چهره‌ زشت زیبایی!

گمان نمی‌کنم بتوانم باور هیچ انسانی را در مورد «شگفتی و شکوه زیبایی» و احساس خوشحالی و شادمانی‌ای که ابراز می‌کند تغییر دهم، منظورم اینست که این احساس در وجود آدمی نهفته است و او را خشنود می‌سازد اما با این حال نمی‌توان آن را با ابزارهای زبان بیان کرد.

زیبایی اینگونه است: هنگامی‌که از آن سخن می‌گوییم احساسی لذت‌بخش در خاطر می‌جوشد که توصیف آن دشوار است، حال تصور کن که دیدن زیبایی چگونه است؟! یا انجام زیبایی، لمس آن، بوییدنش یا حس کردن یا حتی ساختن آن چگونه است؟ شکی در خوب بودنش نیست و تردیدی در چیرگی و قدرتش وجود ندارد.

می‌دانیم که علم زیباشناسی در اواخر قرن هجدهم سربرآورد و با گذر زمان، تغییر مکان و برخورد کشتی این اصطلاح با صخره‌ی شرایط، عادتها و قوانین با نام «علم شناخت چیزها از راه حواس» شناخته شد و شاید اشتباه کنیم اگر بگوییم معیارهای زیبایی فقط بر حواس متکی است زیرا در واقع بر احساس عاطفی نیز تکیه دارد که لذتهای روح و عقل در دریای آن غوطه‌ور می‌شود و آن لحظه‌ی زیبایی، چشمه‌ای جوشان از معانی و مفاهیم درخشان می‌شود.

اینجا پیرامون زیبایی از دیدگاه زنانه سخن می‌گویم زیرا هر مرد و زنی که تکاپوی اقتصادی زنانه را در خرید و گزینش و کالااندوزی و مصرف‌گرایی می‌نگرد درمی‌یابد که در پسِ این تمایل به زیبایی، نیت جلوه‌گری و خودنمایی و جوان ماندن و تمایل افسارگسیخته برای رسیدن به قله‌ی جوانی با هر قیمتی که باشد رخ‌نمایی می‌کند.

بله، ممکن است که زن بر بعضی موانع مادی و قانونی فایق آمده باشد و چیزهایی در این عصر برای او فراهم شده باشد که در دوران گذشته به‌عنوان حقوق زنان به رسمیت شناخته نمی‌شد اما زن امروزی بی‌آنکه بداند، در زندان زیبایی اسیر شده است. عجیب است! آیا زیبایی، زن را زندانی می‌کند؟!

می‌گویم بله، زن زیر فشار فرهنگی صوری خفه شده است که رسانه‌ها، معیارهایش را مشخص می‌کنند و سلبریتی‌ها (چهره‌های مشهور) از بازیگران زن هالیوود و بسیاری دیگر از سلبریتی‌های زن نوازنده و زنان برجسته‌ی طبقه‌ی مرفه را مطرح می‌کنند، زنان هم با اشتیاق بسیار، این معیارهای جعلی را دنبال می‌کنند بدون اینکه بدانند چیزی که رسانه‌ها عرضه می‌کنند دستکاری‌شده و تقلبی است و انواع نورپردازی‌ها، رنگ‌آمیزی‌ها و ابزارهای زیباسازی و جلوه‌های تقلبی سینمایی روی آن بکار رفته است و پیوسته آتش یک عشق را در وجود زن شعله می‌کند که عبارتست از رسیدن به زیبایی‌ای همانند آن تصویر ایده‌آل و به دست آوردن زیبایی بسان آن پیکر افلاطونی که رسانه‌ها ارائه می‌کنند.

این معیارهای جعلی در ذهنیت زنان، شکل و شیوه‌ی معینی از زیبایی را پدید آورده و سبب شده است که زن هرگاه به آینه بنگرد از چهره‌اش متنفر شود و از بدنش بیزار گردد و حالش از رنگ و رخساره خودش به هم بخورد زیرا به هر اندازه هم زیبا باشد بازهم خودش را زشت می‌بیند.

زیرا معیارهای زیبایی‌ای که زن در جستجوی آن است واقعی نیستند، زن امروزی بیش از اینکه به موفقیت یا متمایز شدن در کار یا امور خانوادگی‌اش یا حتی در ایجاد عشق (حلال) اهمیت دهد به کم کردن وزن خود، لاغر کردن شکم و باسن، بزرگ نمودن سینه‌هایش و باد کردن لب‌هایش اهمیت می‌دهد، حال بماند که وزن و شکل و شمایل ایده‌آل را نمی‌توان در میدان واقعیت عملی کرد (زیرا تعریف هر کس از زیبایی متفاوت است) و همین هم سبب آشفتگی غذایی بسیاری از زنان را توضیح می‌دهد و سبب افسردگی پیاپی و شکست‌های شدید بعد از هر رژیم غذایی یا در اثنای آن می‌باشد. اما چرا همه‌ی اینها را به جان می‌خرد؟

به خاطر دستیابی به خرافه‌ی زیبایی!

براساس آماری که انجمن بین‌المللی جراحی زیبایی در روزنامه‌ی المواطن (هموطن) منتشر کرد[۱] عربستان، رتبه‌ی نخست را از میان کشورهای عرب‌زبان در بین ۲۵ کشور جهان به دست آورد که عمل زیبایی در آن انتشار دارد و خانم دکتر ناهده زهیر در همین باره بیان داشته است: ۹۰ درصد از زنان عربستانی از ظاهر و زیبایی خود راضی نیستند. همچنین توضیح داده که شهر جده به تنهایی، شاهد ۴۰۰ مطب زیبایی است!

خانم نائومی ولف Naomi Wolf در کتابش با عنوان افسانه‌ی زیبایی «The beauty of myth» می‌گوید: « در زمانی که برخی اقدامات کنار گذاشته شده است و بعضی قوانین که آزادی زن را مقیّد می‌کنند ملغا شده است اما قید و بندهای جدیدی به شکلی پنهان رشد کرده است و جای قید وبندهای قدیمی را گرفته است».[۲]

یکی از این قید وبندها پیوند دادن ارزش زن به زیبایی و جوانی اوست، چنانکه گذر عمر و بالا رفتن سن او به معنای سقوط ارزش وی و کالا شدن اوست (یعنی همانند کالایی می‌شود که همچون سایر کالاها گران و ارزان می‌گردد)، و همین امر زنان را واداشته است که مبالغ هنگفتی را برای بقای زیبایی هزینه کنند هرچند که جعلی باشد و این امر البته خدمتی چشمگیر برای اوج گرفتن فروشگاه‌های آرایشی‌زیبایی و ثروت‌اندوزی آنها است.

زن با دنبال کردن غیر طبیعی زیبایی‌ در رسانه‌ها، دچار این توهم می‌شود و هر کاری انجام می‌دهد تا به گمان خود، زمان ناامیدی و ناکامی‌ای که در انتظارش است را به تاخیر بیاندازد؛ آن مرحله‌ی ناامیدکننده که عصاره‌ی زیبایی‌اش را می‌گیرد آنگاه که گذر زمان، سالهای عمرش را به سرقت می‌برد تا بدن حقیقی‌اش (به دور از آرایش و عمل زیبایی) حرف خود را به کُرسی بنشاند و چهره‌ی حقیقی‌اش حرف راست را بر زبان بیاورد.

زن امروزی برای اثبات توانمندی فکری‌فرهنگی‌اش، مهارت اقتصادی‌اش و پتانسیل‌های سیاسی‌اش به دنبال فرم بدنش در میان بدن بازیگران و فرم بینی‌اش در میان بینی زنان بلوند غربی و فرم کمر و باسن خود در میان کمر و باسن زنان خواننده است!

خانم ولف (Wolf) بیان می‌دارد: «این فشارهای رسانه‌ای برای یافتن زیبایی سبب می‌شود که زن از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به ناکامی برسد»،[۳] بلکه حتی او را به خودبیزاری می‌رساند که نتیجه‌ی اجتناب‌ناپذیرِ شکست او در رسیدن به نمونه‌ی ایده‌آل است اما چرا؟ زیرا او معیارهایی شبح‌گونه را دنبال می‌کند که وجود خارجی ندارند بجز در تصورات شاعران، ابداع‌های تولیدکنندگان فیلم و ویرایشگران حرفه‌ای عکس‌ها.

خانم کیت وینسلت (Kate Winslet) يكي از بازیگران هالیوود از کتاب «خرافه‌ی زیبایی» تاثیر پذیرفت، سپس از مجله‌ای شکایت کرد که او را لاغرتر از آنچه هست نشان داده بود[۴] زیرا وی این تغییر را تحریف آگاهی زنان و نیز تحریف معیارها و استانداردهای زیبایی برمی‌شمارد که بسیاری از زنان را به آشفتگی در تغذیه و ابتلا به افسردگی می‌کشاند زیرا در جستجوی یک معیار خیالی ناموجود هستند. خانم بازیگر (کیت وینسلت) خواست همانطور که هست نشان داده شود تا معیاری واقعی باشد که زنان می‌توانند در راه بهبود رابطه‌ی میان زنان و بدن‌شان به آن برسند؛ بدن‌شان که امروزه دارند از غربتی ترسناک و فروپاشی توجیه‌ناپذیری رنج می‌برد. خانم کیت وینسلت با حضور چنین مجلاتی در خانه‌اش ابراز مخالفت کرده است، از ترس اینکه مبادا دختر کوچکش آنها را بخواند.

من می‌پرسم: آیا نبردهای زنان برای دستیابی به زیبایی، سعادت و خوشبختی را به همراه داشته است یا بر بدبختی آنان افزوده است؟ این معیارهای جعلی فقط بر زنان تاثیر نداشته است بلکه حتی بر نگرش مردان به زنان نیز تاثیر منفی گذاشته است چنانکه سبب شده است که مردان هم زیبایی را در زنان جامعه نبینند چون آنها را با معیاری جعلی، مقایسه و ارزیابی می‌کنند؛ معیاری که رسانه‌ها به آن جلوه و شکوه داده‌اند و مجلات آنرا به‌عنوان زنان برتر معرفی کرده‌اند و فیلم‌ها نیز آن را در صدر توجه‌ها نشانده‌اند در نتیجه، بسیاری از مردان نیز شریک زندگی برای خود نمی‌خواهند بلکه شکل و شمایلی معین و اندامی مشخص می‌خواهند و باور دارند که همسرشان باید آن گونه باشد و چنین مردانی سعادت خود را فقط به آن شکل و صورت پیوند زده‌اند و از زن می‌خواهند همیشه در این سطح ارائه‌شده باقی بماند. همین امر در صورتی که سن زن بالا برود نارضایتی را در مرد پدید می‌آورد و سبب نگرانی و بی‌اعتمادی در زن نیز می‌شود، بدین معنا که زن را در منجلاب شبیه شدن به معیارهای رسانه‌های بصری غرق می‌کند و او را از هر گونه مشارکتی اجتماعی که بواسطه آن خودش را اثبات می‌کند بازمی‌دارد.

من کلمه‌ی «کارگران» را در گفته‌ی مشهور کارل مارکس (Karl Marx) برمی‌دارم و کلمه‌ی زنان را جایگزین آن می‌کنم که می‌شود: «ای زنان جهان متحد شوید». البته قصد من این نیست که اتحاد زنان ضد مردان باشد زیرا من از کسانی هستم که این نگرش فیمینیستی افراطی را حقیر و بی‌ارزش می‌شمرم و جنگ جنسیت‌محور شدید میان دو نوع مذکر و مؤنث، حالم را به هم می‌زند، تمام چیزی که از کلمه‌ی یادشده مدنظرم است اینکه زنان در میدان دانش عمومی به رقابت و مبارزه بپردازند و به رسانه‌ها اجازه ندهند که زندگی‌شان را بر حسب معیارهای جعلی آنها قالب‌بندی کنند و نیز اجازه ندهند معیار زیبایی زن را آنطور که رسانه‌ها می‌بینند و باور دارند پدید آورد نه آن گونه که دیگران می‌بینند و باور دارند، همچنین چهره و بدنش را همانطور که هست دوست بدارد و نگذارد بدنی برای سوءاستفاده‌ی جنسی گردد تا که رقابت در این جهان، شرافتمندانه باشد، یعنی به خاطر جوهر خلاق و اصیلی که انسان اعم از مذکر و مؤنث با خود دارد باشد نه به اعتبار شکل و صورت و امور مشابه آن.

خانم نائومی ولف Naomi Wolf نویسنده و کنشگر آمریکایی به‌عنوان مشاور سیاسی کار می‌کند و به نویسندگی هم می‌پردازد. خانم ولف در میدان نویسندگی در سال ۱۹۹۱ میلادی پس از تالیف کتاب افسانه‌ی زیبایی «The beauty of myth» که با استقبال زیادی روبرو شد بر سر زبانها افتاد و از کتابهای پُرفروش دیگرش نیز کتاب پایان آمریکا «The End of America» است.

نویسنده: خانم أمل صالح [پژوهشگر ارشد عقیده و مکاتب معاصر و علاقه‌مند به امور فکری].

مترجم: خداداد مطاعی پور

 

[۱]. متاسفانه گرایش زنان ایرانی به عمل زیبایی و آرایش نیز بحرانی است و شاید بتوان گفت ایران از بین کشورهای اسلامی غیرعربی، رتبه‌ی نخست را داشته باشد (مترجم).

[۲]. افسانه‌ی زیبایی «The beauty of myth» صفحه ۲۲.

[۳]. افسانه‌ی زیبایی «The beauty of myth» صفحه ۲۲.

[۴]. این عکس در سال ۲۰۰۳ میلادی بر روی جلد مجله‌ی مردانه‌ی بریتانیایی (GQ) بود.