آزار جنسی در سرزمین آزادی‌های جنسی؛ چرا؟

«یک روز تصمیم گرفتم با دامن جدیدم به محل کارم بروم. اصلا نمی‌دانستم این لباس آنقدر برایم مشکل درست کند… دقیقا از آغاز روز نمی‌توانستم تعداد چشمانی که به من و به پشتم خیره شده را تحمل کنم. همینطور چند تُن حرف و نظر را که درباره‌ی «سکسی» بودنم تحمل کردم و اینکه … زیبایی دارم… نمی دانم اینها را جزو آزار جنسی حساب می‌کنند یا نه، اما این را می‌دانم که آن روز اصلا راحت نبودم… ناگهان خودم را در دستشویی و در حال گریه یافتم» (۱)

این داستانِ یکی از صدها هزار دختری است که در معرض آزار جنسی قرار گرفته‌اند. شما می‌توانید بسیاری از این داستان‌ها را در هشتگ #MeToo بخوانید. هشتگی که از اکتبر سال ۲۰۱۷ به راه افتاد. داستانی که با آزارهای جنسی هاروی واینستین تهیه کننده‌ی مشهور هالیوود آغاز شد و تاکنون همچنان شعله‌ور است. اما بخش ناراحت کننده‌ی قضیه این است که رسوایی واینستین شبیه به رازی است که همه می‌دانند اما کسی آن را به زبان نمی‌آورد.

داستان آزار جنسی همیشه با همین چارچوب کلی در حال تکرار است: مردانی عادی یا صاحب منصب که از مردی خود برای شکار زنان یا آزار رساندن به آنان بهره می‌برند. پس از رسوایی واینستین هزاران زن در هشتگ #MeToo اقدام به بازگویی تجربه‌های شخصی خود از آزار جنسی کردند. این هشتگ در ۸۵ کشور به طرز گسترده‌ای منتشر شد که نشان می‌دهد این بحران تقریبا در همه‌ی دنیا ریشه‌دار است. (۲)

اما از سوی دیگر در کشورهای عربی [و اسلامی] ما همچنان افسانه‌ای به شدت منتشر است که آزار جنسی از «سه‌گانه» فقر و سرکوب جنسی و تندروی دینی سرچشمه گرفته، و رفاه اقتصادی و آزادی جنسی تنها راه‌های خلاصی ابدی از پدیده‌ی آزار جنسی هستند. در نتیجه‌ی این افسانه تصویر کلیشه‌ای و آماده از یک «آزار رسان جنسی»، جوان عرب [و مسلمان] سرکوب شده‌ی دینی و جنسی را در برابر تصویر تقریبا ایده‌آل جوان غربی متمسامح از نظر دینی و آزاد از نظر جنسی نشان می‌دهد.

اما پس از انتشار هشتگ #MeToo و تمرکز پژوهش‌ها و آمارها بر روی پدیده‌ی آزار جنسی در غرب، این تصویر نیاز به بازبینی بسیاری دارد. غرب که مثال آزادی است و گستره‌ی آزادی‌های جنسی در آن بسیار وسیع است و علاوه بر آن از رفاه معیشتی خوبی برخوردار، علی رغم همه‌ی اینها آزار جنسی در سرزمین‌های غربی به یک بحران واقعی تبدیل شده.

آیا آزار جنسی در غرب گسترده است؟

«مشکل آزار جنسی تنها مخصوص هالیوود یا اتاق‌های رسانه‌ای یا کنگره نیست… این یک مشکل گسترده در همه جاست!»

(نامه‌ای سرگشاده‌ی دویست زن شاغل در بخش امنیت ملی ایالات متحده).

بر اساس آمار «NISVS» در ایالات متحده، هر ۹۸ ثانیه یک سوء قصد جنسی اتفاق می‌افتد و از هر پنج زن یک نفر قربانی تجاوز جنسی یا تلاش برای تجاوز می‌شود (۳) و از بین هر ده قربانی تجاوز جنسی یک نفر مرد وجود دارد. جالب توجه این است که اگر این مرد دانشجو باشد احتمال قرار گرفتنش در معرض تجاوز جنسی شش برابر بیشتر است و این یعنی جامعه‌ی دانشگاهی بیشتر در معرض خطر آزار جنسی قرار دارد. (۴)

حال اگر از ایالات متحده که ۶۰٪ از زنانش حداقل یک بار در زندگی با آزار جنسی روبرو شده‌اند (۵) به کشورهای اروپایی برویم خواهیم دید این تراژدی همچنان ادامه دارد. برای مثال در فرانسه هیچ راهی برای گریز از آزار جنسی نیست. بر اساس گزارش شبکه‌ی «فرانس ۲۴» ۱۰۰٪ از زنان فرانسه در وسائل حمل و نقل عمومی در معرض آزار جنسی قرار می‌گیرند. این آزار نمونه‌های متفاوتی دارد؛ از گذاشتن دست مردان بر پشت زنان تا توهین و نگاه‌های معنی‌دار. (۶)

اما در آلمان، بر اساس نظرسنجی تهیه شده در موسسه‌ی «YouGov» در سال گذشته، نصف زنان این کشور قربانی آزار جنسی بوده‌اند. بیشترین نوع این آزار لمس مستقیم بدن زنان به شکل غیر مناسب بوده است. (۷) در بریتانیا آمارها تفاوت چندانی با آلمان ندارد؛ بیش از پنجاه درصد زنان شاغل در این کشور در محل کار گرفتار آزار جنسی شده‌اند. (۸)

(نسبت آزار جنسی افراد بالغ در کشورهای اروپای غربی)

سوئد و دانمارک نیز با دو کشور پیشین تفاوتی ندارند؛ علی رغم سطح بالای رفاه در این دو کشور و آزادی بالای جنسی، این کشورها بالاترین آمارهای آزار جنسی را به خود اختصاص داده‌اند. نسبت زنانی که در این دو کشور در معرض آزار جنسی قرار گرفته‌اند بین ۸۰ تا ۱۰۰ درصد است، یعنی بر اساس آمار موسسه‌ی «Statista» در برخی مناطق این دو کشور هیچ زنی نیست که آزار جنسی را تجربه نکرده باشد. (۹)

آزار تنها محدود به خیابان نیست!

آزار جنسی در غرب محدود به خیابان نیست بلکه تا موسسات علمی و آموزشی و دینی و رسانه‌ای و حتی نظامی گسترده است. بنابه گفته‌ی برخی از مردم تقریبا در هر مکانی باید انتظار آزار جنسی را داشته باشی، اما آیا این حقیقت دارد؟

با گشتی در دبیرستان‌های بریتانیا خواهیم دید یک دانش آموز از میان هر سه دانش آموز دختر در معرض آزار جنسی بوده است (۱۰) اما در ایالات متحده این عدد بالاتر است و چهار دانش آموز از هر پنج تن یعنی هشتاد درصد آنان مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند! (۱۱) در آماری که سال ۲۰۱۴ از کارکنان فعال در برخی موسسات علمی غرب به ویژه دخترانی که همراه با هیات‌های علمی به خارج از کشورشان سفر کرده‌اند تهیه گردیده مشخص شده که ۶۴٪ آنان در این موسسات مورد تعرض جنسی قرار گرفته‌اند، اما به سبب سلطه‌ی مردان بر این موسسات، سکوت را بر سخن ترجیح داده‌اند. (۱۲)

یازده سالم بود که به دستشویی [کلیسا] رفتم. کشیش جوانی مرا تعقیب کرد و بازویم را گرفت. اما به اندازه‌ی کافی خوش شانش بودم که مقاومت کنم و در بروم، اما از خودم می‌پرسم: چند دختر مانند من خوش شانس نبوده‌اند؟ (۱۳)
یازده سالم بود که به دستشویی [کلیسا] رفتم. کشیش جوانی مرا تعقیب کرد و بازویم را گرفت. اما به اندازه‌ی کافی خوش شانش بودم که مقاومت کنم و در بروم، اما از خودم می‌پرسم: چند دختر مانند من خوش شانس نبوده‌اند؟ (۱۳)

یک دختر آمریکایی زیر هشتگ ChurchToo#

در بخش نظامی بحران غیر اخلاقی جنگ با فاجعه‌ی خشونت جنسی یکجا می‌شود آنطور که بر سلامت ذهنی سربازان زن تاثیر منفی می‌گذارد، برای همین نسبت خودکشی در بین سربازان زن آمریکایی در مقایسه با دیگر شهروندان ۲۵۰٪ بیشتر است. (۱۴)  به همین سبب پس از گسترش هشتگ #MeToo دویست زن شاغل در بخش امنیت ایالات متحده در سفارت‌ها و مراکز پژوهشی و کنگره و دانشگاه‌ها و ارتش، در نامه‌ای سرگشاده عنوان داشتند: مشکل آزار جنسی «تنها مخصوص هالیوود یا اتاق‌های رسانه یا کنگره نیست، این بحرانی گسترده در همه جا است». (۱۵)

آیا مشکل از «سرکوب» جنسی است؟

این گسترش سرطان‌گونه‌ی آزار جنسی نشان می‌دهد معضل فوق از مجرد یک فرایند فردی پراکنده به پدیده‌ای وباگونه تبدیل شده که جامعه‌ی غرب را به شکلی کامل زیر تازیانه‌ی خود قرار داده است. آنقدر که باعث می‌شود این سوال را از خود بپرسیم: این «هاری» جنسی چگونه به همه‌ی عرصه‌های زندگی و موسسات غرب سرایت کرده است؟!

بیشتر نمونه‌های تفسیری فمینیست‌های در کشورهای عربی [و اسلامی] که در مجال آزار جنسی فعالیت می‌کنند دو مورد را مقصر اصلی این مساله می‌دانند: سرکوب جنسی در کشورهای عربی [و اسلامی] و اوضاع بد اقتصادی و معیشتی. اما کاملا آشکار است که چنین تفسیری نمی‌تواند پدیده‌ی آزار جنسی را در غرب توجیه کند. اگر این تفسیر اشتباه است، چه عواملی باعث می‌شود انسان غربی [آزاد از نظر جنسی و مرفه از نظر اقتصادی] دست به آزار جنسی بزند؟

سکس می‌فروشد

«این سخن در همه‌ی اتاق‌های خبر در همه جای این کشور مشهور است: سکس عامل فروش است»

(آرمسترانگ ویلیامز، نویسنده‌ی آمریکایی)

از فیلم‌ها و سریال‌ها تا ویدیو کلیپ‌ها و بازی‌های کامپیوتری، و از تبلیغات و رسانه‌ها تا مجلات و شبکه‌های اجتماعی، این اصل به کار برده می‌شود: «سکس، می‌فروشد». بر اساس این اصل، غریزه‌ی جنسی در ناخودآگاه انسان فعال است و این غریزه از قوی‌ترین غرایز انسانی است، در نتیجه بهترین ابزار برای تبلیغ کالاها و خدمات نه ابراز جنبه‌های مثبت و فناوری به کار رفته در آن، بلکه هدف قرار دادن غریزه‌ی جنسی از طریق مرتبط ساختن آن با کالا است.

بر اساس همین اصل است که شرکت‌ها در آگهی‌های خود از تصویر زنان شبه عریانی بهره می‌برند که حرکات و اشاره‌هایی تحریک کننده و فریبنده انجام می‌دهند یا صدا و لحن گفتاری معنی‌دار به کار می‌برند که توجه را به کالا یا محصول جلب کند. این اصل جنسی فراگیر در جامعه‌ی غربی چنانکه جین کیلبورن، نویسنده و فیلمساز آمریکا می‌گوید: «فضایی را فراهم ساخته که زنان در آن به عنوان ابزاری جنسی در معرض فروش گذاشته می‌شوند» (۱۶) که این باعث «بیشتر شدن خشنونت علیه زنان می‌شود چرا که زنان به عنوان ابزاری برای اشباع خواسته‌های مردان دیده می‌شوند نه بیشتر». بنابراین چه راهی بهتر از گرفتن انسانیت از زن و تبدیلش به ابزاری که اساسا برای اشباع خواسته‌های مصرف کننده طراحی شده و در نتیجه فراهم شدن زمینه برای آزار جنسی علیه زنان؟

نمونه‌هایی از تبلیغات بر اساس اصل «Sex Sells» یعنی سکس به فروش می‌رساند. تصویر اول از سمت چپ: تبلیغات مجله‌ی مد «Vogue» که تصویر دختر بچه‌ای ده ساله به شکلی فریبنده و جنسی بر روی آن نقش بسته. تصویر وسط: تبلیغات یک شرکت سازنده‌ی نوشابه‌های الکلی که در آن بدن لخت یک زن به شکل یک شیشه آبجو به تصویر کشیده شده، که نشان می‌دهد بدن زن وسیله‌ای است برای تبلیغ نه بیشتر! تصویر سمت راست: تبلیغ رستوران‌های فست فود «Burger King» که حاوی یک اشاره‌ی جنسی واضح برای تبلیغ یک محصول است (زنی با دهان باز و ساندویچی با شکل خاص).

با در نظر گرفتن اینکه یک شهروند عادی آمریکایی روزانه حدود ۳۰۰۰ آگهی تجاری را می‌بینید (۱۷) چه انتظاری می‌توان از مردی داشت که هر روز صدها بار زیر بمباران تصاویری قرار می‌گیرد که غریزه‌ی او را هدف گرفته و زن را همانند یک ابزار جنسی نشان می‌دهد که اساسا برای لذت ساخته شده؟!

عبدالوهاب المسیری درباره‌ی این شیوه‌ی تبلیغاتی می‌گوید: «واضح است که تحریک «هاری» جنسی کاملا مرتبط با تحریک شهوت مصرف‌گرایانه است، و این چیزی است که صنعت تبلیغات تلویزیونی به آن پی برده، برای همین بیشتر آگهی‌های تبلیغاتی برای فروش، از سکس بهره می‌برند. هاری جنسی فرد را از جامعه و خانواده‌اش و از هر گونه منظومه‌ی ارزشی اجتماعی جدا می‌سازد، در نتیجه سعی می‌کند خودش را از طریق منظومه‌ی لذت فردی و منفعت شخصی اثبات کند». (۱۸)

در کنارِ آگهی‌های بازرگانی، نمی‌توان تاثیر بسیار بالای فیلم‌های پورنو بر جامعه‌ی غربی را نادیده گرفت. آنچه در فیلم‌های پورنو به وضوح مشاهده می‌شود خالی کردن زن از هرگونه صفت انسانی و تبدیل او به ابزاری صرف برای اشباع خواسته‌ی مردان است. تاثیر فراگیر فیلم‌های پورنو تا جایی است که خانم شیرا تارنت فعال آمریکایی می‌گوید: «این فیلم‌ها دارند دیدگاه فرهنگی ما را از نو می‌سازند». (۱۹)

بنابر گفته‌ی پاتریک ترومن، مدیر مرکز ملی بهره‌برداری جنسی در ایالات متحده، فیلم‌های پورنو سبب به وجود آمدن «طاعونی از زیان» هستند چرا که احساس مرد را نسبت به دردی که زنان از بهره‌بردای جنسی متحمل می‌شوند از بین می‌برد. (۲۰) و این به نوعی تشویق به آزار رساندن جنسی علیه زنان است. بنابراین، این طبیعتِ نمونه‌ی اجتماعی غربی است که به روش‌های متنوع سوء استفاده‌ی جنسی از زنان را تشویق می‌کند و این خود را در رفتار مردان به نمایش می‌گذارد و مجال را برای آزار جنسی فراهم می‌سازد. اما آیا زنان نیز به نوعی مسئولیت بخشی از این آزار جنسی را متحمل می‌شوند؟ یا آنکه چون قربانی‌اند کاملا بی‌گناهند و از هرگونه نکوهش به دور؟

پوشش زنان؛ عامل تحریک کننده یا آزادی شخصی؟

«آزار جنسی یک رفتار زشت و غیر قابل توجیه است، اما گاه نکوهش متوجه ما زنان نیز هست».

(آنجلا لانزبری، بازیگر باسابقه‌ی هالیوود)

کافی است کمی درباره‌ی نقش جزئی زنان در آزار جنسی و نقش آنان در رعایت لباس و رفتارش سخن بگویی تا گُردانی از فمنیست‌ها با سیلی از ناسزا و اتهام به «ارتجاع» و «تحریک به خشونت علیه زنان» به سویت هجوم آورند و این تخریب را تا ابد ادامه دهند. این همان چیزی است که برای یکی از مجری‌های کانال اسکای نیوز رخ داد. او گفته بود ممکن است لباس زن نقش تحریک کنده‌ی غریزه‌ی مردان را بازی کند. او در نتیجه‌ی این گفته در معرض اتهام «زن‌ستیزی» قرار گرفت (۲۱). همین قضیه باری دیگر با یکی از اعضای زن کنگره‌ی آمریکا تکرار شد؛ او عنوان کرده بود لباس و رفتار زن ممکن است بر خطر قرار گرفتن او در معرض آزار جنسی تاثیرگذار باشد. این سخن همان و سیلابی از هجوم و اتهام همان. (۲۲)

این رفتار که برخی آن را سرکوبگرانه می‌دانند باعث می‌شود به اجبار همه با زنان همدردی کنند و دروازه‌ی هرگونه مناقشه‌ی جدی درباره‌ی نقش احتمالی زنان در تحریک به آزار جنسی بسته شود. اینجا ما پرسش را اینگونه مطرح می‌کنیم: آیا واقعا زنان از هرگونه مسئولیتی در آزارهایی که می‌بینند معاف هستند؟ چالش این سوال آنجاست که با جوهر قضیه‌ی فمنیست‌ها در تعارض است که می‌خواهند پدیده‌ی آزار جنسی را برای به تصویر کشیدن زن قربانی کاملا بی‌گناه مورد بهره برداری قرار دهند و همه‌ی گناه را به وحشی‌گری مردان و میل بیمارگونه‌ی آنان متوجه سازند، اما آیا این ادعای درستی است؟

لئون سلتزر، پزشک روانشناس آمریکایی مقاله‌ای نوشته تحت عنوان «روشن کننده‌های میل جنسی: مردان علیه زنان». وی در این مقاله بر نظرسنجی بسیار گسترده‌ای تکیه کرده که از ۱۸۰۰۰ شخص جمع‌آوری شده و نتیجه‌ای واضح و قطعی داشته است: مردان به شدت نسبت به تاثیرگذارهای بصری حساسند، یعنی در همان لحظه‌ای که تصویر بصری به مغز مرد راه می‌یابد او در همان لحظه از نظر جنسی و ارگانیک و روانی تحریک می‌شود. سلتزر می‌گوید: «زنان همیشه از این خشمگینند که مغز مرد بین پاهای اوست. اما نگاه علمی به این پژوهش تلاش دارد رابطه‌ی بین مغز مرد و اعضای تناسلی او را توضیح دهد». (۲۳)

این ویژگی جنس مرد ـ تحریک ناگهانی بصری ـ کاملا با ویژگی‌های زنانه که با عوامل دیگری برانگیخته می‌شود متفاوت است و همین باعث شده خانم شانتی فلداهن نویسنده‌ی مشهور آمریکای بگوید: «مغر مردان به شکلی کاملا متفاوت از زنان کار می‌کند آنگونه که می‌شود آن را مغز یک گونه‌ی دیگر از جانداران دانست». (۲۴)

وی این طبیعت بصری مردان با مثالی ظریف توضیح می‌دهد: «در مخ مردان سه منطقه واکنش نشان می‌دهد: آمیگدال، هیپوفیز و ﻧﻮﻛﻠﺌـﻮس اﻛـﻮﻣﺒﻨﺲ. هرگاه مرد دختری جذاب را می‌بیند فورا و بدون اراده‌ی او در مغزش واکنشی بیولوژیک شکل می‌گیرد و این دقیقا همان واکنش غیر ارادی است که به انسان گرسنه هنگام دیدن بستنی یا شخص معتاد با دیدن کوکائین دست می‌دهد». (۲۵)

اما آیا این به آن معناست که مرد در آزار جنسی معذور است؟ طبعا خیر. فیلداهن درباره‌ی این طبیعت بصری می‌گوید: مرد پس از تحریک نخست هنگام دیدن یک دختر جذاب باید این غریزه را کنترل کند تا بتواند واکنش خود را در اختیار بگیرد، اما در مقابل بخشی از این سرزنش متوجه دختری است که لباس‌هایی بیش از حد لازم جذاب و داغ پوشیده. برای همین بازیگر مشهور هالیوودی، خانم آنجلا لانزبری در سخنانی شجاعانه می‌گوید: «آزار جنسی کاری زشت و غیر قابل توجیه است، اما گاه سرزنش متوجه ما زنان نیز هست». (۲۶)

بنابراین، این فرهنگ غرب است که پدیده‌ای ترسناک مانند آزار جنسی را به وجود آورده؛ پیده‌ای با گسترشی سرطان گونه که به همه‌ی سازمان‌ها راه یافته و جامعه‌ای ساخته پر از تحریک کننده‌های جنسی و عادی‌سازی اندیشه‌ی بهره‌برداری جنسی از زنان، اما آیا خبر خوشحال کننده‌ای از پایان یافتن این شرایط در راه است؟ پاسخ ظاهرا منفی است و هیچ دلیلی بالاتر از این نیست که هشتگ #MeToo همچنان در صدر شبکه‌های اجتماعی است و روزانه ده‌ها داستان جدید به آن افزوده می‌شود؛ چیزی که نشان می‌دهد تغییری ریشه‌ای قرار نیست در طبیعت این پدیده رخ دهد.

اسماعیل عرفه ـ ترجمه: احمد معینی

(این متن ترجمه‌ی مقاله‌ی اسماعیل عرفه است در سایت «میدان» تحت عنوان: التحرش في الغرب.. المرأة جزء من المشكلة!)


پانویس‌ها:

۱- If it was socially acceptable to wear anything

۲- What #MeToo says about sexual abuse in society

۳- Violence Prevention

۴- Victims sexual violence

۵- Six-in-ten women say theyve been sexually harassed by man

۶- ۱۰۰% من النساء تعرضن للتحرش في وسائل النقل الباريسية

۷- Half of women in germany victim of sexual harassment

۸- Half of women UK have been sexually harassed at-work

۹- Sweden and Denmark have highest number of sexual assaults

۱۰- Sexual harassment rife in schools but largely unreported,study says

۱۱- Bullying, testing, and sexual harassment in school

۱۲- Servey of academic field experiemces

۱۳- Carrie’s tweet

۱۴- Why military women are missing from the #MeToo moment

۱۵- US military sexual assault investigations

۱۶- Jean Kilbourne. New York, NY: Free Press, 1999 (128-154)

۱۷- Feona Attwood, Mainstreaming Sex:The Sexualization of Western Culture,P.95

۱۸- Shira Tarrant, The Pornography Industry

۱۹- Ibid

۲۰- مذيع “سكاي نيوز”: ملابس النساء السبب في التحرش الجنسي

۲۱- Women have responsibility avoid sexual harassment

۲۲- The tiggers of sexual desire: Men Vs. Women

۲۳- Shaunti Feldahn & Craig Gross, Through a Man’s Eyes

۲۴- Ibid

۲۵- Women must sometimes take the blame for sexual harassment

۲۶- قضايا وأراء: فيديو كليب ولجسد والعولمة