دوم: مخالفت با سنت صریح و صحیح
از جمله دیگر نکاتی که محدثان به آن برای تضعیف روایتی استدلال میکنند مخالفت صریح و آشکار با سنت ثابت از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ است، استفاده از این مورد بهخاطر پنهان ماندن برخی روایات بر بعضی از محدثان یا عدم وجود تعارض حقیقی و وجود امکان جمع میان روایات، بهنسبت معیار اول کمتر بود؛ مسفر الدمینی میگوید: «اگر معیار محدثان در عرضهی روایات بر قرآن بسیار شفاف و روشن بود چون به قرآن اعتماد کافی داشتند، اما عرضهی متون احادیث به برخی احادیث دیگر بهاندازهی مورد اول نبود، چون در رابطه با برخی احکام حرف و حدیث زیادی داشتند، و شیوههای استدلال آنها به قرآن و سنت متعدد بود، و کمتر مسألهای بود که حکمی صادر میشد و همه آنرا میپذیرفتند».([۱]) از نمونههای این قضیه میتوان به موارد زیر اشارهکرد:
امام مسلم از عبدالملک بن ابوبکر بن عبدالرحمن از پدرش ابوبکر بن عبدالرحمن روایت میکند كه از ابوهریره شنیدم که میگفت: «هر که اذان صبح را در حال جنب بودن دریافت نباید روزه بگیرد». این حرف را برای پدرم عبدالرحمن بن حارث نقل کردم، این حرف را رد کرد و با هم نزد عایشه و ام سلمه ـ رضی الله عنهما ـ رفتیم. عبدالرحمن از آنها در این رابطه پرسید و آنها گفتند: «پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در حال جنابت اذان صبح را درک میکردند و روزه هم میگرفتند». سپس عبدالرحمن نزد مروان رفت و داستان را برایش تعریف کرد؛ مروان گفت: نزد ابوهریره بروید و داستان را برای او بازگو کنید. به نزد ابوهریره بازگشتیم و ابوبکر هم آنجا بود. عبدالرحمن داستان را برایش تعریف کرد، ابوهریره گفت: آیا آن دو نفر (عایشه و ام سلمه) چنین گفتهاند؟ گفت: آری. ابوهریره گفت: آن دو نفر داناتر و آگاهتر هستند و من این جمله را از فضل بن عباس شنیدهام و از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ نشنیدهام. و ابوهریره از نظر خود بازگشت».([۲])
این داستان نقد واضح متن از طریق نصوص نبوی دیگری است که راویانش در این مورد از اطلاع بیشتری برخوردارند، و عایشه اطلاع بیشتری از پیامبر داشت تا ابوهریره بهویژه اینکه ابوهریره راوی مستقیم حدیث نبود.
از نمونههای دیگر این مسأله قضیهای است که طحاوی در شرح مشکل آثار از رفاعه بن رافع از پدرش نقل میکند که وی فرمود: در سمت راست عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ نشسته بودم که مردی وارد شد و گفت: ای امیر مؤمنان زید بن ثابت از رأی و نظر خود در مورد غسل جنابت به مردم فتوا می دهد. عمر گفت: زود او را نزد من بیاورید، وقتی زید آمد عمر گفت: شنیدهام در مسجد پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ نشستهای و از رأی و نظر خود برای مردم در مورد غسل جنابت فتوا میدهی! زید گفت: ای امیرمؤمنان سوگند به الله که بهرأی و نظر خودم فتوا ندادم بلکه از عموهایم چیزی شنیدم و نقل کردم، عمر گفت: عموهایت چه کسانی هستند؟ زید گفت: ابی بن کعب، ابوایوب انصاری، و رفاعه بن رافع. عمر رو به من کرد و گفت: این جوان چه میگوید؟ من گفتم: ما این کار را در زمان پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ انجام میدادیم و غسل نمیکردیم. عمر گفت: آیا از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در این رابطه پرسیدید؟ گفتم: نه! عمر همهی اصحاب را فرا خواند و از آن ها پرسید، همه گفتند: از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ شنیدیم که فرمودند: «آب از آب است»، (یعنی هر وقت انزال صورت گرفت غسل واجب میشود) مگر علی و معاذ که گفتند از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ شنیدیم که فرمودند: «هرگاه ختنهگاه وارد ختنهگاه شد غسل واجب میشود». عمر شخصی را نزد حفصه فرستاد تا از او در این مورد بپرسد، حفصه گفت: اطلاعی در این رابطه ندارم. عمر شخصی را نزد عایشه فرستاد، عایشه گفت: پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «هرگاه ختنه گاه وارد ختنهگاه شد غسل واجب میشود». عمر پس از شنیدن این سخن گفت: اگر شنیدم کسی غسل نمیزند مجازاتش میکنم».([۳]) این مثال نمونهی دیگر عرضهی احادیث بر احادیث دیگر است. زید به آنچه شنیده بود عمل میکرد اما روایت عایشه دقیقتر بود چرا که او در این مسائل از زید عالمتر بود لذا صحابه قول او را ترجیح دادند.
از دیگر روایاتی که با احادیث ثابت پیامبر در تعارض است موردی است که ابن تیمیه ـ رحمه الله ـ به آن اشاره کرده و میگوید: روایت «همهی درها را ببندید مگر در خانهی علی» ساختهی شیعه برای مقابله با مناقب ابوبکر است. در روایت ابوسعید خدری آمده که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در بیماری وفاتشان فرمودند: «بیشترین کسی که در مال و همصحبتیاش بر من منت دارد ابوبکر است؛ اگر قرار بود غیر از خداوند برای خود خلیلی برگزینم بیگمان ابوبکر را بر میگزیدم؛ اما برادری اسلامی برایمان کافیاست، هیچ درب خانهای به مسجد نیست مگر آنرا ببندید مگر درب خانهی ابوبکر».([۴]) ([۵])
در نتیجهی عرضهی برخی احادیث به برخی دیگر، علوم حدیثی بسیاری مانند ادراج، اضطراب، تصحیف، تحریف، قلب، شاذ، معلول و غیره استخراج شده است.
سوم: مخالفت با عقل
صحابه برخی از احادیث را بهعلت مخالفت با عقل نقد میکردند، اما باید دانست این تضعیف بهصرف دلیل عقلی نبود وبلکه در کنار دلیل عقلی صحابه از دلیل نقلی در تضعیف این روایت برخوردار بودند، در نتیجه انتقاد عقلی در تقویت دلیل نقلی ثابت در نزد آنها بود. مخالفت روایت با عقل، نزد صحابه تابع نصوص ثابت نزد آنها در مخالفت با روایتهای ضعیف بود.([۶])
نقد عقلانی روایت در نزد محدثان نیز وجود داشت و همراه با نقد سند به آن توجه داشتند. خطیب بغدادی میگوید: «اخبار و روایات سه گونهاند؛ دستهای که صحت آنها محرز است، و دستهای که ضعف و فساد آن آشکار است، و دستهی سوم که مشخص نیست ضمن کدامیک از دو دستهی پیشین است… اما دستهی سوم روایتهایی است که عقل بر ساختگی و جعلی بودن آن حکم میکند».([۷])
و نمونهی آن: روایتی است که ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ نقل میکند که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «کسی که میت را غسل زد باید خودش غسل بزند و کسی که میت را بر دوش حمل کرد باید وضو بگیرد».([۸]) ام المؤمنین عایشه ـ رضی الله عنها ـ این روایت را غیر عقلانی دانست و فرمود: «سبحان الله! آیا مردههای مسلمان نجس هستند؟! و آیا جز این است که خود او جز مردی است که چوبی را حمل میکند؟!»([۹]) در اینجا ام المؤمنین عایشه ـ رضی الله عنه ـ روایت ابوهریره را با توجه به مخالفت با عقل رد میکند.
نمونهی دیگر آن روایتی است که ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ نقل میکنند که ایشان فرمودند: «پس از خوردن هر غذای پختهای وضو بگیرید حتی اگر اندکی کشک باشد». ابن عباس –رضی الله عنهما ـ خطاب به ابوهریره گفت: ای ابوهریره… آیا بهخاطر خوردن روغن و چربی روزه بگیریم؟ آیا بهخاطر خوردن غذاهای پختنی روزه بگیریم؟ ابوهریره گفت: «هرگاه حدیثی از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ شنیدی برای آن مثال نزن»، و این مثالهایی از اعتراضات عقلی صحابه به روایت است، اما همانگونه که گفتیم اعتراضات عقلی محض نبود، بلکه در کنار آن به نصوص نبوی مخالف با این روایات استناد میکردند. ([۱۰])
چهارم: دوری روایت از نور نبوت:
امام ابن ابوحاتم رازی میگوید:«کیفیت دینار را با مقایسه با پول دیگر تشخیص خواهی داد؛ اگر دینار در سرخی و صافی با دینار اصلی تفاوت داشت میدانیم که دینار تقلبی است. و گوهر تقلبی را میتوان با مقایسهی گوهر اصلی تشخیص داد؛ اگر در استحکام ضعیف بود میدانیم شیشه است و اصلی نیست. و صحت روایات را با عدالت ناقلانش میتوان سنجید؛ و اینکه کلامی باشد که این شایستگی را داشته باشد که از سخنان پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ باشد».([۱۱])
این معیار از دقیقترین ملاکهایی است که هر کسی نمیتواند از آن استفاده کند مگر اینکه عمر خود را در مدارس حدیث بگذراند و الفاظ احادیث نبوی را بچشد. در میان احادیث روایاتی وجود دارد که امکان ندارد برخاسته از نور نبوت باشند بخاطر ضعف لغوی آن که امکان ندارد از زبان فصیحترین انسان یعنی پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ خارج شده باشد، و کسی که به بررسی حدیث مشغول باشد و زندگی خود را با بررسی سنت پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ بگذارند و در آن تعمق داشته باشد و به قرائت و تدوین و تحریر و پژوهش در مورد آن مشغول باشد بهخوبی به این قضیه پی میبرد. نمونهی آن حدیثی است که میگوید: «اگر برنج مردی بود فرد بردباری میشد که هر گرسنهای آن را میخورد سیر میشد».([۱۲]) امام ابن قیم ـ رحمه الله ـ میگوید: «این سخن سبک و سخیفی است که هیچ انسان عاقلی آن را نمیگوید، چه رسد به سرور پیامبران».([۱۳])
و نمونهی دیگر آن روایتی است که در آن آمده است: «بادمجان برای آنچه است که خورده میشود» یعنی به هر نیتی بادمجان بخورید به همان خواسته دست مییابید، و یا حدیث: «بادمجان دوای هر دردی است».([۱۴])
امام ابن قیم ـ رحمه الله ـ میگوید: «خدا رسوا کند کسانی که این روایتها را جعل کردهاند! اگر این حرف را یوحنس که مشهورترین پزشک است میگفت همهی مردم او را به تمسخر میگرفتند. اگر کسی به سردرد مبتلا باشد و بادمجان بخورد بیماریاش شدت مییابد و اگر فقیری آن را بهنیت ثروتمند شدن بخورد هیچ سودی به او نمیبخشد و اگر نادانی آن را بهنیت دانا شدن بخورد هیچ فایدهای کسب نخواهد کرد».([۱۵])
آیا هر کسی میتواند متن را نقد کند؟
زمانی که ما از نقد متن توسط محدثین سخن میگوییم، مراد پاسخگویی به شبهات خاورشناسان و نوگرایان است که مدعیاند چنین چیزی در میان محدثین وجود نداشته، اما معنایش این نیست که هر کسی بهمجرد اینکه روایت را مخالف با عقل خود دید آن را نقد کند، و بیان کردیم نقد عقلانی محدثان پشتوانهی نقد سند داشته، بر خلاف نقد نوگرایانی که بدون هیچ معیاری به نقد متن میپردازند. به همین دلیل امام ابن جوزی ـ رحمه الله ـ میگوید: «امکان دارد راویان موجود در سند همه مورد اعتماد و ثقه باشند اما حدیث جعلی، یا واژگون باشد یا در آن تدلیسی رخ داده باشد که این دشوارترین مسائل است و تنها منتقدان خبره متوجه آن میشوند».([۱۶])
علما برای افراد منتقد متن ویژگیهایی تعریف کردهاند که مهمترین آن موارد زیر است:
۱ـ تسلط به سنت و تعمیق در آن که جز با مطالعهی زیاد و زیستن با سنت پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ و بررسی و پژوهش آن محقق نخواهد شد، بهگونهای که سنت با زندگی و نفس و حرکت و رفتار فرد پیوند بخورد و ملکهای بهدست آورد که از طریق آن ضعف متن را تشخیص دهد. ابن دقیق العید میگوید: مورد بیست و یکم؛ روایت ساختگی و جعلی: بسیار پیش میآید که اهل حدیث پیرامون روایتی با توجه به متن و الفاظ آن حکم می کنند، که نتیجهی زندگی آنها با الفاظ و جملههای نبوی است بهگونهای که برایشان ملکهای ایجاد شده که بهراحتی میتوانند تشخیص بدهند که آیا متنی از سخنان پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ است یا خیر».([۱۷]) و امام ابن قیم ـ رحمه الله ـ میگوید: «از من در این رابطه پرسیده شد که آیا راهی غیر از بررسی سند وجود دارد که به ساختگی بودن روایت پی ببریم؟
این سئوال بسیار مهم است و کسی قادر به این کار خواهد بود که در شناخت سنتهای صحیح تعمیق کرده باشد، و روایتها با گوشت و خونش پیوند خورده باشد بهگونهای که ملکهای بدست آورده باشد، و تخصص زیادی به شناخت سنتها و آثار داشته باشد و با سیرت پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ و رهنمودهای ایشان و اوامر و نواهی وی آشنایی کامل داشته باشد بهگونهای که گویا همانند یکی از یارانش با او زندگی کرده است.
چنین فردی میتواند تشخیص دهد چه سخنی امکان دارد از زبان پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ گفته شده باشد و چه سخنی گفته نشده باشد، و این شأن هر پیرو در برابر کسی است که از وی پیروی میشود، چرا که چنین کسی از روی حرص شدیدی که به بررسی اقوال و رفتار کسی که از وی پیروی میکند بهراحتی میتواند تشخیص دهد نسبت چه گفتهای به او درست است و نسبت چه گفتهای درست نیست، و در رابطه با مقلدانی که از اقوال و گفتار و آرای ائمهی مذاهب آشنایی کامل دارند نیز این قضیه صدق میکند».([۱۸])
۲ـ همنشینی بلندمدت با اهل حدیث و شنیدن احادیث از زبان آنها طی سالهای طولانی تا اینکه بتواند در حصول ابزار و مقدمات نقد روایت متمکن شود. امام حاکم نیشابوری میگوید: «در بیان نوع نوزدهم از انواع علوم حدیث یعنی تشخیص صحیح از ضعیف، این نوع با جرح و تعدیل که قبلا بیان کردیم متفاوت است، چه بسا سندی خالی از اشکال باشد از جمله روایتهای … [حاکم سه روایت را ذکر میکند] و بعد: و میتوان سیصد یا سه هزار و یا تعداد بیشتری از روایات را بر این سه روایت قیاس گرفت و دانست که صحت و ضعف روایت تنها از روی اسناد تشخیص داده نمیشود، بلکه با فهم و حفظ و کثرت شنیدن هم میتوان آنرا تشخیص داد. این نوع از علم با همنشینی اهل علم حاصل خواهد شد و مشکلات پنهانی حدیث آشکار میشود. اگر چنین روایتهایی را با اسانید صحیح یافت که در کتابهای امام بخاری و امام مسلم روایت نشده، باید در جستجوی مشکل آن باشد و با اهل علم و دانش آن روایت را موشکافی نموده و ضعف آنرا علت یابی کنند».([۱۹]) امام سخاوی میگوید: «خداوند از روی لطفی که داشته مردان منتقدی را برای پالایش علم حدیث بر انگیخته که عمر خود را صرف آموزش آن، پی بردن به پیچیدگیها و نهانهای آن، مشکلات روایات، راویان حدیث و معرفت و شناخت قوت و ضعف روایت صرف کردهاند.
تقلید نمودن و پیروی کردن از آنها و تأمل و درنگ در تألیفهایشان و کثرت همنشینی با حافظان عصر همراه با فهم و تدبر، و تصور درست از روایات، و استمرار پژوهش و داشتن تقوا و تواضع سبب میشود انسان سنتهای نبوی را بشناسد، وهیچ قوتی جز با خدا نیست»([۲۰]).
۳ـ آشنایی با روایتهایی که محدثین بزرگ و پالایشگران حدیث آنها را نقد کردهاند تا اینکه با روش آنها آشنا شده و نسبت به ضوابط و قواعدی که برای نقد روایت از آن استفاده کردهاند آشنایی حاصل کند.
و در پایان: محدثان منهج علمی و عقلی دقیقی در نقد اسانید و متون حدیث داشتهاند، و متهم کردن آنها به بیتوجهی به نقد متن ادعای گزافی است که هیچ دلیلی نداشته و در مقابل کوچکترین پژوهش علمی از هم میپاشد، که در این مقالهی مختصر به برخی از معیارهایی که محدثان از آن برای داوری در رابطه با احادیث پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ استفاده کردهاند اشاره کردیم، وصلی الله علی نبینا محمد و علی آله و صحبه اجمعین.
ابراهیم محمد صدیق ـ ترجمه: امید بیجاری
([۱]) مقاييس نقد متون السنة تألیف دکتر مسفر الدمینی «۹۴»
([۲]) روایت صحیح مسلم بهشمارهی «۱۱۰۹»
([۳]) شرح مشکل الآثار «۱۰/۱۲۲»
([۴]) روایت صحیح بخاری بهشمارهی «۴۶۷»
([۵]) منهاج السنة النبوية «۵/۳۵»
([۶]) برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به مقالهای با عنوان «عقلانی کردن نص» به آدرس زیر:
([۷]) الكفاية في علم الرواية تألیف خطیب بغدادی «ص: ۱۷»
([۸]) روایت امام احمد بهشمارهی «۹۸۶۲» و امام ابوداود بهشمارهی «۳۱۶۱»، و امام ترمذی بهشمارهی «۹۹۳»، و امام ابن ماجه بهشمارهی «۱۴۶۳».
([۹]) روایت ترمذی بهشمارهی «۷۹»
([۱۰]) در این رابطه مقالهای مستقل به آدرس زیر منتشر شده است:
([۱۱]) جرح و تعدیل ابن ابی حاتم رازی «۱/۳۵۱»
([۱۲]) المنار المنيف في الصحيح والضعيف تألیف امام ابن قیم « ص:۵۴»
([۱۴]) المنار المنيف في الصحيح والضعيف تألیف امام ابن قیم « ص:۵۱»
([۱۶]) الموضوعات ابن الجوزی «۱/۹۹»
([۱۷]) الاقتراح في بيان الاصطلاح «۲۵»
([۱۸]) المنار المنيف في الصحيح والضعيف تألیف امام ابن قیم « ص:۴۳-۴۴»