یکی از حقایق قرآنی این است که هرکس مخالف حقی باشد که وحی آورده، پیرو هوای نفس است:
{فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ} [قصص: ۵۰]
(پس اگر تو را [ای پیامبر] اجابت نکردند بدان که تنها از هوسهای خود پیروی میکنند)
بسیاری اوقات در گفتمان قرآنی «هوا» (هوای نفس، هوس، دلخواه) را در برابر وحی و حکم شرع خواهی یافت:
{فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ} [مائده: ۴]
(پس میان آنان بر اساس آنچه الله نازل کرده حکم کن و از هواهایشان پیروی نکن)
{يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ} [ص: ۲۶]
(ای داوود ما تو را در زمین، جانشین گردانیدیم پس میان مردم به حق داوری کن و از هوس پیروی مکن که تو را از راه الله به در کند)
{فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ} [شوری: ۱۵]
(بنابراین به دعوت پرداز و همانگونه که امر شدهای پایداری ورز و از هوسهای آنان پیروی مکن)
اینجا ممکن است پرسشی پیش آید که شایع است: بسیاری از کسانی که پیرو دین اسلام نیستند یا از اصول آن منحرف شدهاند نه در پی مال دنیایند و نه مقام و منصب بلکه راه خود را حق میدانند. دربارهٔ این گروه چگونه میتوان گفت که آنها پیروی هوس خود شدهاند؟
سبب طرح چنین پرسشی، محدود کردن مفهوم هوا و هوس و منحصر کردن آن به اشخاصی است که به شکل واضح حق را برای مال دنیا یا به دست آوردن مقام و منصب و دیگر دستاوردهای ملموس مادی، ترک میگویند نه از روی عدم قناعت.
این البته در معنای هوای نفس وارد است، اما «هوا» وسیعتر از آن است. خداوند متعال در قرآن ذکر فرموده که ممکن است کافران واقعا به صحت باورهای خود معتقد باشند:
{الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا} [کهف: ۱۰۴]
(کسانی که تلاششان در زندگی دنیا به هدر رفته و گمان میکنند که کار خود انجام میدهند).
اما با این وجود، این هوای نفس را نفی نمیکند، زیرا هوای نفس، اصطلاحی است جامعِ هر آنچه نفس به آن مایل شود و مانع پذیرش حق شود، بنابراین محدود به کسانی نیست که به شکل واضح در جستجوی مال و منصب باشند.
حتی کسی که از روی تقلید پدران یا پیروی از عادتی که بر آن بزرگ شده یا از روی انکار آنچه خود درست میداند، حق را ترک گوید پیروی هوای خود است.
کسی که از فهمیدن حق رویگردان شود یا در جستجوی آن کوتاهی ورزد پیرو هوای خویش است.
و کسی که از روی تحقیر اهل حق یا حسادت یا طرفداری از کسانی که دوستشان دارد، حق را نپذیرد پیروی هوا و هوس خود است.
یا آنکه به سبب عدم پذیرش برخی از احکام اسلام آن را ترک گوید یا از روی تکبر و خودبزرگبینی و یا از روی سنگین دیدن حق آن را نپپذیرد پیروی هوای خود است.
و هر کس از ترس از دست رفتن منافع شخصی یا ترس از تباهی آن حق را نپذیرد پیرو هوای نفس خویش است.
و به همین ترتیب، خواهی دید که بیراهههای هوای نفس بسیار وسیع است و هرکس حق را ترک گفته ناگزیر به یکی از این بیراههها افتاده است، وگرنه اگر انسان با تجرد کامل و نیت درست در پی حق باشد و در این راه همهٔ تلاش خود را به کار گیرد، به همان حقی که وحی معرفی کرده خواهد رسید و کسی آن را ترک نکرده مگر از روی کوتاهی در خواستن یا کمکاری در عمل.
فهد العجلان ـ ترجمه: احمد معینی