امکان دارد طبعیت درونی برخی از افراد بر اساس شجاعت و اقدام و عملگرایی باشد؛ اقدامی که مخالف امر شرعی است. اینجا صاحب این درونِ شجاع و عملگرا باید تلاش و مجاهده کند تا بر اساس حکم الله پایین آید، چرا که طبیعتِ درونی انسان بر اندیشهی او تاثیر میگذارد. کسی که خداوند وی را بر اساس شجاعت سرشته گمان میکند که همیشه اقدام و انجام کاری [ولو اشتباه و مهلک] همان حق است. از سوی دیگر کسی که سرشت ترسویی دارد گمان میکند که نشستن و مصلحتطلبی و سلامتخواهی همان حق است.
اما امکان دارد که طبیعت شخص موافق حق نباشد؛ اینجاست که شخص شجاع باید با نفس خود مجاهده کند تا اگر امر الله بازگشت و عدم مواجهه است برگردد [و با دشمن روبرو نشود] و بر شخص ترسو نیز لازم است که با نفس خود مجاهده کند تا اگر الله امر به اقدام [و رویارویی] داد، اقدام نماید.
طبیعت نفس انسان نوعی بلا و آزمایش است که همراه با آن نیاز به مجاهده دارد. هرگاه ایمان انسان ضعیف باشد همان کاری را انجام میدهد که موافق طبیعت و دلخواهِ اوست و گمان میکند که کارش برای الله است.
برای مثال عمربن الخطاب طبیعت شجاعی داست. برای همین مجاهدهی او با نفسش بیشتر از روی دست کشیدن و عدم رویارویی بود تا مواجهه و اقدام (یعنی برعکس طبعش). در نتیجه او در کنار حدود الهی میایستاد چرا که ایمانش قویتر از طبیعتش بود.
این مساله همانطور که در مورد نبرد و جهاد صادق است، نفس انسانها دربارهی اسراف و بخل نیز چنین است. کسی که طبیعتش خَرّاج است و بیحساب مصرف میکند امر میشود تا از اسراف و خرج بیحساب دوری کند و هرکس طبعش بخیل است امر میشود تا با بخشش و خرج کردن با نفس خود مبارزه کند تا آنکه هر دو شخص ـ مُسرِف و بخیل ـ هر دو بر اساس امر الله سبحانه و تعالی به اعتدال برسند، نه بر حسب آنچه خود میخواهند.
آنهایی که طبیعتشان میل به سویی دارد اگر نسبت به ادلهی شرعی آگاهی داشته باشند ناخودآگاه همان ادلهای را حفظ و جمعآوری میکنند که موافق با دلخواه و سمت و سوی درونی آنهاست و از نصوصی که مخالف طبعشان است چشمپوشی میکنند. برای نمونه شجاع را میبینی که ادلهی اقدام و نبرد را از حفظ دارد و طبعش آن را برمیگیرد و ادلهی مخالف آن را نه میبیند و نه احساس میکند. همینطور ترسو که ادلهی سلامت و عافیت را برگرفته و ادلهی مخالفش را احساس نمیکند و مورد چشمپوشی قرار میدهد حتی اگر آن را بارها شنیده باشد.
شیخ عبدالعزیز طریفی ـ ترجمه: احمد معینی
منبع: التفسیر والبیان لأحکام القرآن