تناقضی آشکاری هست که همزمان باعث برانگیختگی خشم و احساس تلخکامی شده است. در حالی که رژیم صهیونیستی دندانهای نیش خود را آشکار ساخته و آن را در پیکرهی امت اسلامی فرو کرده و همچنان به هتک حرمت مقدسات اسلام و محل اسرای پیامبر ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ ادامه می دهد، بیشتر کشورهای عربی در حال عادی سازی روابط خود با این رژیم هستند، تا جایی که برای اولین بار سیاستمداران صهیونیست از دیدارهای پر شمار و تماس های مکرر محرمانه با عالیترین سطوح تصمیم گیرنده در جهان عرب سخن میگویند.
نکتهی دردناک اما این است که این مقامات صهیونیست هستند که در برگزاری جلسات با مقامات عرب از خود بی میلی نشان میدهند. زیرا آنها میخواهند دیدارهای دو طرف به جای حالت محرمانه، آشکارا برگزار شود.
آویگدور لیبرمن، وزیر خارجهی [پیشین] رژیم صهیونیستی ماه گذشته در سخنرانی خود در جمع دانشجویان “مرکز چند منظورهی هرتزلیا“، به مقامات عرب که با وی و همکارانش ملاقات مخفیانه داشته اند هشدار داد که تل آویو نمی تواند با ادامهی “دیپلماسی پشت پرده” موافقت کند. وی از آنها خواست که با نمایندگان رژیم صهیونیستی به صورت آشکار ارتباط برقرار کنند. لیبرمن با لحنی که خالی از نخوت و تکبر نبود گفت: “من تا حدودی از این دیدارها سیر شدهام؛ ما باید از توافقهای مخفیانه دست بکشیم.”
لیبرمن همچنین حلقهی خفه کننده رهبران کشورهای عربی را تنگتر کرد، زیرا تصریح کرد که نمایندگان این کشورها لطفی در حق رژیم صهیونیستی نکردهاند، بلکه روابط پنهانی با اسرائیل نیز به دلیل تلاقی چندگانهی منافع آنها با تل آویو، در خدمت منافع رژیمهای حاکم بر این کشورها است.
لیبرمن برای تبیین مدعای خود اظهار کرد که هم رژیم صهیونیستی و هم رژیمهای عربی در جهان عرب علاقهمند به مقابله با جنبشهای “تندروی سنی مذهب” هستند.
تردیدی نیست که آنچه در سخنان لیبرمن بطور خاص جلب توجه میکند، اظهارات وی در این باره است که نمایندگان کشورهای عربیِ علاقهمند به ملاقات مخفیانه با وی، اشغالگری صهیونیستها در سرزمینهای فلسطین را مشکلی واقعی نمیدانند. از این رو لیبرمن بر این باور است که رژیم صهیونیستی اکنون میتواند مذاکرات با نمایندگان کشورهای عربی را جایگزین مذاکرات با نمایندگان سازمان آزادیبخش فلسطین کند. پایان بخش این مذاکرات نیز “حل و فصل منطقهای” مبتنی بر عادیسازی کامل روابط بین رژیم صهیونیستی و این کشورها خواهد بود و پس از آن نیز میتوان به بحث منازعه با فلسطینیان پرداخت.
عادی سازی روابط سیاسی، راست گرایان افراطی صهیونیست را تقویت می کند.
روشن است که پیامهای نهفته در سخنان لیبرمن به صورت عمده، افکار عمومی صهیونیستها و افکار عمومی بین المللی را مخاطب خود قرار میدهد. صهیونیستها میخواهند لیبرمن بگوید که هول و ولع نمایندگان کشورهای عربی برای دیدارهای مخفیانه با نمایندگان افراطیترین حکومت در طول تاریخ رژیم صهیونیستی، به خط ایدئولوژیک، سیاسی و تبلیغاتی جناح راست افراطی صهیونیست در منازعه با فلسطینیان اعتبار بخشیده است.
پر واضح است که لیبرمن میخواهد به صهیونیستها اعلام کند که در روابط پشت پرده با کشورهای عربی در زمانهای که رژیم صهیونیستی در حال توسعهی شهرکسازی و یهودیسازی فلسطین است و نیز بر اتخاذ سیاستهای افراطی در قبال فلسطینیان اصرار میورزد، نتایج مثبت دیدارهای پشت پرده بر ادامهی شرط بندی دولت او بر گزینهی اعمال قدرت منعکس شده است. امری که حکومت راستگرای اسرائیل به آن متوسل شده است. در واقع، ادعای لیبرمن مبنی بر تأکید مقامات عربی ملاقات کننده با او در خفا بر اینکه مسئلهی فلسطین به آنها مربوط نمیشود، موضوع جدیدی نیست.
زیرا قبل از او مالکوم هولنن، از رهبران آیپک – قدرتمندترین گروههای لابی یهودی در ایالات متحده آمریکا – ادعا کرد که تمام رهبران عرب که با آنها ملاقات کرده به وی اطمینان داده اند که “از آرمان فلسطین خسته شده و به ستوه آمده اند” (روزنامه هاآرتس، ۱-۲-۲۰۱۴).
با این حال، نخبگان صهیونیزم حاکم که لیبرمن آنها را نمایندگی میکند، بیتفاوتی نظام رسمی عربی نسبت به مسئلهی فلسطین را یکی از مظاهر دگرگونی در محیط منطقه میدانند به این معنا که این دگرگونی به رژیم صهیونیستی اجازه میدهد استراتژی مستحکم کردن انجام طرحهای جاری را همسو با خط ایدئولوژیک راست افراطی صهیونیست ادامه دهد.
ادامهی دیدارهای مخفی میان نمایندگان کشورهای عربی و اسرائیل بدان معناست که حکومت های این کشورها، با مجموعه لوایح قانونی در دست اقدام نمایندگان راست اسرائیل – همچون نمایندگان حزب “اسرائیل خانه ما” به رهبری لیبرمن، مشکلی ندارند. نمایندگانی که هدف آنها بسط حاکمیت صهیونیستها بر مسجد الاقصی و تقسیم اوقات اقامهی نماز بین یهودیان و مسلمانان است. این امر تا انتقال سرپرستى حرم شریف قدس از ادارهی اوقاف فلسطین به وزارت ادیان اسرائیل ادامه پیدا میکند.
رفتار رسمی عربی، آنگونه که لیبرمن به تصویر کشیده است، نشان میدهد که مطالبههای همکاران لیبرمن در دولت و کنست برای الحاق مناطق “ج” به رژیم صهیونیستی که بیش از ۶۰ درصد از کرانهی باختری را شامل می شود؛ حساسیت سیستم سیاسی عربها را بر نمی انگیزد و بنابراین نیازی به تردید در اجرای این کار به وجود نمیآورد.
همزمان، لیبرمن از مجرای سخنان بی سابقهی خود در مورد دیدارهای مخفیانه با نمایندگان کشورهای عربی، میخواهد انتقادات بینالمللی از سیاستهای دولت خود را مهار کند. در حقیقت، لیبرمن میگوید جهان نمیتواند “دایهی دلسوزتر از مادر” باشد. بنابراین اگر سیاستهای حکومت وی در قبال فلسطینیان بر ادامهی دیدارهای صمیمی با نمایندگان کشورهای عربی تأثیر منفی نگذارد، بهتر است خشم و عصبانیت دیگران هم برانگیخته نشود.
آنچه تلخکامی را بر میانگیزد این است که برخی از نخبگان راست افراطی رژیم صهیونیستی، از آنچه لیبرمن در ملاقات با نمایندگان “میانه روی” عرب فاش کرده، در حمله به نیروهای طرفدار کمپین تحریم بین المللی رژیم صهیونیستی “BDS” بهره میبرند، تا جایی که این کنشگران را به “یهودستیزی” متهم کردند.
لیبرمن، که به خود اجازه داده رهبران کشورهای عربی ملاقات کننده با او را سرزنش کند و چنان مغرور میشود که نسبت به ادامهی جلسات خود با آنها ابراز بی میلی میکند، همان کسی است که یک بار خواستار تخریب سد عالی شهر اسوان در جنوب مصر شده بود. او غزه را به حمله با سلاح هستهای تهدید کرده بود. همچنین او کسی بود که بارها “بدوی بودن” عربها را مسخره کرده است. مفسر صهیونیست، بن کاسپیت، وی را کسی توصیف میکند که بیش از هر رهبر اسرائیلی دیگر به کوچک شمردن عربها، تحقیر علنی آنها و امکان آسیب زدن آسان به آنها باور داشته است.
عادیسازی روابط امنیتی
علاوه بر عادی سازی روابط سیاسی، الگوهای مختلفی از عادیسازی روابط وجود دارد، که در رأس آنها و خطرناک ترینشان: عادیسازی روابط امنیتی قرار دارد. تا آنجا که الگوهای مختلفی از همکاریهای امنیتی بین نهاد صهیونیستی و تعدادی از کشورهای عربی وجود دارد. در حالی که طرف عربی به سکوت پناه میآورد، صهیونیست ها در حال صحبت و پرده برداشتن از عادیسازی روابط امنیتی هستند. به عنوان مثال: روزنامه نگار صهیونیست، آوی سیخاروف ادعا میکند که همکاریهای امنیتی رژیم صهیونیستی با مصر و اردن هیچگاه بهتر از زمان حال نبوده است.
عادیسازی روابط اقتصادی
عادی سازی روابط اقتصادی الگوهای مختلفی دارد، برخی آشکار و برخی دیگر مخفیانه. به عنوان مثال: مصر اعلام کرد که اکنون به صورت محدود به گازی که توسط رژیم صهیونیستی از مدیترانه استخراج میکند، بسنده خواهد کرد، با علم به اینکه میادین گازی صهیونیستها در آبهای اقتصادی مصر واقع شده است.
بین رژیم صهیونیستی و مراکش یک تبادل تجاری فعال و علنی وجود دارد تا بدانجا که نمایندگان شرکتهای صهیونیستی ارزان بودن مواد اولیه در مراکش را مغتنم میشمرند وبه طور دائم از رباط بازدید میکنند تا کارهای خود را به انجام برسانند. همزمان يوئيل جوزينسکی، محقق “مرکز تحقیقات امنیت ملی” صهیونیستی، تأیید میکند که مبادلات تجاری بین رژیم صهیونیستی و کشورهای حوزهی خلیج فارس طی سه سال گذشته به طرز چشمگیری افزایش یافته است. وی خاطرنشان میکند که این امر به صورت مخفیانه در حال انجام است.
خلاصهی کلام: عادی سازی روابط صهیونیستها با جهان عرب به حدی گسترش یافته است که رهبران صهیونیست چنان گستاخ و مغرور شدهاند که اکنون برای دستیابی به دستاوردهای سیاسی داخلی و خارجی از عادیسازی روابط سوء استفاده میکنند، این در حالی است که رژیم صهیونیستی در حال تشدید افراط گرایی و فاشیسم است.
صالح النعامی، پژوهشگر مسائل رژیم صهیونیستی
مجله البیان شماره ۳۲۶ شوال ۱۴۳۵ ق، آگوست ۲۰۱۴ م.