زمانی که منطق قدرت در مقابل قدرت منطق عاجز میماند، باطل هیچ راهی جز زنجیر و شلاق نمییابد، آنجاست که رایحهی معطر صبرِ درآمیخته با یقین همه جا را فرا میگیرد و از رَحِم سختیها امامت در دین متولد میشود.
آنجاست که حروف مبدل به چراغهایی میشود که راه را برای پیمایندگان جادهی حقیقت روشن میکند.
جلادها آن «شیر» را به زندان افکندند، هنگامی که در ملأ عام فتوا داد ازدواج «خاقان» با کنیز آزاد شدهاش قبل از پایان یافتن دورهی عده از لحاظ شرعی باطل است.
ای کاش میدانستی کجا زندانی بود؟
در چاهی تاریک، در دل زمین، تا اینکه علمای دیگر عبرت گرفته و زمام سخن به مهار سکوت بسپارند، و با حاکمان از در مدارا و سازش در آیند گرچه به بهای دین فروشی و بیتوجهی به رضایت پروردگار باشد.
امام سرخسی ـ رحمه الله ـ از آن دسته انسانهای خودباخته نبود، بلکه انسانی امیدوار بود که ارمغانهای الهی را در دل مشکلات و سختیها میدید.
در دل چاه تاریک کتاب مشهور سی جلدیاش «المبسوط» را برای شاگردانش املا کرد بدون اینکه هیچ منبع و مصدری در اختیار داشته باشد جز اینکه فتح و گشایشی از سوی خدای وهاب بر او نازل شده بود، وشاگردان نیز آنچه امام میگفت یادداشت میکردند.
آن پانزده سالی که شیر در چاه زندانی بود به بیهودگی نگذشت، نتیجهی زودرس آن، جایگاه بی نظیر او در دل بندگان بود تا جایی که وی را «شمس الأئمه» یعنی «خورشید امامان» نامیدند، گویا آنها در مقابل «خاقان» فریاد برمیآورند: ما به خدای سرخسی ایمان آوردیم.
اما «مبسوط» او… هیچ کتابخانهای نیست که آنرا نداشته باشد، و هیچ پژوهش فقهی نمییابی که به آن ارجاع نداده باشد…
اما «خاقان»… با جلاد و زندانبانش به زباله دان تاریخ پیوستند…
و به زودی در دادگاه عدل الهی با هم دیدار خواهند کرد.
بسوی قاضی روز قیامت میرویم
و در نزد خداوند دو خصم باهم روبرو میشوند.
سخنان این «شیر» در پایان برخی ابواب کتابش که وصف حال او بود مرا به گریه واداشت.
در پایان شرح عبادات در «المبسوط» میفرماید:
«هذا آخرُ شرح العبادات بأوضح المعاني، وأوجز العبارات، أملاه المحبوسُ عن الجُمَعِ والجماعات..»
این است پایان شرح عبادات، با واضحترین معانی و خلاصه ترین عبارات، املا کرده است آنرا حبس شده از نمازهای جمعه و جماعات»
و در پایان کتاب طلاق میگوید:
«هذا آخرُ كتاب الطلاق المؤثر من المعاني الدقاق، أملاه المحبوس عن الانطلاق، المبتلى بوحشة الفراق، مصليا على صاحب البراق..»
این است پایان کتاب طلاق، برگرفته از معانی دقاق (دقیق)، املا کرد آنرا ممنوع از انطلاق ( راه رفتن)، آزموده شده به وحشتِ فراق، درود میفرستد بر صاحب بُراق.
و در پایان کتاب «العتاق» میگوید:
«انتهى شرح العتاق من مسائل الخلاف والوفاق، أملاه المستقبل للمحن بالاعتناق، المحصور في طرق من الآفاق، حامدًا للمهيمن الرزاق، ومصليا على حبيب الخلاق، ومرتجى إلى لقائه بالأشواق وعلى آله وصحبه خير الصحب والرفاق.»
پایان یافت مسائل خلاف و وفاق در کتاب «العتاق»، املا کرد آنرا کسی که رو به در آغوش گرفتن محنتها دارد، کسی که در راهی حصر شده و محروم است از آفاق، میستاید خدای چیره و رزاق، و درود میفرستد بر حبیب خلاق، شوق دیدارش را دارد و بر خاندان و یاران و رفاق او درود میفرستد.
در پایان باب «اقرار» میگوید:
«إنتهى شرح كتاب الإقرار المشتمل من المعاني ما هو سر الأسرار، وأملاه المحبوس في موضع الأشرار، مصلياً على النبي المختار».
پایان یافت شرح کتاب اقرار، دربرگیرندهی آن معانی که هستند سر الاسرار، املا کرد آنرا حبس شده در مکان اشرار، درود میفرستد بر پیامبر مختار.
آه ای شیر…
خداحافظ تا وقت دیدار…
جمال پاشا ـ ترجمه: عادل حیدری
منبع: بیداری اسلامی