دکتر خالد الدریس، بنابر سفر طولانی مدت فکری شما سوالی مطرح میشود: اینکه یک اندیشهی خوب را مطرح کنیم یک چیز است و اینکه به این اندیشه روح و بدنی بدهیم و با آن زندگی کنیم یک چیز دیگر. اینجا چه چیزی این روند را با مشکل روبرو کرده است؟
پاسخ:
من گمان میکنم مشکل ما در وهلهی اول «اخلاقی» است، و بلکه شاید جا بخوری اگر بگویم: همهی مشکل امروز جهان اسلام و جهان عرب به سبب فروپاشی ارزشهای اخلاقی است، و پس از آن مشکل کمبود معارف و علوم نوین و انتقال تکنولوژی و عدم فعالسازی مشارکت اجتماعی و سیاسی ملتها قرار دارد.
هنگامی که جهتنمایی اخلاقی خودمان را از دست دادیم از نردبان تمدنی پایین آمدیم و دنیا ما را کوچک شمرد و دینداریمان تبدیل به یک دینداری ناقص الخلقه شد که با راه و روش پیامبری که برای کامل ساختن مکارم اخلاق مبعوث شد هیچ همخوانیای ندارد.
بگذارید از جنبشهای نهضنت و اصطلاح معاصر با همهی گرایشهایشان مثال بزنیم. این جنبشها از معضل «اخلاق گزینشی» رنج میبرند و دربارهی هویت اخلاقیشان دچار تزلزل هستند.
در میان این گروهها کسی را ندیدم که التزام محکم به اخلاق را جوهر و اساس دعوت اصلاحی خود قرار دهد، بلکه بسیاری از رهبران گروههای اسلامی بُعد اخلاقی را در برنامههای سیاسی و اصلاحی و تصمیمات اجراییشان نادیده میگیرند و به حاشیه میبرند. برای همین این گروهها از صد سال پیش تاکنون از نظر جدیت اخلاقی، شخصیتی همانند ماهاتما گاندی نداشتهاند.
یادم هست چند سال پیش وقتی حکومت طالبان در افعانستان سرنگون شد و نیروهای افغان اتحاد شمال (گروه احمد شاه مسعود) گروهی از جنگجویان طالبان را که دوستان سابقشان در جهاد و برادران دینی و مذهبیشان بودند را در محاصره داشتند، اما فرمانده طالبان نپذیرفت که تسلیم برادران و دوستان سابقش در اتحاد شمال شود و آنقدر به آنها بیاعتماد بود که درخواست کرد تسلیم غیر مسلمانان صلیب سرخ شوند!
آنجا بود که به یقین رسیدم مشکل این امت اخلاقی است. هنگام بررسی همهی مشکلات معاصرمان خواهی دید فروپاشی ارزشهای اخلاقی عنصر اصلی آن است. برای مثال «القاعده» که مدعی پرچمداری سلفیت جهادی است… اخلاقیات جهاد در منظومهی فکری این گروه چه جایگاهی دارد؟ آنها به سبب انحطاط ارزشهای اخلاقی در همهی کارهایشان از یک سرگردانی تاریک رنج میبرند.
برای مثال در برخی متون مهم راهبردی این گروه به صراحت آمده که زدن چاههای نفت در سعودی باعث کشانده شدن نیروهای آمریکایی به آنجا خواهد شد و این ـ یعنی ورود نیروهای آمریکایی به سرزمینی که خودشان انتخاب کردهاند ـ چیزی است که خواهانش هستند. تناقض را ببینید: از یک سو شعار «مشرکان را از جزیرة العرب خارج کنید» سر میدهند و در همین حال صراحتا اعلام میکنند رویایشان کشاندن آمریکاییها به جزیرة العرب است!
در نمونهی دیگری از انحطاط اخلاقیشان میبینیم که آنها حکومت عربستان سعودی را کافر میدانند و این تکفیر را اینگونه توجیه میکنند که دولت سعودی پیمان نامهی سازمان ملل را پذیرفته و به این سازمان بین المللی پیوسته، پس کافر است! اما در همین حال درخواستهای طالبان برای پیوستن به سازمان ملل را نادیده میگیرند. درخواستهای پی در پی تنها امارات اسلامی ـ آنطور که ادعا میکنند ـ که آن هم با عدم پذیرش سازمان ملل مواجه شد.
باور من این است که پیشرفت این امت وابسته به التزام بیچون و چرا به اصول اخلاقیاش هست و مسلمانان حتی اگر هر ساعت قرآن و سنت پیامبرشان را بخوانند و در همین حال تعالیم اخلاقی والای دینشان را زیر پا بگذارند هیچگاه روی موفقیت را به چشم نخواهند دید.
ـ برگرفته از گفتگوی استاد خالد الباتلی و دکتر خالد الدریس (سال ۱۴۳۰ هجری)
(همهی محتوای این گفتگو مورد تایید تحریریه سلفیت نیست)