پرچمداران اصلاح سلفی معاصر: علامهٔ قصیم شیخ عبدالرحمن السعدی

پیش درآمد:

شیخ عبدالرحمن السعدی در سال‌های اخیر به لطف تفسیر ارزشمندش «تیسیر الکریم المنان فی تفسیر القرآن الکریم»[۱] در خارج از عربستان سعودی شناخته شده است اما زندگی شیخ سعدی و نقش اصلاحی او تا به امروز آن‌گونه که شایسته است به مردم نرسیده تا از آن الگو بگیرند، با وجود این‌که چندین پایان نامهٔ علمی در رابطه با رویکرد تربیتی، دعوی و علمی ایشان نوشته شده است.

شاید عامل اصلی شکاف میان شیخ و دانستنی‌های مردم و دانشجویان از زندگی ایشان همان چیزی است که شیخ بکر ابوزید در مقدمهٔ یکی از چاپ‌های تفسیر سعدی نوشته است، ایشان می‌گوید: «در سال ۱۳۸۹ هـ ق از برخی صالحان شنیدم که مردم را به مطالعهٔ تفسیر سعدی تشویق می‌کردند… تا این‌که سال ۱۴۱۸ هـ ق رسید و من افتخار بازبینی کتاب «التفسیر المیسر» را داشتم… دیدم که این تفسیر بسیار از تفسیر ابن جریر طبری متوفای ۳۱۰ هـ ق و تفسیر سعدی استفاده کرده است، آن‌جا بود که شیفتهٔ این تفسیر شدم و بیشتر به آن توجه کردم.

…امیدوارم این علامهٔ مفسر را بهره‌ای از گفتهٔ شیخ الاسلام ابن تیمیه باشد که می‌فرمایند: [اما علم لدنی؛ تردیدی نیست که خداوند آن را بر دل‌های اولیای پارسایش و بندگان صالحش می‌گشاید به خاطر پاکی دل‌هایشان از آن‌چه خدا بدش می‌آید و پیروی از آنچه او دوست می‌دارد، به گونه‌ای که این علم را بر دیگران نمی‌گشاید]… و من گمان می‌کنم این گفته در مورد شیخ سعدی صادق است، زیرا از فضل الهی چشمه‌های معانی قرآن در مقابلش جوشیده است».

شیخ بکر ابوزید به ارزش شیخ سعدی پی نبرد مگر با گذشت ۳۸ سال از شنیدن نام و آوازهٔ او درحالی‌که در یک کشور زندگی می‌کردند!

میلاد و رشد شیخ سعدی:

شیخ عبدالرحمن بن ناصر بن عبدالله سعدی تمیمی در سال ۱۳۰۷ هـ ق برابر با ۱۸۸۹م در شهر عنیزه از شهرهای منطقهٔ قصیم عربستان سعودی دیده به جهان گشود.

او در دوره‌ای به دنیا آمد که اوضاع نجد به سبب درگیری‌های میان قبایل و عشایر، آشفته بود تا این‌که عبدالعزیز آل سعود در سال ۱۳۲۶هـ ق برابر با ۱۹۰۷م قدرت را به دست گرفت و درست زمانی که شیخ سعدی ۱۹ ساله بود بُرَیده و عنیزه به زیر سلطهٔ او در آمدند، لذا ارتباط شیخ سعدی با پادشاه عربستان سعودی و علمای ریاض ضعیف بود.

شیخ سعدی یتیمانه رشد کرد، چهار ساله بود که مادرش از دنیا رفت و هفت سال بیشتر نداشت که پدرش نیز از دنیا رفت و همسر پدرش مسئولیت تربیت او را بر عهده گرفت و بسیار در حق او نیکی کرد. زمانی که به سن جوانی رسید به خانهٔ برادر بزرگ ناتنی‌اش حمد بن ناصر رفت. برادرش حمد سرپرستی او را عهده دار شد تا این‌که مشغول به کسب علم و دانش شود.

مادرش زمانی که به‌وی باردار بود در خواب، خود را در محراب مسجد دید. وقتی خواب را برای شوهرش بازگو کرد او که با تعبیر خواب آشنایی داشت گفت: »اگر خوابت درست باشد فرزندی به دنیا می‌آوری که در محراب مسجد جامع خواهد ایستاد و به امامت مردم مشغول خواهد شد».

پدر و برادر بزرگ او حمد از اهل علم و فضل بودند. شیخ عبدالرحمن در محیطی ایمانی رشد کرد، یازده ساله بود که قرآن را حفظ کرد و از محضر علمای عنیزه و علمایی که به آنجا می‌آمدند استفاده کرد.

اساتید شیخ سعدی و تلاش‌های علمی او:

شیخ سعدی تنها از علمای عنیزه و علمایی که به این شهر می‌آمدند استفادهٔ علمی برد؛ کسانی همچون شیخ محمد بن عبدالکریم الشبل، شیخ عبد بن عایض، شیخ ابراهیم بن جاسر، شیخ صعب التویجری، شیخ علی بن محمد السنانی، شیخ صالح بن عثمان القاضی… ویژگی و امتیاز این علما این بود که برای کسب علم و دانش به خارج از عنیزه و جاهایی مانند حجاز، شام، عراق، مصر، هند و کشورهای دیگر سفر کرده بودند و با علمای اصلاح‌گری همچون شیخ جمال ‌الدین قاسمی، علامه صدیق حسن خان، شیخ محمود شکری آلوسی و دیگران ارتباط داشتند و از معارف و علوم نوین اطلاع کسب کرده بودند و هر کدام از آن‌ها در زمینه‌ای تخصص داشت. شیخ سعدی از محضر این افراد استفاده کرد و با وجود اینکه برای تحصیل از عنیزه خارج نشده بود به اندازه‌ای از معارف دست یافت که علمای دیگر دست نیافته بودند.

از دیگر چیزهای که به معارف شیخ سعدی افزود ارتباط با علمایی بود که از خارج عنیزه به این شهر می‌آمدند مانند دانشمند موریتانیایی علامه شیخ محمد شنقیطی. ارتباط سعدی با شنقیطی تا وفات ایشان ادامه داشت و نامه‌های متعددی میان آن دو توسط کسانی که میان عنیزه و الزبیر رفت و آمد داشتند رد و بدل می‌شد. شنقیطی اصلاحگری‌های زیادی در منطقهٔ الزبیر و کویت انجام داده بود و مشارکت‌های اجتماعی و سیاسی فعالی داشت. او چهار سال در عنیزه اقامت گزید و در این مدت شیخ سعدی از او ادبیات عرب را فرا گرفت و به کتاب‌های شیخ الاسلام ابن تیمیه و ابن قیم علاقمند شد و شیوهٔ تدریس او که متفاوت با شیوهٔ سنتی علمای نجد بود را فرا گرفت.

کما این‌که ایشان از محضر اساتید دانشگاه الازهر که به عنیزه می‌آمدند و یا برای ادای مناسک حج به مکه می‌آمدند مانند شیخ حامد الفقی، شیخ عبدالرزاق عفیفی، شیخ عبدالرزاق حمزه و… استفاده کرد.

از آنجایی که عنیزه در مسیر تجارت عراق، هند و مصر قرار داشت سبب شده بود شیخ سعدی از طریق خویشاوندان تاجرش یا مسافرانی که از آنجا عبور می‌کردند با اوضاع جهان بیشتر آشنا شود.

همهٔ آنچه ذکر شد از شیخ سعدی یک شخصیت علمی با دید باز و عاشق تلاش و کوشش ساخته بود. دیری نگذشت که شیخ سعدی از هم‌عصران خود پیشی گرفت و در حالی که ۲۳ ساله بود به تدریس مشغول شد. او از روش سنتی مطالعه در شهرش که بر اساس مذهب حنبلی بود فراتر رفت و کتب تفسیر، حدیث، توحید، کتب شیخ الاسلام ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم را مطالعه کرد، لذا ذهنش باز شد و شناختش عمیق‌تر گردید و از دایرهٔ تقلید خارج شد و وارد دایرهٔ اجتهاد مقید شد و اقوال را بر اساس قوت دلیل آن ترجیح می‌داد… آن‌گونه که شاگردش شیخ عبدالله بن عبدالرحمن البسام نقل می‌کند.

پیشرفت علمی شیخ عبدالرحمن سعدی و رسیدن او به مرحلهٔ اجتهاد یک‌ مرتبه صورت نگرفت، بلکه‏ از مراحل مختلفی گذر کرد تا این‌که در چهل سالگی از تقلید مذهب حنبلی رها شده و همانند شیخ الاسلام ابن تیمیه به اجتهاد همراه با دلیل روی آورد و این قضیه در کتاب‌هایی که تألیف نموده و در آن از دلیل پیروی می‌کند مشاهده می‌شود. شیخ سعدی اکثر کتاب‌هایش را در این مرحله از عمرش به رشتهٔ تحریر در آورد.

می‌توان نقش اصلاحی شیخ سعدی را در محورهای زیر خلاصه کرد:

۱ـ تدریس:

شیخ عبدالرحمن سعدی بیش از پنجاه سال از عمر خود را داوطلبانه به تدریس مشغول بود بدون اینکه پاداشی از کسی دریافت کند. بارها پشنهاد دریافت حقوق تدریس، امامت و خطابت از سوی دولت را رد کرد، در اواخر عمرش پذیرش حقوق امامت را قبول کرد اما آن را هزینهٔ مسجد می‌کرد و چیزی از آن برای خود بر نمی‌داشت. طی این سال‌ها از طریق میراث به ‌جا مانده از پدر و همسر پدرش ارتزاق می‌کرد. پس از اینکه دو پسرش بزرگ و مشغول کار شدند، از پدرشان حمایت می‌کردند. شیخ سعدی انسانی بسیار پارسا بود و هزینه‌های اندک کفاف زندگی او را می‌کرد.

شیخ سعدی زمانی که ۲۳ سال سن داشت و نزد اساتیدش مشغول تحصیل بود تدریس را آغاز کرد و از سال ۱۳۵۰ هـ ق مرجع فتوا و تدریس در عنیزه شد و به ‌مرور زمان شیوه‌های خود را بر اساس آموزشی که از اساتیدی که از مناطق مختلف به عنیزه می‌آمدند آموخته بود، تغییر می‌داد. دانش آموزان را جمع می‌کرد و کتاب مشخصی را برایشان تدریس می‌کرد، گاهی اوقات کتاب‌های جدیدی برای تدریس بر می‌گزید که تدریس آن در نجد سابقه نداشت و در انتخاب کتابی که تدریس می‌کرد با شاگردانش مشورت می‌نمود و برای آن‌ها پرسش‌هایی مطرح می‌کرد و میانشان مناظره برگزار می‌نمود و برایشان جوایزی تعیین می‌کرد. او روزانه چهار وعده به تدریس مشغول می‌شد: بعد از نماز صبح تا طلوع خورشید، قبل از نماز ظهر تا وقت نماز، بعد از عصر و بین مغرب و عشاء، شیخ ابن عثیمین شیوهٔ شیخ و استادش سعدی را در تدریس ادامه داد، ایشان می‌گوید: «من در تدریس و شیوهٔ ارائهٔ علم و دانش به دانش آموزان از طریق مثال و معانی از ایشان تاثیر گرفته‌ام».

شیخ سعدی توجه و عنایت ویژه‌ای به شاگردانش داشت و پی‌گیر تحصیلات و آموزش آنان بود، به ویژه اگر در آن ها تیزهوشی و تلاش و پشتکار می‌دید. برای نمونه، ایشان از پدر شیخ ابن عثیمین خواست پسرش را نزد او بگذارد و او را با خود نبرد.

تعداد شاگردان شیخ سعدی از مرز ۱۵۰ نفر گذشت و بسیاری از آن‌ها بعدها دانشمندان بزرگ، قاضیان، مفتیان، نویسندگان و اساتید دانشگاه در سراسر عربستان سعودی شدند و تأثیر برخی از شاگردان وی امثال شیخ ابن عثیمین، شیخ عبدالله البسام و شیخ عبدالله بن عقیل و… از مرزهای عربستان فراتر رفت. شیخ سعدی الگویی بود که با رفتار و اخلاق خود و گسترهٔ علم و دانشی که داشت و شیوه‌های درست تربیتی و آموزشی، در دل دانش‌آموزان نفوذ می‌کرد.

شیخ عبدالله البسام در مورد شیخ و استادش سعدی می‌گوید: «شاگردان شیخ که در مسجد از او کسب دانش کرده بودند بعدها متولی تدریس در مدارس و مراکز دولتی شدند. شیخ با خط خود گواهی آنان را چنین می‌نوشت: فلانی فلان دروس را از من فرا گرفته و فلان کتاب و فلان کتاب را نزد من خوانده است و شایستگی تدریس این مادهٔ درسی در ابتدایی یا راهنمایی یا دبیرستان را دارد و دولت نیز گواهی‌های شیخ سعدی را ملاک قرار داد و تجربه ثابت کرد که گواهی‌های ایشان تعبیری صادقانه از حقیقت بود».

شیخ سعدی بعدها سرپرستی دانش‌سرای علمی عنیزه را بر عهده گرفت و علاوه بر دروسی که در مسجد داشت هر سه‌شنبه در دانش‌سرا نیز تدریس می‌کرد، کما این‌که تودهٔ مردم بهرهٔ زیادی از دروس ایشان می‌بردند. درسی که بعد از عصر ایراد می‌کرد کوتاه و خطاب به نمازگزاران بود و جدا از خطبهٔ جمعه فرصت‌ها و مناسبت‌های مختلف را برای ایراد سخنرانی غنیمت می‌شمرد. او همچنین در بیشتر محافل و مجالس مردم شرکت می‌کرد و از آن برای آموزش و راهنمایی آن‌ها استفاده می‌کرد. شیخ سعدی همچنین وقت خاصی را برای پاسخ دادن به پرسش‌های شرعی بانوان در خانه‌اش قرار داده بود و در حضور همسرش به پرسش‌های آنان پاسخ می‌داد.

توجه و عنایت شیخ سعدی به آموزش و تدریس برخاسته از درک عمیق ایشان از نیاز امت به علم و دانش و تأثیر آن در بیداری امت و پیمودن مسیر عزت و کرامت بود. او می‌گوید: «بزرگترین جهاد پیمودن مسیر تعلیم و تعلم است» و نیز می‌گوید: «ما دو نوع جهاد داریم: جهادی که هدف از آن اصلاح مسلمانان و تصحیح باورها، اخلاق و آداب آنان و همهٔ امور دینی و دنیوی‌شان و تربیت علمی و عملی آن‌هاست، که اساس و پایهٔ جهاد است و نوع دوم جهاد بر مبنای آن بنا می‌شود».

دیدگاه شاگردان شیخ سعدی در رابطه استادشان:

شیخ محمد القاضی در مورد شیخ و استادش می‌گوید: «او دارای اطلاعات زیادی در زمینه‌های مختلف بود. وارد هر تخصصی که می‌شد تصور می‌کردی جز این تخصص نمی‌داند و کتاب‌های او بزرگترین گواه بر این قضیه است».

شیخ ابن عثیمین در وصف ایشان می‌گوید: «او در عبادت، علم و اخلاق در میان هم‌عصران خود همانند نداشت، با بزرگ و کوچک به فراخور سن و سالشان رفتار می‌کرد، جویای احوال فقرا می‌شد و شخصا نیازهای آنان را برطرف می‌کرد. در مقابل آزار و اذیت مردم صبور بود، عذرخواهی را از سوی هرکسی که مرتکب اشتباه می‌شد دوست داشت و شخص اشتباه کننده را به گونه‌ای نصیحت می‌کرد که دیگر مرتکب آن اشتباه نشود».

شیخ عبدالله البسام می‌گوید: «شیخ عبدالرحمن سعدی نقش بسیار مهمی در تربیت و آموزش جمع زیادی از دانشجویان داشتند».

۲ـ مشغول شدن به تألیف:

گرچه علمای عنیزه در آن دوره توجه چندانی به تألیف نداشتند، اما شیخ سعدی از آنجایی که به مطالعه عادت کرده بود ارزش تألیف را می‌دانست و خوب می‌فهمید که اثر تألیف به یک مکان و دوران محدود نمی‌ماند بلکه به اماکن دور و زمان‌های طولانی خواهد رسید. ایشان می‌گوید: «چه بسیار علمای هدایت‌گری که صدها سال پیش از دنیا رفته‌اند اما کتاب‌هایشان استفاده می‌شود و شاگردانشان در نشر علمشان کوشیده‌اند و خیر آن‌ها به‌ فضل خدا به نسل‌های آینده رسیده است».‏ از فضل الهی نوشته‌های شیخ سعدی امروز با استقبال گرم دانشجویان و پژوهشگران روبه‌رو شده است و همه از آن علم مبارک و زلال بهره می‌برند.

شیخ عبدالرحمن سعدی با وجود مشغله‌های فراوانی که داشت بیش از ۴۰ کتاب به رشتهٔ تحریر در آورد که مهترین آن‌ها، تفسیر اوست. آثار او در زمینه‌های مختلفی نگاشته شده است: تفسیر، عقیده، حدیث، فقه، اصول، لغت عرب و… از امتیازات کتاب‌های شیخ سعدی ساده بودن آن و در بر داشتن ادلهٔ عقلی و نقلی و تنوع شیوهٔ طرح مسائل میان بیان قضایا و مناظره و پرسش و پاسخش است. او همچنین عنایت ویژه‌ای به تلخیص برخی کتاب‌های مهم از طریق جمع قواعد و اصول آن داشت. شیخ سعدی از قضایای عصر و احکام جدید نیز غافل نبود و نظر خودش را در مورد آن می‌گفت، کسی که به کتاب‌های شیخ مراجعه کند در آن موارد زیر را به خوبی خواهد یافت:

جهاد در راه خدا، وجوب همکاری میان مسلمانان، جهاد دینی، ادلهٔ قرآنی مبنی بر اینکه دانش‌های نوین در داخل علوم اسلامی وارد می‌شوند، دینِ صحیح حلال همهٔ مشکلات است، ادله و براهین در ابطال اصول منحرفان،‏ برائت‏ دین و حاملان آن از افتراءات قصیمی.

شیخ سعدی با کتاب‌هایش تجارت نمی‌کرد و از آن چشم‌داشت مادی نداشت، بلکه آن‌ها را رایگان میان علما و دانشجویان توزیع می‌کرد و آن‌گونه که از نامه‌های او به شیخ عبدالله بن عقیل مشخص می‌شود برخی شاگردانش در چاپ و نشر این کتاب‌ها با او همکاری می‌کردند.

۳ـ تأسیس مؤسسات عمومی و خدمت به مردم:

شیخ سعدی تصمیم گرفته بود یک کتابخانهٔ عمومی در شهر عنیزه راه‌اندازی کند تا همه از آن بهره‌مند شوند. برای تأسیس این کتابخانه با شاگردانش مشورت کرد و طی نامه‌ای که به وزیر دارایی وقت نوشت خواستار حمایت دولت برای خریداری کتاب‌های مورد نیاز شد. وزیر دارایی با این خواسته موافقت نمود و کتاب‌های چاپ شده توسط دولت و کتاب‌هایی که در کتابخانه‌های مکه و انبارهای کتاب بود را برای شیخ سعدی فرستاد. زمانی که کتاب‌ها به عنیزه رسید اتاقی که آن‌ها برای کتابخانه در نظر گرفته بودند گنجایش کتاب‌ها را نداشت، در نتیجه شیخ از اهالی عنیزه که در داخل و خارج شهر زندگی می‌کردند خواست تا برای ساخت کتابخانه با او همکاری کنند. کمک‌های مالی از مکه، بحرین، عراق، و هند روانهٔ عنیزه شد و در سال ۱۳۵۹ هـ ق کتابخانهٔ عمومی عنیزه در ورودی مسجد جامع بزرگ این شهر تأسیس شد و بعد از تجدید بنای مسجد جامع، کتابخانه دارای یک ساختمان مستقل شد. شیخ سعدی سرپرستی کتابخانه را بر عهده گرفت و شیوهٔ مدیریت آن را برنامه‌ریزی کرد. این کتابخانه پس از تأسیس مبدل به مقر تدریس شیخ برای شاگردانش و مقر تحقیقات و پژوهش‌های آنان شد. در کتابخانه تابلویی نصب کرده بودند که در آن کیفیت استفاده از کتاب‌های کتابخانه را شرح داده بود. یکی از دانش‌آموزان شیخ سعدی یعنی شیخ عبدالعزیز بن محمد السلمان این جمله‌ها را به صورت ابیات شعر در آورده و می‌گوید:

قبل از اینکه کتابی را برداری خوب در شروط گرفتن آن اندیشه کن

این شروط را حفظ کن و بیاد داشته باش که در بقای کتاب کمک خواهند کرد

اولین شرط گرفتن کتاب به آرامی است و برگرداندن آن به جایش پس از مطالعه

و بستن در قفسه‌های کتاب و عدم خارج کردن کتاب از مکانش

و خداوند صاحب عرش از آسمان و زمین بر مصطفی درود بفرستد

زمانی که شیخ نقشهٔ کشورهای جهان و مسیر عبور کشتی‌ها را در دست یکی از فرزندانش دید آن را خواست و در کتابخانه نصب کرد. بعدها پسرش یک کرهٔ جغرافیایی نیز به او هدیه کرد. هنگامی که جنگ جهانی رخ داد شیخ به دقت کرهٔ جغرافیایی را بررسی می‌کرد و مسیر جنگ را شرح می‌داد و برخی ادعاهای واهی آنان برای شروع جنگ را رد می‌کرد.

در سال ۱۳۶۳ هـ ق شیخ سعدی از مردم خواست با او در توسعهٔ مسجد جامع عنیزه از قسمت جلو همکاری کنند و در سال ۱۳۷۳ هـ ق خواستار همکاری آن‌ها برای توسعهٔ مسجد از جهت پشت شد.

شیخ سعدی بدون دریافت هیچ مزدی عقد ازدواج و وصیت‌های مردم را ثبت می‌کرد. او قاضی حقیقی در میان مردم بود اما از پذیرفتن منصب قضاء به طور رسمی خودداری می‌کرد. او همچنین نظارت بر برخی زمین‌های موقوفه را بر عهده داشت و هرگاه وقت ثمر دادن کشت آن می‌رسید فورا آن را میان فقرا و نیازمندان توزیع می‌کرد و چیزی برای خودش باقی نمی‌گذاشت.

نکاتی از زندگی سعدی:                                               

ـ شیخ سعدی یک شخصیت اجتماعی بود که برای سود رسانی به مردم، بسیار با آنان تعامل داشت. کسی که کتاب نوهٔ او، «زندگی اجتماعی شیخ عبدالرحمن سعدی» را مطالعه کند، شیخ سعدی را در تعامل با فرزندان، نزدیکان، همسایگان وجامعه، الگویی معاصر در زندگی اجتماعی می‌بیند.

ـ به سبب رأی متفاوتی که شیخ عبدالرحمن سعدی در رابطه با یأجوج و مأجوج داشت حسودان و نادانان شایعاتی در نزد ملک عبدالعزیز پیرامون وی مطرح کردند، اما ملک عبدالعزیز و علما دریافتند که سعدی یک عالم مجتهد است، او شایعه کنندگان را هم مجازت نکرد.

ـ شیخ سعدی مطبوعات و رادیو را پی‌گری می‌کرد و مقالاتی برای مجلهٔ المنار که علامه رشید رضا آن را تأسیس کرده بود و مجلهٔ المنهل سعودی می‌نوشت. او همچنین مکاتبات زیادی با علما و دعوتگران داشت، پژوهشگران می‌گویند در کتابخانهٔ شخصی حسن البنا کتاب‌های شیخ سعدی را یافته‌اند که با خط خود آن را به حسن البنا اهداء کرده بود.

ـ شیخ سعدی بر خلاف بسیاری از هم‌عصرانش دیدگاه مثبتی به اختراعات نوین و مدرن داشت، او این اختراعات را از علومی می‌دانست که خداوند به بشر آموخته است و خداوند خالق حقیقی همهٔ این‌هاست و این خود دلالتی است بر رستاخیز. او در فتاوایش می‌گوید: «خدایی که آن‌چه از علم و ارادهٔ آدمی ناقص بوده به آن‌ها آموخته و به آن‌ها چیزهایی یاد داده است که به ذهن بشر خطور نمی‌کرده قادر است که مردگان را زنده کند و اولیان و آخریان را با یک دمیدن برانگیزاند». او همچنین کتابی در رابطه با اختراعات نوین نوشت.

ـ شیخ سعدی نخستین کسی بود که بلندگوهای صوتی را وارد مساجد نجد کرد. وقتی عده ای که خود عینک پوشیده بودند به این قضیه اعتراض کردند، شیخ سعدی عینک‌هایشان را در آورد و به آن‌ها گفت: «این عینک چه می‌کند؟» گفتند: «آنچه دور است را برای ما نزدیک می‌کند»، شیخ گفت: «بلندگو نیز صدا را به دور دست‌ها می‌رساند».

ـ در سال ۱۳۷۳ هـ ق زمانی که شیخ سعدی برای درمان به بیروت رفته بود، پسرش محمد کتابی با عنوان «آیین زندگی» نوشتهٔ نویسندهٔ آمریکایی دیل کارنگی را به او اهداء کرد. شیخ سعدی کل کتاب را مطالعه کرد و از آن خوشش آمد و در مورد مؤلفش گفت: «انسان با انصافی است».

شیخ سعدی دوستی داشت در بیروت که از بیماری‌های روانی رنج می‌برد و سال‌ها بود که بهبود نیافته بود، لذا کتاب «آیین زندگی» دیل کارنگی را به او اهداء کرد و فرمود: «این کتاب را مطالعه کن، برایت مفید است» و حال آن شخص پس از مطالعهٔ کتاب خوب شد. شیخ سعدی از پسرش خواست نسخه‌ای از کتاب را برای کتابخانهٔ عمومی عنیزه خریداری کند و این کتاب در واقع سبب شد شیخ سعدی کتاب ارزشمند خود «وسایل مفید برای یک زندگی خوشبختانه» را به ‌رشتهٔ تحریر در آورد.

ـ شیخ سعدی به ‌خوبی از نقشه‌های دشمنان اسلام و نیرنگ‌های سیاسی و آموزشی آنان آگاه بود لذا نسبت به فرستادن دانش آموزان به مدارس استعمارگران هشدار می داد و بلکه برای حل این قضیه راهکارهای مختلفی ارائه می‌کرد. ایشان در کتاب «وجوب همکاری میان مسلمانان» می‌نویسد: «از اصول شریعت اسلامی و قواعد آن این است که آنچه واجب جز بدان محقق نخواهد شد، واجب است و وسایل حکم مقاصد را دارد و شکی نیست که نمی‌توان از آسیب‌های مدارس بیگانه اطلاع حاصل کرد مگر با شناخت استعمارگران و سیاست‌هایی که در قبال مسلمانان اعمال می‌کنند. سیاست بین المللی بر اساس مکر و حیله، عهد شکنی و به بردگی گرفتن امت‌های ضعیف بنا شده است». این سخن نشان از افق دید شیخ و بصیرت ایشان دارد که متأسفانه امروزه بسیاری از آن استفاده نکرده‌اند.

ـ شیخ سعدی در خطبه‌هایش به بیان قضایای مهم دینی و دنیوی مسلمانان می‌پرداخت، یکی از اساتید مصری در دانشسرای علمی عنیزه نقل می‌کند که شیخ سعدی در سال ۱۹۵۶ میلادی خطبه‌ای در رابطه با حملهٔ سه‌ جانبه به مصر ایراد کرد و به بیان موضع شرعی مسلمانان به حملهٔ کافران پرداخت.

ـ شیخ سعدی با شبهه‌های جدیدی که از سوی سکولارها و خداناباوران مطرح می‌شد مبارزه می‌کرد و در این زمینه چندین کتاب به رشتهٔ تحریر در آورد از جمله: «ادله‌ و براهین قاطع در ابطال اصول منحرفان»، «برائت دین و حاملان آن از افترائات قصیمی»، «یاری حق».

ـ شیخ سعدی با به حاشیه راندن اسلام در نظام حکومت‌داری کشورهای اسلامی به شدت مخالف بود. او در کتابش «ریاض الناضره» می نویسد: «باورهای اسلامی و اخلاق، آداب و معاملات در دین اسلام به اندازه ای از کمال رسیده که اصلاح جز به آن امکان‌پذیر نیست… و همچنین احکام سیاسی اسلام و سیستم مدیریت حکومتی و مالی آن در تعامل با شهروندان و غیر شهروندان، این احکام از کمال برخوردار بوده و در مسیر صلاح بشریت هستند… این احکام برخاسته از سیستم‌ها و قوانین ناقص انسانی نیستند، این‌جاست که به اشتباه کسانی پی می‌بریم که تلاش می‌کنند سیستم حکومت‌داری اسلامی را به سیستم‌های کشورهایی که قوانین ناقصی دارند نزدیک کنند… بسیاری از معاصران از روی خیرخواهی چنین قصدی دارند در حالیکه فریب زرق و برق مدنیت غربی را خورده‌اند که تحکیم مادیت و جداسازی آن از دین را اساس تمدن خود قرار داده‌اند. آن‌ها به هدف خود رسیدند، دین را از دست دادند و دنیایشان هم اصلاح نشد».

درگذشت شیخ عبدالرحمن سعدی رحمه الله:

شیخ عبدالرحمن سعدی در سال ۱۳۷۶هـ ق زمانی که ۶۹ ساله بود به بیماری فشار خون مبتلا شد و در خانه‌اش درگذشت. در مسجدش بر او نماز گزارده شد و مردم از عنیزه و روستاهای اطراف آن برای تشییع پیکر او جمع شدند، یکی از پیرزنی شنید که می‌گفت: «ستاره‌ای بود که به آسمان رفت».

علامه محمد حامد الفقی که برخی کتاب‌های شیخ سعدی را به ‌چاپ رسانده بود و بارها در موسم حج با ایشان دیدار داشت می‌گوید: «بیش از بیست سال است که شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی را می‌شناسم، او را دانشمندی سلفی و پژوهشگر یافتم که در پی دلیل صحیح بر می‌آمد و در جستجوی برهان محکم کاوش‌گری می‌کرد و چون به دلیل دست می‌یافت از آن پیروی می‌کرد و به هیچ چیز دیگری توجه نمی‌نمود… او را دانشمندی سلفی یافتم که اسلام را درست فهمیده بود و دعوت قوی و راستین او برای چنگ زدن به اسباب درستی که مایهٔ یک زندگی شرافت‌مندانه و پالوده می‌شود را شناختم…».

استاد عبدالله العثیمین در رثای ایشان می‌گوید:

خداوند مرگ را بر همه‌ مقدر نموده و این در شریعت محمد نیز آمده است

اما کسی که راه اصلاح‌گری را در پیش می‌گیرد میان او و انسان‌های نادرست فاصله‌هاست

کسی که خوبی‌ها را منتشر می‌کند نمی‌میرد، مردم می‌میرند اما او زنده است و از وی یاد می‌شود

کسی که به جهانیان دانش آموخته و قلعه‌ای ناشکستنی بنا نموده نخواهد مرد

ای نصرت دهندهٔ اسلام علیه دشمنان، کتاب‌ها و روزنامه‌ها از خدمات تو می‌گویند

پشتوانه‌ای برای دین اسلام بودی و تلاش‌های مجاهدانهٔ تو قابل شمارش نیست

تلاش‌های مجاهدانهٔ تو قابل شمارش نیست.

برای اطلاع بیشتر از شرح حال شیخ عبدالرحمن سعدی مراجعه شود به:

مواقف اجتماعية من حياة الشيخ العلامة عبدالرحمن السعدي، تألیف: محمد السعدي ومساعد السعدي.

الفكر التربوي عند الشيخ السعدي، تألیف: د. عبدالعزيز السعدي.

الجهود الدعوية والعلمية للشيخ عبدالرحمن السعدي، تألیف: عبدالله الرميان.

الشيخ عبد الرحمن بن ناصر السعدي، تألیف: عبدالله الطيار.

اسامه شحاده ـ ترجمه: امید بیجاری


[۱] این کتاب با عنوان «تفسیر راستین» توسط آقای محمد گل گمشاد زهی به فارسی ترجمه شده و نشر احسان در تهران آن را در سه جلد چاپ و نشر کرده است. (مترجم)