۳ـ ایشان عنایت ویژهای به حفظ و فهم و عمل به قرآن قائل بود: وی هیچگاه فرصت را برای نشان دادن توجه به این بزرگترین اصل دین از دست نمیداد، از جمله سخنان ایشان که در یادم مانده مصاحبهی بود که ضمن سلسلهی «در راه دعوت» با ایشان انجام گرفت. بارزترین چیزی که آنجا در ذهن من باقی ماند سخنانشان در این باره بود که میشد در آن ترس ایشان از اختلال ترازوی برخی از طلاب علم را لمس کرد، آنطور که برخی از آنان روزها و بلکه سالها به علم حدیث مشغول میشوند و وقتی نوبت قرآن میشود وی را دربارهی مدارسهی معانی و تدبر آیاتش مقصر مییابی!
بسیار به طور مستقیم یا از نوارهایشان شنیدم که این معنا را تکرار میکرد از جمله اینکه میگفت: «برادران، در قرآن تدبر کنید و در فهم معانیاش بکوشید و با آن به الله نزدیکی جویید و به آن عمل نمایید که به الله سوگند همین سعادت شما در دنیا و آخرت است».
ـ از مظاهر توجه ایشان به این مساله یکی این بود که هرگاه به مناسبتی به جایی دعوت میشد از یکی از حاضران میخواست آیاتی از قرآن را بخواند و سپس دربارهی آن سخن میگفت و این عادت ایشان در دیدارهای هفتگیشان بود. توضیح شیخ ابن عثیمین بر جزء عم که چاپ شده در واقع جمعآوری شده از سخنان ایشان در همین مجالس است.
ـ تاثیر توجه شیخ به این اصل عظیم را میتوان در تفسیر قرآنِ ایشان و فتاوا و سخنانشان یافت، به علاوهی میزانی که به صورت روزانه تلاوت میکرد، چرا که شیخ ـ رحمه الله ـ در روزهای معمولی سال و غیر از مواسمی مانند رمضان هر ده روز قرآن را ختم میکرد و در رمضان هر سه روز قرآن را ختم میکردند.
این روش علمی شیخ ـ رحمه الله ـ تاثیر بسیاری بر شاگردان وی ـ با توجه به تفاوت تحصیل آکادمیک آنان یا مناصب و وظایفشان ـ و توجهشان به قرآن داشت و چه نیکو ارثی بود آنچه شیخ به جای گذاشت.
۴ـ ایشان دوستدار نشر علم بود و هر فرصتی را برای تبلیغ شریعت مغتنم میشمرد: گاه در شرح حال برخی از علما میخواندم که اینگونه وی را ستایش کرده بودند: «اوقات ایشان در راه نشر علم آباد بود» یا «او توجه و دلمشغولیای نداشت جز نشر علم» و مانند این عبارات که آن را به طور عیان در زندگی شیخمان رحمه الله دیدم.
برخی از مظاهر محبت شیخمان نسبت به علم:
وقتی ایشان از عُنَیزه به جایی مسافرت میکرد ـ پیش از آنکه تلفن همراه فراگیر شود ـ تلفن خانهشان را روی پاسخگوی خودکار قرار میداد و شمارهی تلفنی را که در محل سفر در اختیارش بود بر روی پیامگیر میگذاشت، حال آنکه میتوانست به همان سوالاتی که در سفر از وی میپرسیدند اکتفا کند، اما این نشان دهندهی دقت و مسئولیتشناسی و احساس اهمیت ایشان به ابلاغ از سوی الله و رسولش بود.
ـ یک بار در یکی از دیدارهایشان به ریاض در مجلسی همراه با ایشان بودم که تعدادی از قاضیان با وی دیدار داشتند. آنها از شیخ خواستند که همهی وقتشان یعنی کل عصر را در اختیارشان بگذارد، اما شیخ آن وقت را به کسانی که سوال تلفنی داشتند اختصاص داده بود، برای همین در پاسخ قضات گفت: نمیتوانم، مردم را به این وقت حواله کردهام اما شما یک سوال بپرسید و کسانی که تماس میگیرند هم یک سوال. از این دقت و توجه ایشان تعجب کردم که چقدر در مورد وقتی که به دیگران دادهاند مسئولیتپذیر هستند.
ـ یکی از عادات شیخ این بود که هرگاه در مجلس علم مینشستند به یکی از حاضران ـ به ویژه کودکان ـ میگفت تا آیاتی از قرآن بخواند و سپس دربارهی آن آیات سخن میگفت و سپس به سوالات پاسخ میگفت.
ـ یکی از تاثیرگذارترین مواردی که میلیونها نفر از مردم آن را دیده یا دربارهاش شنیدهاند آخرین روزهایی بود که شیخمان در رمضان سال ۱۴۲۱ هجری در مسجدالحرام تدریس میکردند و بیماریشان به حدی رسید که نمازها را به سختی ادا میکردند و پزشکان تاکید داشتند استراحت کنند، اما ایشان میگفت که راحتی وی در تدریس است!
عمر المقبل ـ ترجمه: عبدالله موحد