علمای قرون متاخر از روی خودبزرگبینی دروغین و ادعای توخالی گرفتار عادتی بد شدهاند و آن این است که مانند تاجران که در دکان خود مینشینند، در خانهها و مساجد خود منتظر این هستند که مردم به نزدشان بیایند تا به آنان علم بیاموزند و اگر کسی نیامد بر زمانه و مردم خشم میگیرند!
آنان برای این کارشان به سخنی استدلال میکنند که اگر برای زمانهای صادق باشد برای هر دورانی درست نیست و آن این است که: «به نزد علم میآیند و علم به نزد کسی نمیآید».
اما این سخن برای علوم دیگر جز علم دین صادق است و [اگر در مورد علم دین صادق باشد] برای نسلی است که قیمت علم دین را میدانستند و به سویش میشتافتند.
اما در دوران ما و قرنهایی پیش از آن، آموزش و ارشاد و یادآوری تبدیل به یکی از ابواب جهاد شده و جهاد در خانهها و زوایا و مساجد انجام نمیشود، بلکه در میادین، آنجا که دشمن با دشمنش روبرو شده میجنگد.
با یکی از همینها دربارهی این نوع جهاد صبحت کرده کوتاهیاش را نکوهش میکردم که گفت: این سخن را امام مالک به هارون الرشید گفته است.
گفتم: این قیاس هم در مورد این دوران و آن دوران و هم دربارهی عالمان و علم آموزان این دو دوران قیاسی مع الفارق است. اما در این دوران این دوری از سوی تو و مشایخ تو باعث از دست رفتن اسلام و هلاکت مسلمانان شده.
شبهاتی که بر عموم مردم عرضه میشود را تا وقتی که کشیشها و احبار از شما به آنان نزدیکترند و بیش از شما با آنان مخالطت میکنند نمیتوان از عقلشان زدود، حال آنکه سرزمینهای فرنگ روز به روز فرزندان من و شما را با فتنههایی مورد تاخت و تاز قرار میدهند که ایمان و اصلاحی به جای نمیگذارد.
بنابراین در این زمانه بر من و تو و همهی افراد این قشر (علما) لازم است که برای دفع دشمنان از اسلام و مسلمانان همچون سرباز آماده شویم تا در نتیجه مردم به سوی ما بیایند، زیرا تا وقتی که از ما رویگردانند به سوی ما باز نخواهند گشت.
اگر مجاهدان در مرزها خودشان در برابر سربازان دشمن که قصد مرزهای مسلمانان کردهاند میایستند، وظیفهی علمای مسلمان نیز همین است که خود در برابر معانی تجاوزگر دشمن که اسلام و عقاید و احکامش را هدف قرار دارد ایستادگی کنند. معانی و باورهایی که کشندهتر از سربازان دشمن است چرا که از راههایی مخفی و با ظاهری فریبنده به آسانی به درونها راه مییابد.
در ظاهر مهمان وارد شده و طولی نمیکشد که صاحبخانه را از خانه بیرون میکنند.
علامه محمد بشیر الابراهیمی ـ ترجمه: احمد معینی