سه پرتگاه در مسیر

موانع در برابر کسی که به سوی رستگاری و کسب خشنودی الله و بهشت در حرکت است بسیار است. نیکوکار بهره‌مند کسی است که با موفقیت از این موانع بگذرد و دچار لغزش نشود.

پرتگاه‌های این راه نیز کم نیستند؛ راهی که انسان گمان می‌کند حرکت در آن آسان است.

اکنون خودم و شما را نسبت به سه پرتگاه مهلکِ این راه هشدار می‌دهم:

نخست: خیانت در عهد با پروردگار:

خیانت در پیمان‌های بین بنده و پروردگار یکی از صفات منافقان و از نشانه‌های نفاق است. مومن هرگز دچار این خیانت نمی‌شود بلکه تا روز دیدار وفادارانه بر این عهد می‌ماند.

چه عهدهایی که با خداوند بستیم و چه پیمان‌ها که نهادیم و به پیشگاهش وعده‌ی بازگشت دادیم و سپس پیمان‌مان را فراموش کردیم و زیر پا نهادیم؟ آیا در حالی که به این پیمان وفاداریم مرگمان خواهد رسید یا وقتی دیگر؟!

بنابراین به وعده‌ات با پروردگار وفادار و ثابت قدم بمان. در این راه سقوط نکن و به طمع دنیا یا ترسِ مردم به عقب باز نگرد. آنکه پیمانش را با پروردگار زیر پا نهد و خیانت کند هرگز توبه کننده و منیب به شمار نمی‌آید.

الله تعالی می‌فرماید:

{وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ} [نحل: ۹۱]

(و چون با الله پیمان بستید به پیمان خود وفا کنید)

و می‌فرماید:

{وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا} [بقره: ۱۷۷]

(و آنان که چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند).

ابن قیم رحمه الله می‌گوید: «این هم پیمان‌هایشان با الله را شامل می‌شود که باید با اخلاص و ایمان و طاعت به آن وفا کنند، و هم پیمان‌هایشان با خلق».

تویی که برای الله و دعوت فعالیت می‌کنی، به دعوت خود وفادار بمان، و هر چه شد دعوتت را تغییر نده. صدایت را برای گفتن کلمه‌ی حق بلند کن و در سخت‌ترین شرایط نیز علم را نپوشان.

دوم: غفلت قلب در اثنای عمل:

بسیاری از ما به همین که طاعات و عبادات را انجام دهیم و به پایان برسانیم اکتفا می‌کنیم و به تدبر معانی عبادات و خشوع در آن اهمیت نمی‌دهیم و به حاضر ساختن دل در اثنای عمل توجه نمی‌کنیم. همین باعث می‌شود عبادت و طاعت به پایان برسد اما هیچ اثری از آن در دل باقی نماند که این کوتاهی واضحی در احساسِ قلبی این عبادات است.

امام ابن قیم رحمه الله می‌گوید: «میان عمل و قلب فاصله‌ای است و در این فاصله راهزنانی هستند که از رسیدن عمل به دل جلوگیری می‌کنند. بنابراین انسان عمل بسیار می کند و با این وجود محبت و بیم و امید و زهد در دنیا و رغبت به آخرت و نوری که با آن میان دوستان و دشمنان حق و باطل تفاوت حاصل کند و قدرت امرش به دلش راه نیافته، اما اگر این اعمال به دل راه می‌یافت روشن می‌شد و حق و باطل را می‌دید و میان دوستان الله و دشمنانش تمییز حاصل می‌کرد».

از عمار بن یاسر رضی الله عنهما روایت است که گفت: شنیدم رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: «شخص [از نماز] بیرون می‌آید حال آنکه جز یک دهم نمازش برایش نوشته نشده [یا] یک نهم، یک هشتم، یک هفتم، یک ششم، یک پنجم، یک چهارم، یک سوم، [و یا] نصف». به روایت نسائی.

آلبانی رحمه الله می‌گوید: «یعنی [تنها] یک دهم آن، به سبب اشکال در خشوع و خضوع و دیگر عوامل».

به همین سبب باید به تدبر و تامل در اثنای عبادت و خشوع و اخلاص کامل در هنگام آن توجه کنیم و از الله بخواهیم ما را در انجام نیک عبادتش یاری دهد.

از مطرف از پدرش رضی الله عنه روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم را دیدم که از شدت گریه [در حین نماز] از سینه‌اش صدایی همچون جوشش دیگ می‌آمد». به روایت ابوداوود.

سوم: فراموش کردن نفس و غفلت از عیب‌های آن:

هنگامی که قلب مومن سیر در مسیر عبادت را آغاز می‌کند، دیگران را که غافل و سرگشته‌اند دور و بر خود می‌بیند. در این فضا نوعی احساس خودبینی و غفلت از نفس به انسان دست می‌دهد.

اما چه بسیارند عیب‌های درون… برای همین هرگز شایسته نیست که مومن از عیب‌های خود غافل شود زیرا اگر بر عیوب خود اطلاع نیابد نخواهد توانست آن را از بین ببرد و در نتیجه خود را در بین مردم بی‌عیب می‌بیند و عیب‌یابِ مردم و دوستدار نقد و تبیین عیب‌های دیگران می‌شود و از کسانی که نصیحتش کنند یا عیب‌هایش را به یادش آورند متنفر می‌شود و همین راهی می‌شود برای ورود خودپسندی و تکبر و سپس اصلاحش برای او سخت خواهد شد.

یونس بن عبید می‌گوید: «من صد خصلت از خصلت‌های نیک را می‌یابم که حتی یکی از آنها را در خود نمی‌بینم».

و محمد بن واسع می‌گوید: «اگر گناهان بو داشتند کسی نمی‌توانست هم‌نشین من شود».

و مالک بن دینار می‌گوید: «الله رحمت کند بنده‌ای را که با خود گفت: آیا من صاحب فلان کار نیستم؟ آیا چنین نکرده‌ام؟ سپس آن را نکوهش کند و سپس افسار زند و به کتاب الله ملزم نماید و در نتیجه فرمانده نفس خود شود».

و مطرف بن عبدالله می‌گوید: «اینکه شب را بخوابم و صبح پشیمان باشم بهتر از این است که شب را به قیام و نماز ایستم و صبح از خودم در شگفت باشم».

ابو وهب مروزی می‌گوید: «از ابن مبارک پرسیدم: تکبر چیست؟ گفت: این است که مردم را کوچک ببینی. درباره‌ی خودپسندی پرسیدم. گفت: این است که نزد خود چیزی را ببینی که نزد دیگران نمی‌بینی. در بین نمازگزاران چیزی را بدتر از خودپسندی نمی‌بینم».

دعوت اسلامی نیاز شدیدی به وفاداران دارد. کسانی که در راه الله هر با ارزش و بی‌ارزشی را قربانی می‌کنند. کسانی که مانند کوه‌های مستحکم بر پیمان خود می‌مانند و پرچم لا اله الا الله را با همه‌ی زخم‌هایشان بلند برافراشته می‌دارند، و به بهشت بشارت می‌دهند.

خالد روشه ـ ترجمه: احمد معینی