۵ـ اطمینان از صحت نقل و حکم: او بیشترین کسی است که دیدهام در همهی مسائل دقت میکرد و مطمئن میشد، به ویژه در مسائل علمی یا آنچه به منکرات عام و خاص مربوط میشد. اینجا سخن ما دربارهی مسائل علمی است. از مثالهای این ویژگی ایشان:
ـ هنگامی که کسی از او چیزی میپرسید در مورد سوالش بسیار توضیح میخواست تا آنکه پاسخ مطابق با خود سوال باشد و کسانی که به برنامهی ایشان «پرسش تلفنی» گوش داده باشند به وضوح متوجه این مساله میشوند.
ـ اگر از ایشان سوالی میپرسیدند که به دیگر تخصصات مانند پزشکی و غیره مربوط میشد پاسخ نمیداد تا آنکه خودش از طریق متخصصان مطمئن شود یا حکم را وابسته به نظر متخصص میدانست، مانند پاسخ ایشان به پارهای از مسائل پزشکی زنان که مثلا میگفت: اگر پزشکان تقریر نمودند که زیانی ندارد، در این صورت اشکالی ندارد، یا میگفت: از پزشکان در این باره پرسیدهایم و آنان چنین و چنان گفتهاند، و یا شاید دربارهی مسالهای مربوط به امور اداری از وی سوال میکردند که به وزارت خدمات شهری تماس میگرفت و از آنان میپرسید.
ـ یادم هست یک بار از ایشان دربارهی عبور از چراغ قرمز در اماکنی که هیچ اتوموبیلی در آن نیست و تقریبا خالی از حرکت است پرسیدند. ایشان گفت: از مسئولی در راهنمایی و رانندگی در این باره پرسیدیم و ایشان گفتند: باید در برابر چراغ قرمز توقف کنید حتی اگر کسی آنجا نباشد. بنابراین ایستادن نزد چراغ راهنمایی واجب است.
ـ اطمینان یافتن از صحت اخبار عمومی یا جاهایی که از ایشان خواهان انکار برخی منکرات میشدند و همینطور دربارهی تایید و تزکیهی مردم. این روش باعث شده بود سخن وی جایگاه و ارزش داشته باشد و به مجرد آنکه سخنی به شیخ ابن عثیمین نسبت داده میشد مردم از صحت آن خبر اطمینان مییافتند و اگر شیخ کسی را تزکیه و تایید میکرد مردم به او اعتماد میکردند.
۶ـ توجه شیخ به تحصیل علمی طلابش. برخی از نمونههای این توجه:
ـ توجه به مناقشهی درس پیشین. وقتی از ایشان خواهان توصیههایی برای معلمان شدند با تاکید بر این مورد پاسخی طولانی ارائه دادند که این جملهی پرمعنی را که به وضوح نشان دهندهی این روش وی هست نقل میکنم. ایشان گفتند: «مناقشهی دانشآموزان دربارهی چیزهایی که قبلا به آنها درس داده است، اما اینکه بیاید و چیزی را برایشان بخواند و نداند که چه کسی فهمیده و که نفهمیده و مطالب گذشته را به مناقشه و بحث نگذارد روشی است بسیار عقیم و بیثمر و نتیجهای خوب نخواهد داشت» [کتاب العلم: ۱۰۱].
ـ توجه به واضح بودن عبارات و آسان بودن روش شرح و اگر احساس میکرد که کسی از دانش آموزان متوجه نشده از آنان میپرسید و اگر نمیدانستند دوباره بحث را تکرار میکرد.
ـ تلاش برای تقویت روحیهی مناقشهی مسائل بدون اجبار بر روی یک رای ـ در مواردی که قابلیت بحث را دارد ـ و گاه مسالهای را برای طلاب مطرح میکرد که معمولا ـ همانند اکثر احکام علمی ـ دو گروه میشدند و سپس میگفت: بگذارید به دلیل این گروه و دلیل آن گروه نگاهی بیندازیم… سپس مناقشه را آغاز میکرد و بنابر تحلیل و تفصیلِ سخنان یکی را ترجیح میداد و اینجا بود که دانش آموز به آن ترجیح قانع میشد و به این روش خو میگرفت.
شیخ ـ رحمه الله ـ میتوانست صرفا اقوال را نقل کند و سپس یکی را ترجیح دهد و به شرح مسائل ادامه دهد و این از نظر پایان یافتن سریع متون علمی برای خود طلاب آسانتر بود اما او چنین کاری نمیکرد و بسیار در یک درس این قاعده را تکرار میکرد که: اگر انسان قولی را بر قول دیگری ترجیح میدهد باید سبب ترجیح را ذکر کند و به دلیل قولِ دیگر پاسخ دهد.
این روش که شیخ در پیش گرفته بود روش قانع سازی و گفتگو بود که علاوه بر طلاب وی بسیاری از مردم از آن بهره بردند.
عمر المقبل ـ ترجمه: عبدالله موحد