کسی که انحرافات فکری معاصر را بررسی کند، به سادگی درک خواهد کرد که چگونه بسیاری از این انحرافات به عنوان یک اختلاف فقهی و علمی معرفی و تبلیغ میشوند، تا مقبولیت پیدا کنند، زیرا استناد به اختلافات فقها در بسیاری از پژوهشهای این چنینی رایج است. اما طبیعت و ساختار اختلافات فقهی و شخصیت فقهای حقیقی به گونهای است که امکان تقلید و سوء استفاده از آن وجود ندارد، و در نتیجه هر تلاشی برای پوشاندن انحراف و هوسرانی پشت پردهی اختلافات فقهی، به سرعت آشکار شده و لکههای سیاه آن، عاقلان را نسبت به دوری چنین ادعاهایی از اختلافات فقها آگاه میسازد.
اجازه دهید مثالی برای این لکه های سیاهی که در هر انحراف فکری ـ مخفی شده پشت نقاب «اختلاف فقهی» ـ دیده میشود بزنم: مساله حجاب شرعی مورد تایید الله متعال و پیامبرش، یکی از مسائلی است که غالب مردم از اختلافات مربوط به آن آگاهی دارند، و بسیار میبینیم که افراد منحرف و هوسران برای ترویج بیحجابی و برهنگی به اختلافات فقهی موجود در این مبحث دامن زده، و با پیش کشیدن بحث ترجیح اقوال فقهی و انتخاب قول «جواز بیرون بودن صورت و دست زن» تصور میکنند سخنی مالوف و مقبول بر زبان آوردهاند که از جنس سخنان فقهاست. غافل از اینکه لکههای سیاهی که بر قلم و گفتارشان ظاهر میشوند، عمق تاریکی و گمراهی نظرات آنان را نشان میدهد، و آگاهان و اهل بصیرت زمانی که چنین نظراتی را مشاهده کنند، درمییابند که با یک انحراف فکری خطرناک و بیاحترامی به احکام شرع روبرو هستند، نه یک اختلاف فقهی محض. اگر چه در ظاهر، هم انحراف فکری و هم اختلاف فقهی از باز بودن صورت زن سخن می گویند.
ـ انحراف فکری وقتی از حکم پوشاندن صورت سخن میگوید، به تعریف و تمجید از بیحجابی میپردازد، و در مورد اینکه چگونه بیحجابی باعث اعتماد به نفس و آسایش زن میشود، و پوشش اسلامی دست وپا گیر است و جلب توجه میکند داد سخن میدهد، و گاه در این زمینه دست به تمسخر و تحقیر حجاب می زند! آنان نمیدانند که حجاب به اتفاق همهی فقهای اسلام از امور مشروع و بخشی از شریعت اسلام است، و برتری دادن بیحجابی بر حجاب و انتقاد از فریضهی حجاب نوعی بیاحترامی به شرع، زیر سوال بردن سنت، و تعدی به یک حکم شرعی است، و اختلاف فقهی در این زمینه هرگز در مسیر مدح برهنگی و زیر سوال بردن حجاب حرکت نکرده است، زیرا این نگاه نوعی از دشمنی و تجاوز به سنت و شرع است، و فقهای امت همیشه ثابت قدم ترین یاوران سنت هستند.
آیا می توان تصور کرد اختلاف فقهی در وجوب نماز جماعت در مساجد باعث شود کسی به نمازگزاران در مسجد حمله کرده و آنان را به عقب ماندگی و تحجر متهم کند، و نماز گزاردن در خانه را روشنفکری و اعتدال بداند؟!
ـ انسان منحرف حقیقت تفکر خود را در این اختلاف فقهی استتار کرده و به ممنوعیت حجاب و مبارزه با آن فرا میخواند، و به دنبال محدود ساختن و وضع قوانین بر ضد آن است، و از دیدن زنانی که چهرهی خود را پوشاندهاند متنفر است! و با این حال تعجب می کند که چرا مردم به وی اعتراض میکنند و او را هوسران و منحرف میدانند، زیرا به تصور خود در دریاچهی اختلافات فقهی شنا میکند، در حالی که لکههای سیاه اطرافش را نمیبیند، و نمیداند که چگونه افکار خطرناک و مضر وی بر همگان آشکار میشود، وقتی به دنبال ممنوعیت حکم شرعی و انزجار از آن و مجریان آن است، و بیم آن میرود که شامل این حکم الله متعال شود:
{ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ} [محمد: ۹]
(چرا که [وحی] فرو فرستاده الهی را ناخوش دارند، پس اعمالشان را تباه گرداند).
ـ انسان منحرف روزانه با چشمان خود تساهل و کوتاهی در امر حجاب را میبیند، و تصاویر و مظاهر برهنگی و بی بندوباری در تلویزیون و روزنامهها و محل کار خود را لمس میکند، و هیچ سخنی بر زبان نیاورده، تلاشی برای مبارزه با آن انجام نمی دهد، اما به تالیف کتب و مقالات متعدد در ارجحیت قول به جواز بیرون بودن صورت و دست برای زن بر اساس ادله شرعی مشغول است!
آیا می توان تصور کرد «فقیه» به جای انکار منکرات مورد اتفاق و تلاش برای تصحیح مفاهیم واضح شرعی، اشتیاق بیشتری برای نشر و ترویج یک نظریهی اختلافی داشته باشد، یا این همان لکهی سیاهی است که منحرف را رسوا میکند؟
ـ چشمههای غیرت و توجه چنین افرادی برای ترویج یک قول فقهی در مورد صورت و دست زن میجوشد، اما هرگز به این نکته توجهی ندارند که فقها به اتفاق دیگر اعضای بدن زن را عورت میدانند، و حاضر نیستند به این نکته فکر کنند که وجود اختلاف در حکم پوشاندن صورت یا دست زن، نمی تواند انحراف و بی حجابی و بی بندوباری موجود در جوامع را توجیه کند. تفکر صحیح فقهی نمیتواند وضعیت کسی را درک کند که با ادعای جواز بیرون بودن صورت زن، در مقابل کسانی که از بی حجابی و بی بندوباریِ آشکار نهی میکنند میایستد!
ـ فقهای امت قرنها به بررسی و مناقشه در مورد این مسئله اختلافی پرداختهاند، اما در محیطی که حجاب و اهداف آن را بزرگ میدارد، به دنبال حفظ آن و جلوگیری از هر عاملی است که در آن خدشه وارد سازد. احکام شریعت در مورد تحریم اختلاط و خلوت کردن با نامحرم و وجوب حجاب و پاکی چشم و پرهیز از آرایش [در برابر بیگانگان] و نهی از نرم سخن گفتن و توصیه به استقرار در خانه را برای زن ترویج میکند، و قلبهای زنده و دلسوزی که از هر انحراف و بیبند و باری زنان به درد میآید، به دنبال حکم صحیح بودهاند، اما اکنون تمام این مسائل به فراموشی سپرده شده، و از آن فقط «بیرون بودن صورت و دست» باقی مانده است، و منحرفین گویا گمشدهی خود را یافته باشند، این مساله را از اعماق کتب فقهی بیرون کشیده و علم میکنند.
اما هر چقدر تلاش کنند که جنبهی فقهی و علمی این موضوع را بارز سازند، بر پوستهی براق و مجلل ادعاهایشان لکههای سیاهی وجود دارد که در مقابل آفتاب دوام زیادی نخواهد داشت، و مقاصدشان را آشکار میکند.
آنچه گذشت تنها یک مثال بود، و نیازی به تاکید نیست که مقصود از آن تنها بررسی برخی روشهای منحرفین و هوسرانان برای مخفی شدن پشت اختلافات فقهی است، نه اینکه یک قول فقهی زیر سوال رود، یا فقهایی که بر اساس اجتهادشان آن قول را انتخاب میکنند به انحراف متهم شوند.
و بر همین منوال میتوان هر ادعای «اختلاف فقهی» که توسط منحرفین مطرح میشود را بررسی نمود، تا لکههای سیاه به وضوح بر سطح آن آشکار گردد. انسان منحرف هر چقدر تلاش کند که با بیان فریبنده و محافظهکاریهای ماهرانه آن لکهها را مخفی سازد، موفق نخواهد شد، و در پایان مسلمان عاقل و منصف خواهد دانست که نه با یک مساله اختلافی فقهی، بلکه با یک ناهنجاری و خلل فکری و اخلاقی روبروست.
دکتر فهد العجلان، معرکه النص ـ ترجمه: حمید ساجدی