در سال ۶۵۲ هجری ظاهر بیبَرس همراه با چهار هزار تن از همرزمانش پس از کشته شدن فرماندهشان اقطای جمدار از مصر به شام گریختند. بیبرس و سربازانش پس از آن در این سرزمین وارد سلسلهای از درگیریها با ایوبیان شدند که شرح آن به طول میانجامد و همینطور درگیریهایی خونین علیه سیف الدین قطز در مصر.
اما پس از آنکه در سال ۶۵۶ هجری خبر سقوط بغداد توسط مغول به گوش او رسید دانست خطر مغول همهی آنان را تهدید میکند. بنابراین در سال ۶۵۷ هجری به ملک ناصر یوسف حاکم حلب نامه نوشت و از او خواست ۴۰۰۰ سرباز را همراه وی یا فرماندهی غیر از او بفرستد تا بر رود فرات نگهبانی دهند و اجازهی ساختن پلهایی برای عبور سربازان مغول به سمت شام را به آنان ندهد. اما ملک ناصر درخواست او نپذیرفت.
بنابراین بیبرس به قطز [که دشمن او بود] نامه نوشت و از وی تقاضای مصالحه نمود و به سوگند از او خواست درخواستش را بپذیرد. سیف الدین قطز خواستهی او را پذیرفت و در نتیجه بیبرس همراه با همرزمانش به مصر رفت و زیر لوای قطز قرار گرفت. پس از آن بود که بیبرس تبدیل به فرماندهی شد که امت اسلام از پیروزیهایش علیه مغول و صلیبیها و ارمنها و روافض دلشاد شدند.
این تجربهی کمنظیر تاریخی شایستهی آن است که مورد توجه خردمندان قرار گیرد.
علی محمد العوده ـ ترجمه: احمد معینی