نیشابور به مدت ۶ قرن، یکی از شهرهای بزرگ و اصیل اسلامی در تاریخ و تمدن، علم و پژوهش و هنر و ادب بوده است. این شهر در دورهی عباسی، پایتخت خراسان قدیم و یکی از مشهورترین مراکز هنر، تجارت و عمران بود.
آنچه در مورد نیشابور گفته شده است:
بسیاری از مورخین بر اقتصاد قدرتمند و تاثیر به سزای نیشابور در علم و دانش مهر تایید نهادهاند، ثعالبی آن را «گل سرسبد خراسان» برشمرده و همچنین مقدسی، مورخ و جغرافیدان، بنا و مساحتش را این چنین توصیف کرده است: «شهری وسیع با بناهای زیبا و خاکی حاصلخیز و ثروتمند». سمعانی هم این مساله را تاکید میکند و میگوید: «نیشابور از زیباترین و پر خیر و برکتترین شهرهای خراسان است» و در ادامهی سخنانش میگوید: «این جغرافیای آبخیز با چنین طبیعت و آبادانیای به این اشاره دارد که شهری زیبا، با بنایی از خشت و گل بوده است، معماری آن قدیمی بوده و دیواری بزرگ شهر را احاطه کرده و مسجد جامع آن چهار درب دارد که هر درب آن به طبیعتی زیبا مشرف بوده است و در نزدیکی این دیوار بزرگ بنا شده است. نیشابور همانند قلبی برای شهرها و مناطق اطراف خودش بوده است» و به این امر تاکید کرده که «در خراسان شهری خوش آب و هواتر و بزرگتر از نیشابور وجود نداشته و در نزدیکی نیشابور چهار شهر و امارت سرسبز دیگر یعنی بادغيس، پوشنگ، طوس و قهستان وجود داشته است».
تاج الدین سبکی، فقیه و مورخ (ت ۷۷۱هـ / ۱۳۷۰ م)، در طبقات خود میگوید: «نیشابور از بهترین و بزرگترین شهرهای دورهی خود بود و بعد از بغداد شهری همانند آن وجود نداشت، حافظ ابوعبدالله، حاکم نیشابوری خدمات فراوانی به نیشابور کرد که نخبگان و دانشمندان باید در مورد آن کتابها بنویسند. خراسان دارای چهار شهر اصلی است که عبارتند از مرو، نیشابور، بلخ و هرات. سخن گزافی نیست اگر بگوییم این شهرها، شهرهای بزرگ اسلامی هستند زیرا سرزمین و دیار انواع علم و فنون و پادشاهان و وزراء بوده اند». چنین شهادتی دال بر مجد و بزرگی است که نیشابور به آن دست یافته بود.
همچنین ابن حوقل با چنین جملاتی از نیشابور سخن میگوید: «در تمامی خراسان شهری خوش آب و هواتر، پر رفت و آمدتر، با بناهایی زیبا و تجارتی پرسودتر از نیشابور وجود ندارد، اقلامی همچون پنبه و لباسهای فاخر کتانی در اینجا چنان مرغوب بود که به خاطر مرغوبیت آن و محبیوبیتش از اینجا برای پادشاهان و بزرگان به سایر سرزمینهای اسلامی و حتی بعضی از سرزمینهای کفر صادر میشده است زیرا کمتر سرزمینی همچون نیشابور دارای چنین خصوصیاتی است».
ابن بطوطه هم میگوید: «نیشابور یکی از چهار شهر بزرگ خراسان است که گاهی به خاطر باغهای میوه و چشمههای زیبایش به آن دمشق کوچک هم گفته شده و با چهار نهر و بازار پر رونق و گستردهاش مشهور است». این سخن ابن بطوطه دلالت بر این دارد که نیشابور تا قرن هشتم هجری (چهاردهم میلادی) دارای همان ارزش و رونق سابق خود بوده است زیرا ابن بطوطه در سال ۷۷۹هـ (۱۳۷۷م) چشم از جهان فرو بست.
ساسانیان نیشابور را با نقشهای همانند صفحهی شطرنج بنا نمودند که در هر گوشه از آن هشت مربع است، سپس در ایام صفاریین ثروتمندتر و گسترده شد تا این که زیباترین شهر خراسان شد چنان که ابن حوقل به آن اشاره کرد.
در مورد نیشابور ابو عباس زوزنی معروف به مأمونی این چنین سروده است:
ليس في الأرض مثل نيسابور *** بلد طيب وربّ غفور
(در سرتاسر زمین همانند نیشابور نیست، سرزمینی پاک و پروردگاری غفور.)
وضعیت اقتصادی نیشابور:
نیشابور در عصور طلایی اسلامی بالاخص در قرنهای سوم و چهارم هجری (نه و ده میلادی) یکی از بزرگترین و شناخته شدهترین مراکز صنعتی بوده است که در وصف آن گفته شده: «در نیشابور چهل و دو محله وجود داشته که بعضی از این محلات خود به تنهایی به اندازهی نصف شیراز بودهاند، مسیرهای منتهی به دروازههای شهر حدودا پنج مسیر بوده است و بیشترین مساحت آن بعد از سال ۶۷۹ هـ بوده که طول دیوارهای شهر در آن زمان بالغ بر ۱۵۰۰۰ قدم بوده است».
بزرگترین بازارهای نیشابور، دو بازار میدان بزرگ و میدان صغیر بوده است که بازار بزرگ نزدیک مسجد جامع شهر و بازار کوچک کمی از بازار دیگر دورتر و در دیوار غربی شهر نزدیک میدان حسینیه و دارالاماره بوده است؛ بازاری طولانی و پر از مغازه که از میدانی تا میدان دیگر امتداد داشته و بناها و ساختمانهایی این بازارها را از هم جدا میکردهاند و خود این بناها از جنوب تا مقابر حسینیین و از شمال هم تا به سرچشمه منتهی میشدند و زنجیره بازارهایی را تشکیل میدادند، در این بازارها هتلها و مغازههایی بوده است که پر از تجاری بودند که هر کدام از جمله کفشفروشان، پارچهفروشان و کفاشان و… محل خاص خود را داشتند.
و اما رود نیشابور که از درهی سفاور گذر میکرده است از روستای همجوار بشتفقان با کانالهای مستحکم به نیشابور سرازیر میشده، عمق برخی از این کانالها در زیر زمین به صد متر میرسیده که اگر از شهر بیرون میشدی به راحتی این قناتها و کانالها را مشاهده میکردی. از آب این قناتها، مزارع و باغات دو طرف رودخانهی مذکور سیراب میشدند و همچنین در اطراف این رود حدود صد و هفتاد سنگ آسیاب می چرخیده است. هر خانهای در شهر کانالی از این رود را دارا بود و آب شرب خود را از آن تامین میکرد. علاوه بر وجود چاههای زیاد آب شیرین، باز در هر خانه مخزنی برای ذخیرهی آب وجود داشت تا در زمان کمبود آب، ما یحتاج خود را از این مخزنها تامین کنند.
باغهای انبوه شهر دلنشین نیشابور به دلیل رویش ریواس، نوعی گیاه که در کوهستانهای برفی و در سرزمینهای سردسیر می روید و طعم ترشی دارد، معروف بود. به خاطر زیبایی چشمنواز و فریبندهی طبیعت این شهر، یاقوت حموی میگوید: «شهری زیباتر از نیشابور را به چشم ندیدهام». همچنین نیشابور به خاطر یکی از کوههایش معروف بود، کوهی که دارای غار شگفتانگیزی بود که از اعماق آن بادی میوزید و در عین حال از آن آبی با چنان قدرتی سرازیر میشد که برای چرخاندن سنگهای آسیاب از آن استفاده میکردند.
در دشت نیشابور چهار رستاق یا به عبارتی دیگر منطقهی کشاورزی با نامهای «شامات»، «ریوند»، «مازل» و «باشتفروش» وجود داشت که به حاصلخیزی زمین و فراوانی محصول معروف بودند، به عنوان نمونه در باشتفروش صد و شش روستا آنگونه که مقدسی ذکر کرده است وجود داشت و دارای باغهای فراوان زردآلو بودند که آن را به اقصی نقاط کشور صادر میکردند. علاوه بر باغهای زردآلو، باغهای انگور و بِه نیشابور نیز بینظیر بود. این باغها از رودهای پر آبی همچون «رودخانهی نمک»، «رود باشفقان»، «رود باشتفروش» و رودخانهی «تشنهبار» سیراب میشدند.
سرزمین علم و اندیشمندان:
ابن حوقل میگوید: «علمای زیادی از نیشابور برخاستند و در طول تاریخ، فقهای بزرگی در این شهر پر آوازه و مشهور پرورش یافتند».
و این چنین بود که شهر نیشابور با متفکرین و علمای خود در زمینههای مختلف، مشهور شد؛ از بین آنان میتوان به ابو عبدالله محمد بن عبدالله، حافظ بزرگ که به حاکم نیشابوری (۳۲۱-۴۰۵هـ / ۹۳۳- ۱۰۱۴م) معروف است اشاره کرد؛ او از بارزترین علما و ائمهی حدیث و صاحب کتاب «المستدرک علی الصحیحین» است. عدهی زیادی از فقها و متفکرین به مکانت علمی او اشاره کردهاند، امام ذهبی مقام او را با چنین الفاظی وصف میکند: «امام، حافظ، ناقد، علامه و شیخ محدثین». همچنین سبکی در مورد حاکم نیشابوری میگوید: «امامی والا مقام و حافظی دانشمند که علما در مورد امامت و قدر و منزلت ایشان متفق القولاند».
علاوه بر حاکم نیشابوری، عالم نامدار دیگری نیز در بین علمای نامی تفکر و علوم اسلامی در نیشابور ظهور کرده است و او کسی نیست جز عمر خیام که در سال ۴۳۱هـ / ۱۰۴۰م به دنیا آمد و در ۵۱۵هـ / ۱۱۲۱م از دنیا رفت و از خود آثار زیادی در علوم ریاضی و فلسفه به جا گذاشت اما بسیاری از آثار او پس از وفاتش به دلیل متهم ساختن او به کفر و زندقه سوزانده شدند، با این وجود بسیاری از هم عصرانش و کسانی که پس از او آمدند بر عدم صحت این اتهامات تاکید کردند.
خیام آثار نابی در علم ریاضی از خود به جا گذاشت؛ تقویمی را برای سلطان ملکشاه پسر آلپ ارسلان سلجوقی طراحی کرد و امروزه این تقویم فارسی در ایران تقویم رسمی است، همچنین روشی برای محاسبهی علم مثلثات ابداع کرد و معادلات ریاضی درجه سوم را در علم جبر کشف کرد که این بیانگر علم وسیع او در زمینههای مختلف است.
همچنین میتوان به امام مسلم بن حجاج نیشابوری اشاره کرد که از مهمترین آثار او «صحیح مسلم» است که دربردارندهی احادیث نبوی است، علاوه بر این میتوان به دو کتاب «الکنی والأسماء» و «طبقات التابعین و رجال عروة بن الزبیر» اشاره کرد اما بسیاری از کتابهای ایشان با این وجود که نام آنها در کتب تاریخی آمده، مفقود شدند، از بین این کتب مفقود شده میتوان به نام این سه کتاب «اوهام المحدثین»، «ذکر أولاد الحسین» و «مشایخ مالک» که در آن زندگینامهی امام مالک را مورد کنکاش قرار داده است، اشاره کرد.
علمایی که در نیشابور پرورش یافتند، علم آموختند، در علم و دین تفقه کردند و یاد و نام آنها و علمشان در سرتاسر جهان اسلام تا به امروز بر سر زبانها است بسیار زیادند که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره خواهیم کرد:
▪️ابن دريد (۳۲۱-۲۲۳هـ ، ۸۳۷-۹۳۳م) صاحب کتاب «القصيدة المقصورة والجمهرة في اللغة».
▪️ ابو منصور ثعالبی (۴۲۹-۳۵۰ هـ / ۹۶۱-۱۰۳۸م)، اديب و لغوی و دانشمند بزرگ، صاحب کتاب مشهور «يتيمة الدهر» که به «جاحظ نیشابوری» مشهور است.
▪️ابو الحسن جُرجانی ( ۳۲۲-۳۹۲هـ / ۹۳۳-۱۰۰۱م)، صاحب كتاب مشهور «الوساطة بين المتنبي وخصومه».
▪️ ابو الفضل همدانی (۳۵۸-۳۹۸هـ / ۹۶۹-۱۰۰۸م) مشهور به بديع الزمان، صاحب اشعار و مقامات معروف.
▪️ فقیه شافعی مذهب ابو اسحاق السفرايينی (ت ۴۱۸هـ / ۱۰۲۷م) که رسالهی مهمی در اصول فقه دارد.
▪️ امام، فقیه و متکلم بزرگ ابن فورک (ت ۴۰۶هـ / ۱۰۱۵م) که در اصول دین، اصول فقه و معانی قرآن آثاری نزدیک به صد عنوان دارد.
▪️ امام بزرگوار مجدد اسلام حافظ ابوحامد غزالی (۵۰۵-۴۵۰هـ/ ۱۰۵۸-۱۱۱۱م)، صاحب كتاب «احياء علوم الدين» و دیگر تألیفات مشهور.
▪️از بارزترین علمای نامی نیشابور، امام حافظ شيخ الاسلام ابوبكر بيهقی نيشابوری (۳۸۴-۴۵۸هـ / ۱۰۶۶-۹۹۴م) صاحب كتابهای «السنن الكبرى»، «دلال النبوة»، و «المبسوط».
▪️امام زين الاسلام قشيری (۳۶۷-۴۵۶هـ / ۹۸۶-۱۰۲۷م) صاحب «الرسالة القشيرية» و «لطائف الإشارات في التفسير».
▪️ امام الحرمين، جوينی (۴۱۹-۴۷۸هـ / ۱۰۲۸-۱۰۸۵م) صاحب «غياث الأمم» و « التياث الظلم» و «نهاية المطلب في دراية المذهب».
▪️ امام حافظ و مورخ بزرگ ابو الحسن عبد الغافر فارسی (۴۵۲-۵۲۹هـ / ۱۰۵۹- ۱۱۳۵م) از علمای ادبیات عرب، تاریخ و حدیث که «السیاق في تاریخ نیشابور» از آثار اوست.
و علما و اندیشمندان فراوان دیگری که در این مقاله نمیتوان به همهی آنان اشاره کرد.
جایگاه فرهنگی و تمدنی نیشابور:
این شهر در دورهی عباسی از مشهورترین مراکز تمدن، تجارت و عمران به حساب میآمده است و بالاخص در دورهی طاهریه نیشابور به مرکز فرهنگ و تمدن اسلامی تبدیل شد.
نیشابور یکی از شهرهایی بوده است که خشت اولیهی نشر علوم شرعی و تحویل بزرگان و نخبگان علم و دانش به جامعهی اسلامی در آن نهاده شد.
در زمینهی علم و دانش از مشهورترین و بزرگترین شهرهای خراسان و بلکه در قرون اولیه، مرکز علمی خراسان بوده است که در زمینههای مختلف علمی، علمای بزرگی را به دنیا هدیه نمود، چنان که سبکی در طبقات خود به این مهم تصریح نموده و میگوید: «نیشابور از بزرگترین و مشهورترین سرزمینها بوده که بعد از بغداد همانندی نداشته است». در نیشابور مدارسی حائز اهمیت وجود داشته است، ابن بطوطه میگوید: «مسجد زیبا و بدیع نیشابور در وسط بازارش است و در کنار آن چهار مدرسه بنا شده که آب روانی از کنار آنها میگذرد، در این مدارس طلاب زیادی مشغول خواندن قرآن و فقه هستند و این مدارس از بهترین مدارس سرزمین خراساناند».
یکی از افتخارات نیشابور که با آن از دیگر شهرهای اسلامی متمایز شده بود این است که اولین مدرسه در جهان اسلام، مدرسهی بیهقیه است که در قرن چهارم در این شهر بنا شد، البته این مدارس دارای منهجی خاص و محدود نبودند.
یکی از این چهار مدرسه را سلطان محمود بن سبكتكين غزنوی (۳۶۷ – ۴۲۱هـ / ۹۹۷ – ۱۰۳۰م) بنا نهاد و پس از او سلطان مسعود اول (۴۲۱ – ۴۳۱هـ / ۱۰۳۰-۱۰۴۰م) در نیشابور و غیر آن مدارسی را ساخت. علی رغم این که دولت بر این مدارس نظارت داشت، با این وجود منهج این مدارس همانند مدرسهی نظامیه توسط دولت تعیین نشده بود.
نیشابور همیشه پناهگاه علم و علما در وقت تنگنا بوده است؛ در این مورد میتوان به داستان امام فقیه و اصولی ابن فورک که آن زمان با توطئهی مبتدعین از ری خارج شد اشاره کرد که مردم نیشابور به سوی او نامه نوشتند تا به شهر آنان برود و او نیز چنین کرد، در این باره حافظ ابوعبدالله حاکم نیشابوری میگوید: «نزد امیر ناصر الدولة ابوالحسن محمد بن ابراهیم رفتیم و از ایشان درخواست کردیم که دعوت نامهای برای ابن فورک روانه کند، ابن فورک به نیشابور آمد و در خانقاه ابو الحسن بوشنجی خانه و مدرسهای برایش ساختند».
از این مدرسه بود که ابن فورک علوم و معارف خود را نشر داد و الله متعال او را سبب خیر فراوانی برای مردم قرار داد.
به خاطر علاقهی شدید مردم نیشابور به علم و دانش، زمانی که آوازهی فقیه ابواسحاق اسفراینی بر سر زبانها افتاد، مردم نیشابور مدرسهای بیسابقه برای آوردن او به شهرشان ساختند تا از علم وافر او مستفید شوند، او نیز به آنجا هجرت کرد و خلق کثیری از علم و دانشش بهره بردند و تا ثانیههای پایان حیاتش در آن جا ماند و در آن جا وفات کرد، سپس او را به اسفراین بردند و در آنجا دفنش کردند.
اما جرقهی درخشش مدارس نیشابور مربوط به دورانی است که ترکهای سلاجقه بر بغداد مسلط گشتند و نظام الملک، وزیر دو پادشاه سلجوقی یعنی آلپ ارسلان و ملک شاه، مدارس نظامیه را ساخت زیرا اولین مدرسهی نظامیه را نظام الملک برای امام الحرمین ابو المعالی جوینی در نیشابور ساخت، سپس بعد از این دیگر مدارس نظامیه ساخته شدند که از مهمترین آنها مدرسهای بود که در ۴۵۹هـ / ۱۰۶۶م در بغداد بنا شد.
بعد از ساخت این مدارس بود که مدارس بصره، موصل، ری، اصفهان، مرو، هرات، طوس، بلخ و خرگرد سر کار آمدند و به هر مدرسی حقوق ثابتی داده شد و برای طلاب مسکن و غذا مهیا شد. این مدارس اساس شکلگیری دانشگاهها در جهان اسلام شد.
علاوه بر مدارس، در نیشابور کتابخانههای متعددی نیز وجود داشت که به امری رایج در شهر تبدیل شد. گفته شده که قاضی ابن حیان در کنار مسجد بزرگ شهر و مدرسهی ابو الحسن عبدالرحمن بن محمد جزنی، مدرسه، کتابخانه و خوابگاهی برای طلاب خارجی بنا نهاد و برای آنان حقوقی تعیین کرد اما متاسفانه بسیاری از این مدارس و کتابخانهها در زمان حملهی مغول ویران شدند.
منابع:
– الطبري: تاريخ الرسل والملوك، الناشر: دار التراث – بيروت، الطبعة: الثانية، ۱۳۸۷هـ.
– ابن الأثير: الكامل في التاريخ، تحقيق: عمر عبد السلام تدمري، الناشر: دار الكتاب العربي، بيروت – لبنان، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۷هـ / ۱۹۹۷م.
– الحاكم النيسابوري: تاريخ نيسابور، تلخيص: أحمد بن محمد بن الحسن بن أحمد المعروف بالخليفة النيسابوري، الناشر: كتابخانة ابن سينا – طهران، عرّبه عن الفرسية: د/ بهمن كريمي – طهران، د.ت.
– ابن حوقل: صورة الأرض، الناشر: دار صادر، أفست ليدن، بيروت، عام النشر: ۱۹۳۸م.
– ياقوت الحموي: معجم البلدان، الناشر: دار صادر، بيروت، الطبعة: الثانية، ۱۹۹۵م.
– ابن بطوطة: رحلة ابن بطوطة، الناشر: دار الشرق العربي، د.ت.
– مدونة مدن إسلامية لها تاريخ.
– نيسابور .. أرض العلم والتاريخ، منتديات نور إسلامنا.
– الموسوعة العربية العالمية.