اینکه پدیدهی ضعف ایمان نیاز به توجه، شناخت اسباب و روشهای درمان دارد گزافه گویی نیست. آنچه در زندگی روزمره در جوامع اسلامی شاهد آن هستیم آشکارا به شیوع این بیماری خطرناک در نفس انسانها و نفوذ در دلها اشاره دارد.
نشانهها و علامتهایی که حقیقت رواج این بیماری قلبی در سینهها و انتشار آثارش در کردار و رفتارها را اثبات کرده، بسیارند؛ از جمله: سنگدلیای که بسیاری از مسلمانان از آن و آثارش شکوه دارند، همچنین ارتکاب گناه و معصیت، انجام کارهای حرام که به امری عادی مبدل گشته تا جایی که دیگر زشت و مستهجن نبوده بلکه هر روز به صورت آشکار و بیهیچ شرم و ترسی صورت میپذیرد؛ سهلانگاری در مورد ادای فرایض و واجبات، تنبلی در انجام طاعات و عبادات، دلبستگی به دنیا و غفلت از الله متعال و…
گامهای درمان این پدیدهی خطرناک از باوری ثابت سرچمشه میگیرد که اهل سنت و جماعت بر آن اتفاق نظر دارند و همان اعتقاد به این حقیقت است که «ایمان یعنی گفتار زبانی و تصدیق قلبی و عمل به وسیلهی اعضا و جوارح، و اینکه ایمان با انجام طاعات و فزونی عبادات افزایش یافته و در اثر معصیت و غفلت از الله متعال کاهش مییابد».
امام بخاری ـ رحمه الله ـ میگوید: «بیش از هزار نفر از علمای شهرهای مختلف را ملاقات کردم و ندیدم که یکی از آنها بر سر اینکه ایمان قول و عمل است و زیاد و کم میشود اختلاف داشته باشند» (فتح الباری ۱/۴۷).
گام اول:
نخستین گام برای درمان پدیدهی ضعف ایمان به عمیقتر کردن شناخت شخص مسلمان نسبت به الله متعال و محکم کردن رابطهاش با او ـ سبحانه وتعالی ـ از طریق علم یقینی در مورد عظمت نامهای نیکو و صفات بلند مرتبهی (اسما و صفات) او مربوط میشود.
اینکه باید پردههای جهل نسبت به این نامها و صفتها برداشته شود چرا که مهمترین دلیل در ضعف و کاستی ایمان همین جهل است.
جهل بسیاری از مسلمانان نسبت به اسماء و صفات الله ـ سبحانه ـ و عدم درک عظمت صفاتی که الله متعال در قرآن کریم و سنت نبوی با آنها ذات بلندمرتبهی خودش را توصیف نموده و اندک بودن شناخت و فهم نسب به بسیاری از نامهای نیکوی الله متعال، مهمترین علت رواج پدیدهی ضعف ایمان است و این جهل ـ چنانکه معروف است ـ نتیجهاش ضعف در عقیده و سستی در یقین خواهد شد که به نوبهی خود اثری منفی بر کارها و رفتارهای شخص میگذارد.
راهی برای درمان ضعف ایمان در دل و جانها وجود ندارد جز با بهرهگیری از نوشداروی آگاهی از نامهای نیکو و صفات بلندمرتبهی الله متعال؛ چرا که محبت و ترس از الله، اخلاص عمل و رعایت بیم و امید بدون افراط و تفریط جز با شناخت اسماء و صفات او حاصل نخواهد شد.
شیخ عبدالرحمن سعدی در کتابش به نام «التوضيح والبيان لشجرة الإيمان» مینویسد: «ایمان به نامهای نیکوی الله و شناخت آن، هر سه نوع توحید: یعنی توحید ربوبیت و توحید الوهیت و توحید اسماء و صفات را در بر میگیرد و این سه نوع، روح و جان و اساس و هدف ایمان میباشند. بنابراین هرچقدر شناخت بنده نسبت به اسماء و صفات الله بیشتر شود ایمانش بیشتر و یقینش قویتر میشود» (ص۴۱).
گام دوم:
پناه بردن به الله متعال از طریق دعا و درخواست پیاپی از وی برای نو و تازه شدن ایمان در قلب، ذکر و یاد فراوان الله با تمامی انواع آن و روی آوردن به بندگی و عبادتها، گام دوم برای درمان ضعف ایمان است.
زیرا در عقیدهی اهل سنت و جماعت تصدیق یگانگی الله متعال و پروردگار بودن او به تنهایی کافی نیست بلکه کردار نیک نیز پایهای از پایههای ایمان و سنجش دقیقی برای شناخت زیاد شدن یا کم شدن ایمان است.
پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ تأکید نموده که همانگونه که لباس کهنه میشود ایمان نیز در دل شخص مسلمان کهنه میشود و سپس ایشان ما را به علاج این سستی و ضعف در ایمان رهنمود ساخته که همان روی آوردن به الله متعال با دعا کردن است اینکه از او بخواهیم ایمان را در دلهایمان تازه بگرداند.
در حدیثی که عبدالله بن عمرو بن عاص ـ رضی الله عنهما ـ روایت نموده آمده که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: همانا ایمان در دل یکی از شما کهنه میشود همانگونه که لباس کهنه میشود پس از الله بخواهید که ایمان را در دلهایتان تازه بگرداند» (المستدرک حاکم؛ شماره ۵/ تصحیح شیخ آلبانی).
در حدیث دیگری آمده که تازه کردن ایمان بوسیلهی بسیار گفتن «لا إله إلا الله» است. حاکم در مستدرک از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ روایت کرده که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «ایمانتان را نو کنید». گفته شد چگونه ایمانمان را نو کنیم؟ فرمود: «لا إله إلا الله را بسیار بگویید». (شیخ آلبانی این حدیث را ضعیف دانسته است).
تلاوت قرآن پرفضیلتترین ذکر است، چنانکه علما و در رأس آنها امام نووی ـ رحمه الله ـ در کتابش «الأذکار» این را گفته است. امام نووی ـ رحمه الله ـ میگوید: «بدان که تلاوت قرآن پرفضیلتترین اذکار است و باید قرآن با تدبر خوانده شود».
بنابراین تلاوت قرآن درمانی قوی برای بیماری ضعف ایمان است اگر تلاوت با تدبر و تفکر باشد. الله متعال میفرماید:
{وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ} [اسراء:۸۲]
(ما آیاتی از قرآن را فرو میفرستیم که مایهی بهبودی و رحمت مؤمنان است).
هرگاه شخص مسلمان به دعا و ذکر الله متعال ـ در انواع مختلف آن ـ روی آوردن به طاعات و عبادات دیگر مانند نماز همراه با خشوع و حضور قلب و زیاد روزهی سنت گرفت و صدقهی پنهانی و شتافتن به کارهای نیک را اضافه کند، در واقع گام دوم در علاج پدیدهی ضعف ایمان را کامل کرده است.
گام سوم:
حال گام سوم در این راه باقی میماند که همان دوری از ارتکاب معاصی و گناهان و واقع شدن در امور حرام است، زیرا این عوامل تأثیری منفی بر قلب داشته و از نشانههای آشکار ضعف ایمان است.
برای اثبات تأثیر گناهان و معصیتها بر ضعف ایمان حدیث ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ کافی است. وی از رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت کرده که ایشان فرمود: «لَا يَزْنِي الزَّانِي حِينَ يَزْنِي وَهُوَ مُؤْمِنٌ وَلَا يَشْرَبُ الْخَمْرَ حِينَ يَشْرَبُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ وَلَا يَسْرِقُ حِينَ يَسْرِقُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ وَلَا يَنْتَهِبُ نُهْبَةً يَرْفَعُ النَّاسُ إِلَيْهِ فِيهَا أَبْصَارَهُمْ حِينَ يَنْتَهِبُهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ» (بخاري: ۲۴۷۵) یعنی: «شخص زناکار هنگام زنا مؤمن نیست و کسی که خمر مینوشد هنگام نوشیدن آن مؤمن نیست و دزد هنگامی که دزدی میکند مؤمن نیست و شخص زورگیر هنگامی که مالی را به زور میگیرد در حالی که چشم مردم به آن مال است، مؤمن نیست».
عامر الهوشان ـ ترجمه: ابراهیم منصوری