این مجموعه توئیت را دربارهی آنچه که «عید عشاق» یا «ولنتاین» نامیده میشود نوشتهام هرچند در آغاز قصد نداشتم دربارهی این مناسبت بیارزش چیزی بنویسم اما پرسشهایی دریافت کردم مبنی بر این که اصل این روز و این مناسبت از کجا آمده است؟
این عید نیز یک عید وثنی و مشرکانه است مانند دیگر مناسبتهایی که کلیسای مسیحی یا سرمایهداری بعدها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به نام خود زده است؛ مناسبتهایی مانند چشن آغاز سال میلادی و هالووین (Halloween) و دیگر مناسبتها که آن را به جشنی مخصوص خود یا روزی تجاری [برای فروش و سود بیشتر] تبدیل کردهاند.
روز عشاق یا روز قدیس ولنتاین (Valentine’s Day) نیز اساسا یک مناسبت وثنی (مشرکانه) است که در اصل به روز «لوپرکالیا» (Lupercalia) برمیگردد که یک جشنوارهی رومی کهن است به مناسبت پاکسازی و باروری و جفتگیری. این جشن سالانه در تاریخ ۱۵ فوریه برگزار میشد.
این جشن بر حسب تقویم رومی وثنی با آغاز بهار برگزار میشد زیرا به خدایان رم باستان لوپیرکوس و فونوس ارتباط داشت. آنها معتقد بودند لوپیرکوس با عنایت و لطف خود چوپانهاو گوسفندان را زیر نظر دارد در نتیجه این جشن برای تاکید بر انجام جفتگیری میان گوسفندان و دیگر حیوانات و سپس باروروی زمینهای کشاورزی و سپس ازدواج انسانها برگزار شد.
این جشن مشرکانه با گسترش اراضی اشغالی امپراتوری رم در میان دیگر سرزمینها نیز رواج یافت و مرسوم شد و پس از آنکه توسط امپراتور پراگماتیست رم «کنستانتین»، این امپراتوری مسیحیتِ نسخهی بولس راهب را پذیرفت، کلیسا خود را در برابر ملتهایی دید که عادات و سنتهای بتپرستانهی بسیاری را از رم باستان به ارث برده بودند.
برای همین کلیسای رم راهی در برابر خود ندید جز آنکه این مناسبتهاو اعیاد را بپذیرد و به آغوش بگیرد، اما با گذاشتن یک پوستهی نازک مسیحی بر روی آن تا از نظر دینی نیز مورد پذیرش قرار گیرد و از اصول ماقبل مسیحی خود دور شود و از یک سو عقل و دل مردم را به نمادهای مسیحی وابسته سازد. در نتیجه از این طریق طرفداری مردم را نیز به دست آورد.
برای همین، کلیسا همهی این اعیاد خرافی مشرکانه را به نمادهای دینی خود مرتبط ساخت. به عنوان نمونه چنانکه دایرة المعارف کاتولیک نیز تایید میکند عید خرگوش را که از اعیاد بتپرستانهی مربوط به باروری است، به عید پاک (Easter) تبدیل کردند تا قیامت مسیح را جشن گیرند!
همینطور عید آغاز سال نو مسیحی که در اصل عیدی مربوط به خدای وثنی «ژانوس» (Janus) خدای دروازهها و آغازهاست. حتی ماه ژانویه از نام همین خدای باطل گرفته شده که خدایی است دارای دو چهره که به عنوان حد فاصل بین دو زمان، یکی به روبرو و دیگری به پشت سر مینگرد. به همین ترتیب عید خدای خورشید در ۲۵ دسامبر به عید تولد عیسی مسیح تغییر شکل یافت!
دقیقا همین موضوع برای عید مشرکانهی لوپرکالیا یعنی عید جفتگیری گوسفندان رخ داد. آنان این عید را در آغوش گرفته و به یک افسانهی خرافی دارای نمادی مسیحی ـ یعنی یک کشیش مسیحی ـ ربط دادند، تا ذهن مردم از روز جفتگیری گوسفندان به روزی دیگر جلب شود که به یک روحانی مسیحی یعنی ولنتاین (Valentine) مربوط است. مردی نجیب که عاشق یک دختر شد و خود را برای او فدا کرد!
اما از آنجایی که اصل این داستان ساختگی است، روایتهای پرشمار و متفاوتی از آن موجود است. حتی دربارهی اینکه اصلا چنین شخصی وجود داشته و سپس دربارهی شخصیت او اختلاف پیش آمده زیرا چندین شخصیت با این اسم وجود دارند. اما درست این است که این شخص یا اشخاص که شخصیتها و نمادهای مورد تقدس کلیسا هستند ـ خرافه باشند یا واقعیت ـ توسط کلیسا به این عید وثنی چسبانده شدهاند.
و از آنجایی که اصل این داستان مشرکانه دربارهی جفتگیری و باروری است، در نسخهی مسیحیاش نیز برایش داستانی نزدیک به این معنا ساختند به طوری که ولنتاین را به عنوان قدیسی به تصویر کشیدند که عاشق یک دختر شد، در نتیجه این روحانی مسیحی نماد عشق شد، در حالی که همین روز در گذشته نماد جفتگیری رمهها بود. اما این صیغه باعث شد این مناسبت تقریبا نزدیک به نسخهی اصلیاش باقی بماند.
از جمله افسانههای مسیحی ساخته شده این است که: این ولنتاین کشیشی مسیحی بود که در قرن سوم میلادی زندگی میکرد. وی به سبب فعالیت در مسیحیسازی و دعوت به این دین توسط حکومت رم دستگیر شد و در روز ۱۴ فوریه اعدام شد. بنابر این افسانه کشیش ولنتاین معجزاتی نیز داشت به طوری که دختر زندانبان را که کور بود شفا داد! وی پیش از اعدام نامهای به آن دختر نوشت و آن را به نام خود امضا و مهر کرد.
در روایت دیگری آمده که وی یک اسقف لاتین زندانی بود اما در زندان دو نفر را به عقد هم درآورد حال آنکه قانون آن دوران رم مخالف چنین کاری بود در نتیجه او را مجازات کرده و زنده زنده سوزاندند.
پس از آن افسانهها و خرافههای بسیاری دربارهی این روز منتشر شد و سپس در اروپای غرق در تاریکی آن دوران به مناسبت این روز باروری رفتارهایی خلاف عفت و به دور از دین و اخلاق میان پسران و دختران رخ داد. سپس همین عادت به مستعمرههای [فرهنگی] آمریکا منتقل شد. و امروزه این مناسبت یکی از روزهای پرسود برای بازارهای سرمایهداری است.
از این خلاصه دانستیم که این روز یک جشن مشرکانه به مناسبت باروری است که در اصل برای جفتگیری گوسفندان جشن گرفته میشد سپس جوامع مسیحی این مناسبت را به عنوان نمادی از یک «شهید» که در راه تبشیر مسیحیت کشته شد پذیرفتند و سرانجام به یکی از مظاهر بیبند و باری اخلاقی و جنسی در قرون وسطی تبدیل شد و در پایان کار کالایی شد در بازارهای سرمایهداری برای کسب سود بیشتر.
دکتر عائض الدوسری ـ ترجمه: احمد معینی