چه چیزی باعث میشود که برخی، از کسانی چون «محمد شحرور» تأثیر پذیرند، با اینکه اندیشهٔ او آشکارا با اصول اسلام در تناقض قرار دارد و قرائتی آشفته از نصوص شریعت و احکام آن ارائه میدهد؟
اگر از من خواسته شود که مهمترین سبب این پدیده را مشخص نمایم، خواهم گفت که سبب مهم آن: آمادگی روحی و روانی برای کجروی است.
عدهای، بستر پذیرش انحراف بوده، آمادگی روحی برای آن دارند و در درون آنها چیزی بهصورت ذاتی خواهان این کجروی است. اگر از شحرور تأثیر نپذیرند، تأثیرپذیر دیگری خواهند بود، بنابراین قضیه نه ربطی به نیروی علمیِ شحرور دارد و نه به موفقیتش در راستای تأثیر نهادن بر پیروانش؛ بلکه این روانها، در اصلِ خویش آمادهٔ کجرویاند و پذیرای هر گونه کجفکری.
این آمادگی روحی از کجا آمده؟
ممکن است که این آمادگی روحی، به چهار تغذیهکنندهٔ اساسی برگردد:
۱- ثقیل شمردن تکلیفهای شرعی؛ نفْسهایی هستند که دستورات و نواهی شرعی را سنگین میشمارند و با بسیاری از احکام، به مشکل روبرو میشوند. لذا در جستجوی گفتمانی برمیآیند که چنین احکامی را از شانههایشان بردارد؛ سپس با شتابزدگی این گفتمان را میپذیرند و از آن دفاع میکنند.
۲- نفرت از حاملان گفتمان شرعی؛ برخی از مردم نفرت شدیدی از علما، دعوتگران، طلاب علم و دینداران دارند (گذشته از اینکه اسباب این نفرت چیست). نفرتی که آنها را وامیدارد تا هر گفتمان دیگری را که از آن «گفتمان شرعی» متفاوت باشد و در آن قناعت و عقلانیت را مشاهده نمایند، بپذیرند؛ تنها بهخاطر متفاوت بودنش با گفتمان حاکمی که از آن نفرت دارند. اینجا دیدگاه پذیرفتنی همانی است که بر پایهٔ جستجوی «عقلانیت، وسعتنگری و آزادی» در هر گفتمانی که متفاوت از گفتمان «تندروانِ سختگیر و تعطیلگرانِ عقلهایشان» باشد، استوار است.
بلکه قضیه در نزد برخی از این کسانی که آمادگی روحی برای کجروی دارند، به حالتی از مقابله و عناد در آمده؛ لذا ممکن است که به هر فکری تسلیم شوند، با هر خبری شادمانی کنند و هر قضیهای را پَر و بال دهند، مادامی که برای جریانی که از آن نفرت دارند، ناراحت کننده باشد.
۳- کوشش جهت سازگاری با جامعهٔ مخالف احکام شرعی؛ هنگامی که فردی در جامعه و یا محیطی بهسر میبرد که در آن مخالفتهای شرعی معینی قابل مشاهده است، اینجا هر گفتمانی را میپذیرد، مادامی که او را راضی کند که این حالت، در واقع آنگونه نیست که مخالف شریعت باشد؛ پذیرش چنین گفتمانی برای آن است که میان شرایط واقع «مخالف شریعت» و گرایش دینیاش توافق ایجاد شود.
۴- فروتنی در مقابل فرهنگ غربی و مزاج سکولاری که اساسگذار آن است؛ در نتیجه احکام شرعیای که مخالف این فرهنگ است، ناراحت کننده مینماید و هرج و مرج به بار میآورد، لذا اگر گفتمانی را یافت که این حساسیت را از میان بر دارد و (در مقابل) اسلامی ارائه نماید که با این فرهنگ سازگار باشد، چنین گفتمانی قناعتبخش و پذیرفتنی خواهد بود.
این چهار مورد اساسی یعنی «ثقیل شمردن احکام، نفرت از حاملان گفتمان شرعی، شرایط واقعِ مخالف شرع و فروتنی در مقابل فرهنگ غربی» است که برخی روانها را تغدیه کرده و آنها را آمادهٔ انحراف میگرداند؛ بنابرین فرد از نگاه روحی آمادهٔ پذیرش کجروی از اصول شریعت و قطعیات آن است، نه برای قوی بودن این گفتمان منحرف و نه به سبب قوت منطق و دلایلش؛ بلکه تنها برای تأثیرپذیریاش از موارد فوق و آمادگی روانی برای پذیرش انحراف.
شاید این همان چیزی است که میتواند سرعت تأثیرپذیری از افرادی مانند شحرور را تفسیر نماید: سخنگوی جذابی نیست، دلایل و حجتهای قانع کنندهای ندارد، دارای فرهنگ وسیع و عمیقی هم نیست، بدتر اینکه دستآوردهایی پراکنده و پُرشگاف و احکامی بینهایت رکیک، که آشکارا با شریعت در تضاد قرار دارد، پیشکش جامعه نموده است.
چرا چنین شده است؟
زیرا تو در اصل با روانی آمادهٔ کجروی و انحراف بهسر میبری؛ در نتیجه هر اندیشهای که برایت قناعتآور بود ـ هر چه باشد ـ میپذیری؛ حتی برخی از مردم در حالی از او دفاع میکنند که هیچ اثری از او مطالعه نکردهاند.
این آمادگی روحی از جنس هواپرستی میباشد که مانع پذیرش حق گردیده و از اسباب دوری از حق هست {فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ} (آنان چون از حق منحرف شدند، الله دلهایشان را بیشتر از حق دور داشت). اگر در پیروی از حق صادق میبودند، از این حالت روانی که احکام شرع را به سُخره میگیرد و راه را برای پذیرش آنچه مناقض با شریعت است هموار میکند، نجات مییافتند.
{رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ}
(پروردگارا! دلهای ما را (از راه حق) منحرف مگردان بعد از آن که ما را (حلاوت هدایت چشانده و به سوی حقیقت) رهنمود نمودهای، و از جانب خود رحمتی به ما عطاء کن. بیگمان بخشایشگر توئی تو).
فهد العجلان ـ ترجمه: صبغت الله عاکف