بیشتر علمای اخلاق وقتی از تواضع سخن میگویند تعاریف گوناگونی از آن ارائه میدهند که همهی آنها در یک معنا با هم توافق دارند: «اینکه انسان نفس خود را کوچک بداند…» سپس عبارتهایشان در تبیین این مفهوم متفاوت است، اما در نهایت یک معنای متقارب را میرسانند.
اما وقتی تعریف امام عبدالله بن مبارک از تواضع را میبینی متوجه میشوی او به جهتی کاملا متفاوت مینگرد و تواضع را اینگونه تعریف میکند: «اینکه نفس خود را بزرگ ببینی…!»
جای بسی شگفتی است… چگونه امکان دارد انسان نفس خود را بزرگ ببیند و در عین حال متواضع باشد؟! این چه تواضعی است؟
دنبالهی سخنان ابن مبارک را برایت نقل میکنم تا تصویر را به طور کامل دریافت نموده و شگفتیات برطرف شود.
ایشان میفرماید: «تواضع یعنی اینکه نزد کسانی که در امور دنیوی از تو بالاتر هستند نفس خود را بالا بگیری بگونهای که به آنها بفهمانی در امور دنیوی هیچ گونه برتری بر تو ندارند، و نزد کسانی که در امور دنیوی از تو پایینتر هستند چنان نفس خود را کوچک بپنداری که به آنها بفهمانی در امور دنیوی هیچگونه برتری بر آنها نداری».
امام ابن مبارک میخواهد با این تعریف صالحان را متوجه تفاوت میان تواضع حقیقی و تواضع ساختگی و دروغین بنماید؛ بنابراین تواضع حقیقی در مقابل کسی است که در امور دنیوی از تو فرودستتر است، و ضابطهی آن این است که به او بفهمانی هیچ برتری نسبت به او نداری و این امر از دشوارترین کارها برای نفس است.
اما در مورد کسانی که در پستها و مقامهای دنیوی از تو بالاتر هستند قضیه کاملا متفاوت است، بنابراین شکست نفسی و ذلیل کردن خود در مقابل این اشخاص تواضع نیست، بلکه موافقت با هوای نفس و تملق و طمع است در لباس تواضع و خوش اخلاقی، لذا انسان بدون اینکه متوجه شود خود را میفریبد.
در مقابل چنین اشخاصی نباید رو به نامهربانی و خشونت آورد، بلکه باید در مقابلشان عزت نفس داشت و خود را از داراییهایشان بی نیاز نشان داد تا اینکه بدانند در امور دنیوی هیچگونه برتری نسبت به تو ندارند، و این دقیقا همان ضابطه و قاعدهی تفاوت میان تکبر و اظهار بینیازی از مخلوقات است.
بنابر این تواضع ما در مقابل بزرگان باید «مبارکی» باشد.
جمال پاشا ـ ترجمه: امید بیجاری