دعوت پیامبر ما ـ صلی الله علیه وسلم ـ بر دو پایه استوار است: {يزكّيهم ويعلمُهم} تزکیه و تعلیم.
تزکیهی بدون علم ممکن نیست و علم سودمند جز از راه تزکیه و پاکسازی درون حاصل نمیشود. یعنی این دو با یکدیگر رابطهی مستقیم دارند، زیاد شدن یکی به بیشتر شدن دیگری میانجامد و کم شدنِ آن بر کم شدن این تاثیر میگذارد. بالا رفتن از نردبان صلاح با نهادن یکی در میان هر دو گام ممکن است و ممکن نیست با تنها یکی از این دو گام بالا رفت.
مشغول شدن به علمِ مجرد و دور از تهذیب رفتار آفتهای قلبی پنهانی را به جای میگذارد که خطرناکتر از زخمهای آشکار است.
و مشغول شدن به دومی بدون در نظر گرفتن اولی عامل گمراهی است و صاحب خود را به سرگردانی و کوری میکشاند.
مردم در این زمینه بر چهار دستهاند:
کاملترین آنان کسی است که علم و تزکیه را یکجا فراهم سازد که این راه اهل هدایت و رشاد است. او میداند و به آنچه میداند عمل میکند و در نتیجه خداوند افزون بر آن علم آنچه را نمیداند به او هدیه میدهد. او تقوا پیشه میکند و الله نیز او را علمی بیشتر عطا میکند.
بدترینشان اما کسی است که از هر دو محروم است، نه عقلی هدایت شده و نه درونی صالح. آنان مانند چهارپایان و بلکه گمراهترند.
سومین حال کسی است که در جستجوی مسائل و فروع علم است و بهرهاش از آن حفظ است و تکرار. او نصیبی از تزکیه و سلوک ندارد و در نتیجه دچار فتور و جفا و خشکی و بحث و جدل و سنگدلی و خشکی چشمان و سنگینی و تنبلی در طاعات و عبادات میشود.
چهارمی سرگردان در پی اهداف و درجاتی والا است که دربارهاش شنیده و آرزویش را دارد، اما راهِ رسیدن را نمیداند و عمرش میگذرد و از جایش تکان نمیخورد.
خلاصه آنکه:
علمِ بدون تزکیه جفا است و خشکی،
و تزکیهی بدون علم گمگشتگی است،
و علم همراه با تزکیه نزدیکی است و سرور.
جمال پاشا ـ ترجمه: احمد معینی