علما ریا را از جهت پنهان و آشکار بودنش بر دو نوع دانستهاند:
نوع نخست: ریای آشکار که قصد شخص به طور واضح جلب ستایش مردم است.
نوع دوم: ریای پنهان است که چالش اصلی همین است و علما و عابدان از همین نوع میترسیدند که این نوع نیز نمونهها و شکلهای گوناگونی دارد:
شکل نخست: اینکه بنده عبادتی را به دور از چشم مردم انجام دهد و کسی از آن آگاه نشود و خودش نیز دوست نداشته باشد مردم از آن آگاه شوند اما با این وجود وقتی مردم را میبیند دوست دارد [برای عبادتی که در خلوت انجام داده] آنان نخست با وی سلام کنند و با روی گشاده و احترام با او برخورد کنند.
شکل دوم: اخلاص برای الله را ابزاری برای رسیدن به یک خواستهی دنیوی قرار دهد. شیخ الاسلام ابن تیمیه به این نمونه اشاره کرده میگوید: «ابوحامد [غزالی] نقل کرده که به وی گفتند: هر کس چهل روز برای الله اخلاص ورزد چشمههای حکمت از قلبش بر زبانش جاری میشود. وی میگوید: چهل روز اخلاص ورزیدم اما چیزی جاری نگردید! پس این را به یکی از عارفان گفتم: گفت: «تو برای حکمت اخلاص ورزیدی نه برای الله!» زیرا انسان وقتی مقصودش علم و حکمت یا به دست آوردن مکاشفات و تاثیرات یا به دست آوردن گرامیداشت مردم و ستایش آنان یا دیگر اهداف باشد و بداند که اینها به واسطهی اخلاص و جلب رضایت الله به دست میآید، حال اگر بخواهد به واسطهی اخلاص به این اهداف دست بیابد دچار تناقض شده، زیرا کسی که چیزی را برای رسیدن به چیز دومی بخواهد آن چیز دوم هدف اصلی است و اولی یک وسیله است برای رسیدن به دومی. پس اگر برای عالم شدن یا عارف شدن یا دست یافتن به حکمت یا مکاشفه و دیگر مسائل، خواهان اخلاص شود اینجا او در اصل الله را نخواسته بلکه الله را وسیلهای برای رسیدن به آن خواستهی پایینتر قرار داده، اما الله کسی را میخواهد که از همان اول شیرینی محبت و ذکرش را بچشد.
شکل سوم: اینکه انسان نزد دیگران خود را نکوهش کند تا مردم اینگونه او را متواضع بدانند و به این صورت مقامش نزد آنان بیشتر شود. ابن رجب میگوید: «اینجا یک نکتهی دقیق هست و آن اینکه شاید انسان خودش را در بین مردم نکوهش کند تا مردم او را در نگاه خودش متواضع ببینند و اینگونه منزلتش نزد آنان بالا رفته و وی را به سبب این تواضع ستایش کنند و این از ریزترین ابواب ریا است که سلف صالح به آن اشاره کردهاند. مطرف بن عبدالله میگوید: «برای بزرگداشت نفس همین کافی است که خود را در حضور جمع نکوهش کنی، انگار میخواهی با نکوهشش آن را زیبا کنی و این نزد الله کاری است سفیهانه».
سلطان العمیری