کاملترین تعریف برای تَطَیُّر (شومانگاری) چنین است: شوم دانستنِ عملی چیزی دیدنی یا شنیدنی یا دانستنی بدون آنکه ارتباطی قَدَری میان آن پدیده و زیانی که انتظار میرود وجود داشته باشد.
این تعریف در اصل از سخن ابن قیم برگرفته شده اما چند قید به آن اضافه کردیم تا ضابطهمندتر و دقیقتر شود.
حال شرح این تعریف:
شوم دانستن: یعنی پدید آمدن حالت بدی در دل و داشتن توقع شر و بدی.
عملی: یعنی بر این شوم انگاری یک عمل ظاهری یا باطنی مترتب گردد. اما اگر این شومانگاری صرفا مسالهای باشد که به ذهن خطور کند و عملی بر آن مترتب نشود در «تَطَیَُر» حرام وارد نمیگردد.
دلیل آن، سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ است که میفرماید: «شومانگاری آن است که وادارت کند به کاری [که نمیخواهی] ادامه دهی یا از کاری [که میخواهی] دست بکشی» این حدیث نشان میدهد که صرف خطور فکر شوم بودن چیزی به دل بدون آنکه بر اساس آن عملی صورت گیرد وارد در طیرهی حرام نیست.
همچنین در حدیث معاویة بن حکم آمده که گفت: برخی از ما تطیر میکنند (یعنی شوم بودن چیزی به ذهنشان میرسد) پس رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «آن چیزی است که در دل احساس میکنند اما جلوی آنها را نمیگیرد».
و همینطور حدیث ابن مسعود ـ رضی الله عنه ـ که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ سه بار فرمودند: «طیره شرک است و کسی از ما نیست جز آنکه [در دلش میافتد] اما الله آن را با توکل از بین میبرد» یعنی طیره در دل هر یک از ما افتد اما به آن پاسخ مثبت نمیدهیم و به الله اعتماد میکنیم.
چیزی دیدنی: یعنی متعلق به دیدن باشد مانند دیدن شخص لنگ یا یک چشم یا دیگر چیزها [یا دیدن جغد یا حیوانی که آن را شوم میپندارد].
یا شنیدنی: یعنی هر آنچه متعلق به شنیدن است مانند شنیدن کلمهی «شکست خورده» یا «لغزیده» یا «بخت برگشته» یا مانند این کلمات که شومشان میپندارند.
یا یک چیز دانستنی: یعنی هر آنچه متعلق به دانستن است، مانند شوم دانستن روز و ماه و اعداد و یا خوابی که دیده است.
بدون آنکه ارتباطی قَدَری میان آن پدیده و زیانی که انتظار میرود وجود داشته باشد: این یک وصف مقید کننده است و ترس از اسباب حقیقی را از مفهوم شومانگاری خارج میسازد، زیرا ترس یا احساس بد قلبی اگر به خاطر یک سبب حقیقی باشد در آن صورت حرام نیست. مثلا اگر شخصی برای مسافرت از خانهاش بیرون بیاید سپس در راهش حیوان درندهای ببیند و از ترس برگردد این را شومانگاری و تطیر حرام نمیدانیم. یا کسی که قصد رفتن به سرزمینی را دارد و سپس بشنود که در آن سرزمین بلایی نازل شده و بترسد و برگردد که این کارش شومانگاری نیست.
زیرا همهی امور در ارتباطی که مردم بر آن مترتب میدانند بر دو بخش هستند:
بخش اول: آنچه میدانیم از نظر واقعیت و تقدیر، سببی است که به نتیجهی مورد نظر میرسد و عادت مردم بر شناخت آن رفته است. مانند آنکه روبرو شدن با حیوان درنده به کشته شدن منجر میشود یا خوردن سموم و غذاهای مضر به هلاکت منجر میگردد و دیگر عوامل. در این حالت ترس از این عوامل و ترک اقدام به آن واجب شرعی است نه شومانگاری.
نوع دوم: آنچه دانسته شده از منظر تقدیر و واقعیت، سببِ منجر به یک نتیجه نیست و عادت عقلا بر شناخت آن نرفته است. همانطور که در مثالهای گذشتهی شوم انگاری گذشت. این نوع شومانگاری حرام است.
سلطان العمیری ـ ترجمه: احمد معینی