سلطة الثقافة الغالبة (سلطهٔ فرهنگ غالب)
مولف: ابراهیم بن عمر السکران
ناشر: دار الحضارة للنشر والتوزیع
چاپ اول، ۱۴۳۵ هجری قمری
کتاب پیش رو یکی از قضایای بزرگی را که امت مسلمان در دوران ما از آن رنج میبرد مورد بحث قرار داده؛ قضیهٔ هویت و فرهنگ و ارتباط این دو با شکستها و پیروزیهای امت. نویسنده سعی دارد با این نحوهٔ ارائه بر این تاکید کند که فرهنگ ملتهای شکست خورده تابع فرهنگ امتهای پیروز است و بلکه امتهای شکست خورده واله و شیفتهٔ پیگیری هر آنچه از سوی ملتهای پیروز آمده و برگرفتن سنتها و عادات و فرهنگهای آنان هستند.
نویسنده اشاره کرده که این کتاب برای مناقشهٔ گفتمان فکری معاصر و شخصیتها و پروژههای فرهنگی آن نیست چرا که این به طور مفصل در موضعی دیگر گذشته است، بلکه این کتاب حاصل برخی بحثها و مناقشههاست که نویسنده بین سالهای ۱۴۳۱ تا ۱۴۳۳ هجری قمری نوشته و این کتاب حاصل آن مناقشهها در آن فضا و زمان بوده است.
همچنین این کتاب به طبیعت حال همهٔ اشکالیات فرهنگی غربی در محیط محلی ما را در بر نگرفته بلکه تنها به بررسی برخی نمونهها پرداخته و اگر پژوهشگر مجرد در این مثالها دقت کند و از خلال این مناقشه به سستی پایههای علمی آن راه یابد دروازههایی از حقیقت در شناخت نظایر آن نیز بر وی گشوده خواهد شد.
این کتاب شامل یک مقدمه و یک مدخل نظری و سه فصل و یک خاتمه است.
ـ مقدمه به عرضهٔ مجموعهای از نمونهها پرداخته که از شگفتزدگی نسبت به فرهنگ دیگری و علوم و فنون آنان حکایت دارد و بیان داشته که مغلوب همیشه به تقلید و پیروی از غالب در همه چیز گرایش دارد و شاید بارزترین نقل قولهای نویسنده چیزی است که ابن خلدون در مقدمهٔ مشهور خود آورده آنجا که میگوید:
«فصل بیست و سوم در بیان اینکه مغلوب همواره شیفتهٔ تقلید از شعائر و آداب و طرز لباس و مذهب و دیگر عادات و رسوم ملت غالب است زیرا در نهاد انسان همواره اعتقاد به کمال و برتری قوم پیروزی که ملت شکستخورده را مُسَخَّر خود میسازد حاصل میشود و منشأ این اعتقاد یا رسوخ بزرگداشت و احترام قوم غالب در نهاد ملت است و یا بدان سبب است که ملت مغلوب در فرمانبری خود از قوم پیروز دچار اشتباه میشود و به جای آنکه این اطاعت را معلول غلبهٔ طبیعی آن قوم بداند آن را به کمال و برتری آنان نسبت میدهد و هرگاه چنین پندار غلطی به قوم مغلوب دست دهد و مدتی بر آن ادامه دهد سرانجام به اعتقادی مبدل میشود پس در اکتساب کلیهٔ آداب و شئون قوم غالب میکوشد و به آنان تشبه میجوید… حتی اگر ملتی در جوار ملت دیگر باشد و آن را بر آن همسایه غلبه و تسلط باشد ملت همسایهٔ ضعیف از تشبه و اقتدا بهرهٔ بزرگی خواهد داشت».
مولف در تعلیق بر این نقل قول میگوید: در حقیقت این فصل در مقدمهٔ ابن خلدون یک نظریهپردازی کامل است که در میراث اسلامی در تحلیل پدیدهٔ «سلطهٔ فرهنگ غالب»، همسطح آن نیافتهام.
ـ منظور مولف از فرهنگ غالب در این کتاب فرهنگ غرب لیبرال امپریالیست است.
ـ در مقدمههای نظری این کتاب، نویسنده در سه موضوع مرتبط به یکدیگر سخن گفته است؛ موضوع اول دربارهٔ تناظر میان استبداد سیاسی و استبداد فرهنگی است، که مولف عنوان داشته استبداد چنانکه خیلیها تصور میکنند در حقیقتِ خود تنها یک رنگ و یک نوع نیست بلکه سطوح گوناگونی دارد که استبداد سیاسی و استبداد فرهنگی از مهمترین انواع آن است و هر گونه از این استبدادها قربانیهای خودشان را دارند.
وی سپس از سرافکندگی و سرسپردگی پنهان نسبت به فرهنگ غالب سخن گفته و این مقدمه را با سخن از فرجام سرسپردگی به فرهنگ غالب به پایان میرساند.
ـ فصل نخست این کتاب «استقبال نص» نام دارد و چنانکه از عنوان پیداست، مقالات این فصل حول محور نص شرعی جریان دارد. مولف در این فصل از موارد بسیاری سخن رانده از جمله مسالهٔ «دور ساختن نص از تجربهٔ بشری» یعنی تبدیل نص به یک اندیشهٔ مجرد که در نهایت به معنای این است که اسلام به هیچ تجربهٔ بشریای ارتباط ندارد.
همینطور نویسنده آنچه را «فناوری گزینش» نام نهاده به زیر ذرهبینِ مناقشه برده است. فناوری گزینش به معنای برگرفتن بخشهایی از شریعت و ترک بخشهایی دیگر بر حسب منافع و دلخواه است.
همچنانکه نویسنده دربارهٔ قضیهٔ دیگر در ارتباط با نص شرعی سخن گفته که قضیهٔ «قطعیگرایی شریعت» است. منظور نویسنده «منحصر ساختن شریعت به ادلهٔ قطعیالثبوت و قطعی الدلاله» است. و دیگر موضوعات، که نویسنده به شیوهای جذاب و سلیس ارائه کرده است.
ـ عنوان فصل سوم «علوم معیاری» است. نویسنده در این فصل به تعدادی از موضوعات مرتبط با علوم اسلام و ناقلان آن پرداخته و از علم اصول فقه و آنچه فرهنگ غالب از این علم میخواهد سخن به میان آورده است. از جمله ادعاهایی که نمایندگان فرهنگ غالب مطرح میکنند این است که علم اصول یک علم اجتهادی است بنابراین مدرنسازی آن ایرادی ندارد و اینکه شافعی علم مورد نظر را ابتکار کرده بنابراین وابسته به نیازهای دوران شافعی است. نویسنده ادعاهای آنان را مورد مناقشه قرار داده و به سخنان وکلای این فرهنگ پاسخ داده است.
نویسنده در ادامه به هدفگیری عمدی راویانی که سهم بیشتری در روایت دارند از سوی خاورشناسان و رهروان آنان پرداخته است. از جمله موضوعاتی که مولف در این فصل بررسی کرده مفهوم «نقد متون» یعنی متون سند نبوی است زیرا برخی از شکست خوردگانِ فرهنگ غالب در تعامل با نص اسلامی بر اساس منطق غربی رفتار کردهاند، منطقی که با روش اسلامی که توسط علمای حدیث برای نقد نص اسلامی قرار داده شده هماهنگ نیست.
از دیگر روشهایی که مولف در این فصل مطرح نموده چیزی است که آن را «استراتژی بیجایگزین» معرفی کرده. برخی از مروجان فرهنگ غالب از همین راهبرد پیروی میکنند. نویسنده برای مثال تببین نموده که صاحب این استراتژی معنایی برای نص پیشنهاد نمیدهد که بشود میان آن و تفسیر گفتمان سنی مقایسهای صورت بگیرد، بلکه به تو میگوید تفاسیری که بشود از یک نص ارائه کرد بیانتها است و سپس بدون آنکه معنایی را معین سازد در همین نقطه متوقف میشود و این وضعیتِ همهٔ نبردهای فکری است که میان این شکست خوردگان و اهل سنت رخ میدهد.
ـ فصل پایانی این کتاب عنوان «نظام روابط» را بر خود گرفته است. نویسنده در آغاز از مبادی کلی اهل سنت و جماعت در تعامل با مخالف سخن گفته و سپس مقالهٔ دوم را به سخن از مفهوم «طائفهگرایی» و تفکیک این مفهوم و بیان حدود آن اختصاص داده و همینطور خلط و اشتباهی که برخی در این باره مرتکب شدهاند.
وی سپس به مناقشهٔ برخی موضوعات پرداخته که مانند دیگر بخشهای کتاب به یکدیگر مرتبطند و شکافی که تسلط فرهنگ غالب بر فرزندان این امت که دچار شکست خوردگی روحی شدهاند ایجاد کرده که از جملهٔ این موضوعات، «لیبرال سازی ولاء و براء» است. مولف از تناقضات کسانی سخن گفته که سر در برابر فرهنگ «آزادی» لیبرالیسم غالب فرود آوردهاند؛ آنانی که دربارهٔ آزادیِ مخالف سخنی خلاف شرع میگویند و در همین حال حقوق شرعی مخالف را زیر پا میگذارند.
نویسنده در مباحث این فصل از مسالهٔ جهاد سخن به میان آورده که چگونه شیفتگان غربِ غالب تلاش دارند هرآنچه را که به جهاد مربوط است تحت عنوان جهاد دفاعی معرفی کنند سپس با ارائهٔ نصوص جهاد غزو به مقابلهٔ آنان میرود تا چنانکه خود میگوید از مفاهیم شرعی در برابر تزویر آنان محافظت نماید.
آنچه ما در این خلاصه عرضه داشتیم همهٔ تفصیلات این کتاب نیست بلکه صرفا گلچینی است از آنچه نویسنده در فصول این کتاب آورده است؛ کتابی که به روشی آسان و با ارائهٔ نمونههای زنده و تحلیلی نظاممند به قضیهٔ فرهنگ غالب پرداخته است.
در پایان از پروردگار متعال خواهانیم نویسنده را برای این تلاش جزای خیر دهد، و درود و سلام الله بر پیامبرمان محمد و بر آل و اصحاب وی باد.
مرکز پژوهشی «التاصیل»
لینک مطالعه و دانلود متن عربی کتاب: