تا همین اکنون نیز مناهج و برنامههای آموزشی اسلامی، تالیفات آمریکایی و غربیای است که هدف آنها بازآفرینی عقل و شخصیت عربی و اسلامی است و مناهج آموزشی، استیلا بر آنها و جهتدهیشان و نمایانگر یکی از ابزارهای حاکم در عقل غربی به منظور ایجاد تغییر در منطقه است. زیرا این آموزش و برنامههای آموزشی است که آگاهی انسان را شکل میدهد و روش اندیشیدن و شخصیت او را قالببندی میکند، برای همین کنترل این برنامهها، در آینده شکلدهی شخصیت، رفتار و افکار او را بر حسب درون مایههای موجود در مناهج آموزشی و تمایلات آمریکایی تضمین میکند.
پرواضح است که آمریکا هم اکنون با جدیت بیشتری به چگونگی کنترل بر شخصیت عربی و اسلامی از رهگذر تغییر هویت آن توجه دارد و چون برنامههای پرورشی دینی، تاریخ و زبان عربی است که شخصیت عربی و اسلامی را شکل داده است لذا بازآفرینی این برنامهها به هدف آمریکا یعنی ایجاد شخصیتی جدید میانجامد که هیچ تهدید و خطری برایش در بر نداشته باشد.
ایالات متحده آمریکا یک بار دیگر هجوم میآورد تا فعالیت مورد علاقهاش را با شیوهای غیر مستقیم از طریق بازیچههایش در منطقه پیش ببرد و این کار را از طریق فرایند مصادره و قانونمندی منع کتابهای میراث اسلامی و هدف قرار دادن افراد بارز دینی در تعدادی از کشورهای جهان عرب و اسلام به انجام میرساند؛ امری که در اردن، مصر، کوردستان و دیگر مناطق جریان دارد.
اما اقدام به مصادره و منع از طرف حکومت اردن و نیز مصر، علیه تالیفات مختلف و کتابهای ابن تیمیه (فقیه مشهور اسلامی ملقب به شیخ الإسلام) صورت پذیرفت و به بهانهٔ ورود اردن به نبرد علیه آنچه تروریسم میخوانند و مشخصا جنگ با گروه «دولت اسلامی» مشهور به داعش انجام گرفته که ادعا دارد این گروه در اعمال خود به فتاوای ابن تیمیه استناد میکند!
البته پیش از اقدام به مصادره و ممانعت، حملات سیاسی و رسانهای تمامعیار، سازمانیافته و گستردهای در رسانهها و شبکههای ماهوارهای منطقه انجام گرفت که دشمنان ابن تیمیه اعم از غالیان و افراطیان شیعه، پیروان جریانهای منحرف و فرقههای گمراه در جهان عرب و اسلام آن را آغاز کردند که اثرات آن کماکان نیز در شبکهٔ اینترنت موجود و پراکنده است.
به طور مثال نه به طور کلی میتوان به اقدام برخی کانالها و شبکههای شیعه و تعدادی از دعوتگران بارز در کانالهای اهل تصوف، شیعه و سکولارها و نیز تعداد بسیاری از نویسندگان، روزنامهنگاران، اهالی رسانه و برخی سیاستمداران در جهان عرب و اسلام از طریق حملات تحریک رسانهای سازمانیافته و هدف قرار دادن برنامهریزی شده ابن تیمیه، پیروان و طرفدارانش و همچنین زدن تهمت تروریسم و خشونت به آنان و پیوند دادنشان به اعمال داعش اشاره نمود که در مصر، یمن، اردن، امارات و عربستان سعودی انجام میگیرد.
چرا که ابن تیمیه در واقع نمایانگر پدیدهای در محافل دینی و اسلامی در جهان اسلام میباشد و مرجعیتی مهم نزد اهل سنت و اکثر جریانهای سلفی بشمار میرود زیرا اجتهادات و آرای وی فصل الخطاب در بسیاری از مسائل دینی و سیاسی نزد آنهاست و به نسبت فرقهها و جریانهای دیگر نیز بهعنوان عامل جنگ به ویژه برای فرقه شیعه امامی قلمداد میشود چرا که او دارای کتابی است با عنوان «منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة والقدریة» که رد کتاب «منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة» حلی از فرقهٔ امامیه است.
نقدهای ابن تیمیه و فروپاشی و ابطال علمی و منهجی باورهای شیعیان امامی جعفری گاه با تندی اسلوب همراه بوده است و نام وی همواره در محافل خصوصی نیز حاضر است و در بین علمآموزان و درون قشر طلاب علم مراکز دینی مورد توجه و بحث و پژوهش میباشد اما پدیدهٔ نوپیدای خشونت امروزی که زیر نام داعش سایه افکنده است نام وی را در اماکن حضور سیاستمداران و حکومتها و نیز در محافل عمومی نخبگان، تحصیلکردگان و اهالی رسانه مطرح کرده پس از آنکه برخی گفتهها و باورهای وی که ادعا میشد نمایندهٔ مرجعیت گفتمان خشونت است ترویج گردید.
شاید آخرین موضوعی که در این زمینه بر سر زبانها افتاد استناد گروه داعش به نظر خود در مسئلهٔ زندهسوزی خلبان اردنی بود که واکنشها و محکومیتها نسبت بدان کماکان نیز بر حوزهٔ نظری دینی، سیاسی و مدنی عموم مردم جهان سایه گسترانیده، پس از آنکه فیلم آتش زدن خلبان اردنی «معاذ کساسبه» از سوی بنیاد الفرقان وابسته به سازمان داعش منتشر شد و به دنبال آن، آتش جدل فقهی در سایتهای ارتباطجمعی پیرامون مشروعیت سوزاندن اسیر در اسلام شعلهور شد.
شاید مسئلهٔ قابلتوجه در کلیپی که داعش منتشر کرد استناد تهیهکنندگانش به فتوای ابن تیمیه باشد که قرنها پس از وفاتش نیز یکی از برجستهترین مراجع فکری جنبشها و جریانهای اسلامی سنی است. این گروه، رای مذکور ابن تیمیه را به عنوان سندی شرعی برای اجرای سوزاندن خلبان اردنی «معاذ کساسبه» ارائه کرد با این که برخی فقها و تعداد بسیاری از علماء و پژوهشگران، این گروه را به تحریف فتوا و خارج کردنش از سیاق آن متهم نمودند و به این امر اشاره کردند که این متعلق به جنازههای کافران است نه زندگان.
دو عمل سوزاندن و انتشار فتوا به نام ابن تیمیه در رسانهها اعم از شبکههای ماهوارهای و کانالهای ارتباط جمعی اینترنتی، شاهد واکنشهای گسترده و بیسابقهای دربارهٔ سوزاندن خلبان اردنی معاذ کساسبه بود و از بارزترین واکنشها در آن هنگام، محکومیت این کار از سوی تمام مؤسسات علمی، شرعی، مرجعیات و گرایشات دینی در جهان عرب و اسلام بود با این حال دشمنان ابن تیمیه از تمام جریانها و به ویژه گروههای شیعه در منطقه بیشتر بر روی مسئلهٔ استناد نادرست داعش به یکی از گفتهها و آراء ابن تیمیه مانور دادند و آن را در راستای حملات ظالمانهٔ خود بر ضد وی به کار گرفتند.
به دنبال آن، اقدام مصادره و منع تالیفات شیخ الاسلام از سوی مقامات اردنی، مصری و کشورهای عربی و اسلامی دیگر صورت گرفت که نشان میداد ابن تیمیه قربانی هر دو طرف شده است؛ طرف اولی که علیه وی مرتکب جنایت شد برخی تاییدکنندگانش از جریانهای اسلامی بودند که جنگ و قتال را وسیله و شیوهٔ خود گرفته بودند و این امر را از خلال استدلال به بعضی گفتههای وی جهت مشروعیت بخشی به اشتباهات و توجیه آن انجام میدادند.. و طرف دوم: ارتکاب جنایت از سوی دشمنان ابن تیمیه و برخی فرقهها، جریانات و گروههای شیعی منتقد ابن تیمیه بود بنابراین، نتیجهٔ طبیعی رفتار دو طرف بود که این ذهنیت را نزد برخی از نظامها، دولتها و قشر وسیعی از سیاستمداران، اندیشمندان و اهالی رسانه ایجاد کرد که ابن تیمیه، صاحب گفتمانی تکفیری است که عامل خشونت میباشد و تمام مخالفانش را رد میکند (دگرپذیر نیست).
اما خوانندهٔ ژرفنگر در میراث و تولیدات فکری ابن تیمیه، خلاف آن را مییابد و بر حسب برخی پژوهشگران حوزهٔ دین، وجود دو گفتمان را برای ابن تیمیه نمیپذیرد که نوع اول: گفتمانی تند و خشن است که آن را در قالب ردیهها و جدالش با مجادلهکنندگان طوائف دیگر بکار میبرد و گفتمان دوم: گفتمانی آرام و مداراگرانه است که به هنگام اظهارنظر در قضیهای دینی و نه برای مجادله با مخالف استفاده میکند، چنانکه وی تمام دلایل و استدلالها را گردآوری مینماید و برای قطع دلیلآوری مخالفش ارائه میدهد و در بحث و مناقشهاش تند و جدی پیش میرود و اسلوب او قاطعانه و کلی است طوریکه خواننده را وا میدارد که از سخنانش، فصل الخطاب نهایی در برابر مخالف را فهم کند و بسیاری از دعوتگران این دوران نیز تحت تاثیر همین گفتمان هستند.
نصوصی هستند که محققان در آثار ابن تیمیه، آن را بیان داشته و بیانگر گفتمانی شرعی است که اگر عالمی سلفی، آنها را بر زبان بیاورد با مخالف گستردهای از سوی کسانی مواجه میشود که به آراء و گفتههای او استدلال میکنند، مثلا ابن تیمیه دربارهٔ طوایف امت گفته است: «برای کسی از این طوایف جایز نیست که دیگری را تکفیر کند و خون و مالشان حلال نمیباشد هرچند که بدعتشان معلوم باشد».
اما با این حال عجیب این است که برای اولین بار میباشد که کتابهای ابن تیمیه مصادره میشود و عجیبتر این که بسیاری از این تالیفات در دانشکدههای شریعت دانشگاههای اردن تدریس میشوند.
با وجود گذشت چندین سال از اجرای قانون مطبوعات و نشر که تمام انواع نظارت پیش از فعالیت را منع میکند صاحبان انتشارات از تداوم به قول آنها «سریال منع و مصادرهٔ ورود کتابها به اردن» شکایت دارند، و بیانیههای جدید ادارهٔ مطبوعات به اقدام حکومت در منع ۵۲ کتاب در سال ۲۰۱۴ بنابر دلایلی غالبا سیاسی اشاره میکند.
شایان ذکر است که اردن، اجرای قانون مطبوعات و نشر را در سال ۲۰۰۷ آغاز کرده بود که نظارت پیش از فعالیت بر کتابهای چاپشده در این کشور را لغو میکرد اما در حالی که پیشتر به دایرهٔ مطبوعات اجازه داشتن کتابهای وارداتی را تنها برای دو هفته داده بود پس از آن به دستوری قضایی جهت ممنوعیت کتابهای وارداتی در اردن پناه برد.
سلمان راشد عماری ـ گروه ترجمهٔ بینش
منابع:
(۱) فتاوای ابن تیمیه، جزء سوم صفحه ۲۸۲.
(۲) فتاوای ابن تیمیه، جزء سوم صفحه ۲۳۵.