رمضان؛ شوقِ بشارت و تلاش در راهِ تکلیف

لشکر ساسانیان سرزمین‌ها امپراتوری روم را در می‌نوردید. رومی‌ها شکست سختی خورده و لشکریان پارس، شام و مصر و آسیای صغیر را به تصرف درآورده پشت دیوارهای پایتخت کهن، قسطنطنیه متوقف شدند. به نظر می‌رسید غروب بزرگ امپراتوری نزدیک است به ویژه آنکه امپراتور وقتِ بیزانس جوانی کم‌تجربه بود که در ناز و نعمت بزرگ شده و چندی پیش امپراتور پیشین را طی قیامی از تخت به زیر کشیده بود و همهٔ تلاش‌هایش برای صلح با خسرو پرویز به جایی نرسیده بود. پادشاه ساسانی به چیزی جز ترک مسیحیت توسط امپراتور راضی نشده بود!

در همان حال، در حاشیهٔ تاریخ و در گوشه‌ای فراموش شده، مردم مکه به دو دسته تقسیم شده بودند. مشرکان مکه از پیروزی وثنیان ساسانی شاد بودند و مسلمانان از شکست رومیان که اهل کتاب بودند، غمگین، به ویژه آنکه ساسانی‌ها بیت‌المقدس را که در آن هنگام قبلهٔ مسلمانان بود به تصرف خود درآورده و ضمن آتش زدن شهر کلیساها را نیز ویران کرده و صلیب راستین را با خود برده بودند.

اما به شکل غافل‌گیر کننده‌ای محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ از سوی خداوند خبری را اعلام کرد که بسیار عجیب به نظر می‌رسید:

{غُلِبَتِ الرُّومُ (۲) فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ (۳) فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (۴) بِنَصْرِ اللَّه} [روم: ۲ ـ ۵]

(رومیان شکست خوردند (۲) در نزدیک‌ترین سرزمین، ولی پس از شکست‌شان در ظرف چند سالی به زودی پیروز خواهند شد (۳) [فرجام] کار در گذشته و آینده از آن الله است و در آن روز مومنان شاد می‌گردند (۴) از یاری الله).

خبری که باور کردنی به نظر نمی‌رسید آنقدر که ادوارد گیبون مورخ بیزانس شگفت‌زده می‌گوید: «محمد در اوج پیروزی‌های پارس پیش‌بینی کرد که پرچم رومیان باری دیگر به اهتزاز در خواهد آمد حال آن‌که در آن هنگام چیزی بعیدتر از محقق شدن این پیش‌بینی وجود نداشت…».[۱]

در همین هنگام ابوبکر صدیق به نزد قریشیان رفت و اعلام کرد که رومیان در عرض چند سال (بین سه تا نه سال) پیروز خواهند شد و ابی بن کعب ـ پیش از تحریم شرط‌ بندی ـ بر سر این مسئله با او شرط بست. اما هیچ‌کس نمی‌دانست که پیروزی مورد اشاره نه یک پیروزی بلکه دو پیروزی خواهد بود!

بشارت‌ها

هراکلیوس (هِرَقل) نقشه‌ای بی‌سابقه را در تاریخ نظامی به اجرا گذاشت؛ او به جای دفاع از قسطنطنیه با بخشی از ارتش خود به نقطه‌ای دور حمله برد و لشکرهای آسودهٔ ساسانی را در آسیای صغیر و قفقاز شکست داد در نتیجه لشکر پارس مجبور به ترک محاصرهٔ قسطنطنیه شد؛ جنگ‌های بزرگی درگرفت که پیروزی در آن نصیب رومیان شد و توانستند به قلب امپراتوری ساسانی برسند. فاصلهٔ اوج شکست رومیان (ورود ساسانیان به بیت‌المقدس در سال ۶۱۴ میلادی) و آغاز پیروزی رومیان (۶۲۳ میلادی) نُه سال بود. پیروزی رومیان ادامه داشت تا آنکه توانستند ساسانی‌ها را در قلب سرزمین‌شان یعنی عراق شکست دهند.

اما مکه در آن هنگام انتظار چنین نتیجه‌ای را نداشت. همه چیز کاملا عوض شده بود. مکه از شکست بدر در برابر مسلمانان سیاه‌پوش بود و مومنان برای پیروزی و یاری خداوند که گمان نمی‌کردند در برابر قریش باشد شاد بودند، پیروزی‌ای که نهایتش را شکست پارس از روم می‌دانستند.

پیروزی بدر از پیروزی‌های مهم تاریخ بود و به مثابهٔ زلزله‌ای بود در جزیره‌العرب. این جنگ نه یک اختلاف داخلی میان قریشیان بود ـ چنانکه درون هر قبیله‌ای رخ می‌داد ـ بلکه این بار مردی از قریش دولتی را در مدینه تشکیل داده بود و تنها گروهی از یاران او ـ که اساسا برای جنگ آماده نبودند ـ لشکری را شکست داده بودند که بزرگان قریش را در خود داشت؛ شکستی آنقدر ناباورانه که وقتی حسیمان بن عبدالله خزاعی خبر کشته شدن سران قریش را به مردم مکه رساند، گمان کردند دیوانه شده و نمی‌داند چه می‌گوید.

مسلمانان با این پیروزی بخشی از معادلهٔ قدرت و نفوذ در شبه جزیرهٔ عربستان شدند و سران مکه نه تنها از تجارت خود بلکه حتی نسبت به نفوذ و جایگاه‌شان بیم‌ناک شدند و حال و روز مشرکان مدینه نیز به وخامت گرایید زیرا بیش‌تر آنان پس از بدر اسلام آوردند و سپس مسلمانان پیروزی دیگر را علیه قوی‌تر گروه یهودیان در مدینه یعنی بنی‌قینقاع به دست آوردند و اینگونه وضعیت یهودیان مدینه نیز شکننده شد.

علاوه بر آن بسیاری از مشرکان مکه با تایید پیش‌بینی شکست ساسانیان از رومیان توسط قرآن اسلام آوردند.[۲]

این پیروزی بزرگ در اولین رمضانی رخ داد که روزه در آن واجب شد و در نتیجه این ماه با پیروزی و ظفر گره خورد و این چیزی است که بارها در تاریخ اسلام تکرار شد: فتح مکه، فتح بویب، فتح اندلس، شکست مغولان در عین جالوت، که همه‌اش بشارتی بود برای مومنان.

تکالیف و وظایف

اما شایسته نیست که تنها در برابر بشارت‌ها و پیروزی‌ها ایستاده و تکالیف و وظایف را فراموش کنیم؛ آن پیروزی بزرگ در بدر بر کسانی نازل شد که خود را بی‌چون و چرا وقف اطاعت از خداوند و پیامبرش ـ صلی الله علیه وسلم ـ کردند. سال دوم هجرت را می‌توان سال تکالیف بزرگ نیز دانست.

ـ در این ماه نبرد فرض شد و صحابه در ده نبرد (دو غزوه و هشت سریه) شرکت کردند. در همین سال قبله از بیت المقدس به مکه تغییر یافت که همین نیز امتحان بزرگی برای پایداری مومنان و تسلیم شدن آنان در برابر خبر پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ و امر ایشان بود:

{وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ} [بقره: ۱۴۳]

(هرچند این کار جز بر کسانی که الله هدایت‌شان کرده سخت گران بود)

به ویژه اگر سخنان و طعنه‌های سفیهان یهود و مشرکان اطراف دربارهٔ این تغییر قبله را در نظر بگیریم.

ـ در همین سال زکات مال واجب شد که تکلیفی بود بر ثروتمندان تا قسمتی از اموال خود را برای نیازمندان خارج سازند و این از سخت‌ترین چیزها برای شخصیت عرب‌ها بود که دادن اجباری مال را هم‌سان ذلت [و شبیه به باج] می‌دانستند.

ـ زکات فطر نیز در همین سال واجب شد که بنابر آن هر کس غذای یک روزش را داشت باید فقرا را از سوال‌گری در شب عید بی‌نیاز می‌کرد.

ـ نماز عید در همین سال مشروع شد.

ـ قربانی در این سال مشروع شد.

ـ و در مورد برخی از تکالیف اختلاف است که آیا در سال دوم هجری مشروع شده یا خیر…

بنابراین ما در برابر قومی قرار داریم که نظام زندگی‌شان دچار تغییری اساسی شده بود اما با این حال در برابر این تغییر عمیق سر تسلیم فرو آوردند و برای اجرای آن کوشیدند. آنان پیش از این نیز صبر کرده و هجرت کردند و خانواده و سرزمین و خاطرات کودکی را ترک گفته بودند و در برابر همهٔ این‌ها کاری جز شنیدن و اطاعت و تسلیم از آنان سر نزد.

علاوه بر این نباید آن سرزنش شدید خداوند را فراموش کنیم که پس از پیروزی بدر بر صحابه نازل شد و غنایم را از آنان گرفته و برای خدا و پیامبرش قرار داد و سپس نعمت‌های پروردگار را به آنان یادآور شد و تخمین اشتباه آنان در بد دانستن نبرد و اشتباهی که دربارهٔ غنایم مرتکب شده بودند را به آنان گوش‌زد کرد و آنان را به ترس خداوند و اطاعت الله و پیامبرش و تلاش در راه قوی ساختن پیوندهای بین خود و دوری از امر دنیا و زهد و دیگر رهنمودهای محکم سورهٔ انفال فرا خواند. مومنان نیز همهٔ این موارد را با طاعت و انابت بر دیده نهادند.

این فضای نخستین رمضانی بود که روزه در آن واجب شد. چه تفاوتی است میان آن پیروی و شادی که مسلمانان در مکه منتظرش بودند و عزت و تمکین و قدرتی که در مدینه به آن رسیدند… و سپس پیروزی بر فارس و روم در یکی از برق‌آساترین و عجیب‌ترین سلسله پیروزی‌های تاریخ.

برای ما نیز ـ اگر خواهان پیروزی هستیم ـ شایسته نیست تنها به بشارت‌ها چنگ بزنیم و تکالیف را از یاد ببریم. بشارت‌ها با انجام تکالیف فرا خواهند رسید؛ و کسی چه می‌داند، چه بسا ما نیز در همین رمضان‌ها شاهد پیروزی بر دشمنان دین شویم. از الله یاری می‌جوییم و به او توکل می‌کنیم.

محمد الهامی ـ ترجمه: احمد معینی


[۱] Edward Gibbon: The History of the Decline and Fall of the Roman Empire, New York, 1857.  p. 390.

[۲] به روایت امام احمد (۲۷۷۰). شعیب الارناووط می‌گوید: سند آن بر اساس شرط شیخین صحیح است. و همچنین ترمذی (۳۱۹۴). آلبانی آن را حسن دانسته است.