ظاهرا برای تروریستی دادن یک هجوم هیچ معیار معین یا قاعدهی ثابتی نزد آمریکاییها وجود ندارد. هیچ قانون واضح و ثابتی در این زمینه وجود ندارد و از سوی دیگر عدم وجود یک تعریف دقیق برای ترور و نشانههای بارزی که یک جرم تروریستی را از دیگر جرایم بازشناسی کند، به ابهام در مورد چنین مسالهی حساسی افزوده است.
آمار بالای قربانیان یک حمله مقیاسی برای «تروریستی» دانستن آن نیست، همچنانکه انگیزههای طائفهای، نژادپرستانه، یا نفرت برای تروریستی دانستن یک هجوم در فرهنگ لغت عمو سام جایی ندارد… حملات بسیاری در این کشور روی داده که هم تعداد کشته شدگان آن بسیار بوده و هم انگیزهی نژادی پشت آن قرار داشته، بدون آنکه حوادث مورد اشاره تروریستی خوانده شود.
اما بر حسب تجربه تنها یک عامل است که باعث میشود حکومت آمریکا و دیگر حکومتهای غربی فورا یک حادثه را «تروریستی» بخوانند: اینکه مرتکبش مسلمان باشد.
در چنین حالتی به ادلهی دیگر که بر عدم تروریستی بودن جرم تاکید دارد توجهی نمیشود و هرگونه گزارش مبنی بر عدم سلامتی روانی مرتکب جنایت و عدم پایبندی او به مذهب مورد بیتوجهی قرار میگیرد.
در مقابل اما در آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی، در صورتی که مرتکب یک هجوم غیر مسلمان باشد هرگونه ادله و قرائنی که به وضوح اشاره به وجود انگیزهی تروریستی دارد مورد اهمال قرار میگیرد. انگیزههایی واضح و صریح مانند نفرت، نژادپرستی و تندروی و دشمنی با مسلمانان… و بلکه فورا دروغها و ادعاهایی مبنی بر عدم تعادل روانی یا اختلال عقلی مرتکب جنایت را منشتر میکنند.
علیرغم آنکه به نظر نمیرسد تیراندازی اخیر لاس وگاس خارج از این چارچوب باشد و با وجود آنکه مرتکب این جنایت عمدا به سمت جمعیت زیادی از حاضران در فستیوال موسیقی آتش گشوده و تا لحظهی نوشتن این گزارش ۵۰ نفر را کشته، عددی که بنابر بیانیهی پلیس قابل افزایش است، اما این حادثه تا این لحظه تروریستی خوانده نشده است. (تعداد کشتهشدگان به ۵۹ تن رسید).
در بیانیهی پلیس آمریکا آمده است: «مرتکب هجوم «استیون پداک» ۶۴ ساله، ساکن مسکیتی در نزدیکی لاس وگاس است» در این بیانیه آمده است: «پلیس مرتکب این هجوم را در طبقهی ۳۲ ساختمان هتل «ماندالا بای» کشته است» و اشاره نموده که: «قصد بازجویی از خانمی به نام «ماریلو دانلی» را دارد که در رابطهی عاطفی با مرتکب تیراندازی بوده است».
پلیس آمریکا هیچ اشارهی دور و نزدیکی به «تروریستی» بودن این حادثه نکرده که این تاکیدی است بر این قاعده که در سیاست آمریکا هرگاه مرتکب یک حمله مسلمان نباشد هیچ حرفی از «ترور» به میان نمیآید، هر چند حادثهی مورد نظر خشن و دارای انگیزههای نژادپرستانه یا نفرتآمیز باشد.
به نظر میرسد حادثهی لاس وگاس آنطور که باید مورد توجه رسانهها قرار نگیرد و چه بسا با طلوع خورشید روز بعد از داغی آن کاسته شود، چراکه مرتکب آن مسلمان نیست.
اما حقایق و آمار و ارقام صادر شده بر اساس تحقیقات معتبر در آمریکا نشان از ناچیز بودن حملات «تروریستی» است که مرتکب آن مسلمانان بودهاند. بر اساس یک تحقیق صادر شده از سوی اف بی آی، در زمینهی حملات «تروریستی» انجام شده در آمریکا از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۵ میلادی ۹۴٪ از حملات تروریستی توسط غیرمسلمانان انجام شده است.
همچنانکه بر اساس یک پژوهش توسط دانشگاه ایالت کارولینای شمالی در سال ۲۰۱۴ میلادی، از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ تاکنون، تروریسم مرتبط با مسلمانان تنها به کشته شدن ۳۷ آمریکایی انجامیده در حالی که ۱۹۰ هزار آمریکایی در همین مدت کشته شدهاند.
اما با این وجود سیاست پیگیری شده از سوی آمریکا در مورد حملات و حوادث، تمرکز رسانهای بر روی حملات ناچیز انجام شده توسط «مسلمانان» و «تروریستی» دانستن آن و در مقابل، چشم پوشی از حجم بالای دیگر حملاتی است که توسط خود آمریکاییها و اروپاییها رخ میدهد و عدم توصیف آن به عنوان یک حملهی تروریستی علیرغم خشونت بالا و انگیزههای نژادپرستانهی پشت آن است.
هدف از چنین پوششی واضح به نظر میرسد: جا انداختن یک کلیشهی اشتباه دربارهی اسلام و مسلمانان و تبرئهی دیگران از تهمت «تروریسمی» که شبانهروز مرتکبش میشوند.
زیاد الشامی ـ المسلم