اگر خودم نبودم و دیگری بودم قطعا حرفهای خیلی تندی داشتم که شایسته بود به خودم بگویم.
ما اشتباهات دیگران را پیگیری میکنیم و بزرگ میبینیم. گمان میکنیم کاری که دیگری کرده، حدی که از آن گذشته یا کوتاهیای که در انجام دستورات خداوند مرتکب شده، اصلا در شان او نبوده است، سپس توانایی بالایی را در چیدن کلمات تند و تیز و اقامهٔ حجت بر آنان در خود مییابیم تا به گناه خود اعتراف کرده و دست از گناهان بکشند.
عجیب این است که همین قدرت و شجاعت و شفافیت را در پیگیری رفتارهای خود و محاسبهٔ نفس و راست کردن کجیهایش نداریم و اگر به همان درجه که با گناهکاران رفتار میکنیم با خود رفتار میکردیم قطعا به جایگاه والایی در مقام محاسبهٔ نفس یعنی همان چیزی که شرع از ما خواسته میرسیدیم.
محاسبهٔ نفس که بر اساس مقایسهٔ نعمت پروردگار در برابر گناه بنده، بین علم و عمل او، میان پنهان و آشکارش، میان آنچه که هست و چیزی که باید باشد، استوار است. این چیزی است که مستلزم مراقبت دائمی و پیگیری و نظارتِ خود است که قطعا احساسی از کوتاهی و تقصیر را در پی خواهد داشت که به نوبهٔ خود به تلاش بیشتر منجر میشود و اگر لازم شد به بازخواست خود.
اگر شخص در این سطح به محاسبهٔ خود مشغول گردد دیگر نخواهد توانست در همین سطح دیگران را مورد بازخواست قرار دهد.
اما راه حل عملی چیست؟
گمان میکنم نیازمند این هستیم که گاهی از «خود» خارج شویم. یعنی به شکل موقت از پوستهٔ خود بیرون آییم و گویی که کس دیگری هستیم به «خود» نگاه کنیم. آنگاه همانطور که دیگران را بررسی و محاسبه میکنیم به محاسبهٔ خود بپردازیم و همان روشی را که در مورد دیگران پیاده میکردیم دربارهٔ «خود» پیاده سازیم. اینگونه قطعا متوجه خطرات بزرگی خواهیم شد که ما را تهدید میکند.
اصطلاح «محاسبه» بر وزن «مفاعله» است که در زبان عربی معنای وجود دو طرف میدهد که در تعامل با یکدیگرند. یعنی یک محاسبه کننده و یک محاسبه شونده.
این میتواند سخن میمون بن مهران ـ رحمه الله ـ را روشن سازد که میفرماید: «بنده متقی نخواهد شد مگر آنکه نفس خود را محاسبه کند، سختتر از حساب و کتاب خواستن شریک از شریک».
برای همین گفتهاند: نفس مانند شریک خائن است؛ اگر دقیق محاسبهاش نکنی مالت را بالا میکشد!
خلاصه آنکه: تو نمیتوانی خودت را محاسبه کنی مگر آنکه گاهی اوقات از درون این «خود» بیرون بیایی و از بیرون با آن درگیر شوی، زیرا وقتی درون «خود» باشی بسیاری از عیبهایش را نخواهی دید و چه بسا با آن کنار بیایی و عیبهایش را توجیه کنی. کسی که در پسِ خود پناه شده آن را نخواهد دید. زیرا نفس مانع از دیدن خود میشود.
به آینهای فکر کن که هر روز بارها برای مرتب کردن ظاهر خود در برابرش قرار میگیری؛ ظاهری که در آن انعکاس یافته. آینه به تو میگوید نمیشود خود را از درون خود ببینی و اصلاح خود نیازمند بیرون آمدن از خود است. بیرون بیا، برای دیدن، برای اصلاح و برای خوشبختی.
جمال پاشا ـ ترجمه: احمد معینی