آنچه در عربستان سعودی میگذرد برای جهان و حتی همسایههای نزدیکش مبهم و معمولا آکنده از بدفهمی است. گویا همسایگانی که در یک خطه زندگی میکنند هر یک در سیارهای جدا از هم به سر میبرند. اما چرا؟ یکی از دلایلش نوع بررسی اخبار و رویدادهای این سرزمین در میان همسایگان است.
بررسی مسائل اجتماعی این سرزمین معمولا هدفدار و با پیشفرضهای رایج و کلیشههای پذیرفته شدهای است که الزاما صحیح نیست و بلکه باعث بدفهمی بیشتر میشود. انتظار نمیرود خبری که در جزیرهای سرد واقع در شمال غرب اروپا ساخته میشود به از بین رفتن این بدفهمی منجر شود.
مشکل دیگر کالا شدن خبر است، غالب خوانندگان جوامع غربی و حتی ایران با شور بسیاری اخبار مربوط به عربستان را دنبال میکنند و در این پیگیری در پی تاکید کلیشههای ذهنی خود به ویژه دربارهی زنان هستند. اینجا رسانههای حتی معتبر نیز به همان روش مجلات زرد پناه برده و با ایجاد جذابیت به نشر خبر و بالا رفتن بازدید صفحات خود میپردازند.
تحولات اخیر عربستان سعودی نیز از این نوع «خبرسازی» دور نبود. درستی این کلیشه که آیا زنان عربستان سعودی در «محدودیت» به سر میبرند را تنها کسی میداند که در این کشور زندگی کرده و از نزدیک شرایط و فرهنگ این جامعه را دیده است. تصور یک تهرانی و اصفهانی و شیرازی که به زور حکومت یک تکه شال را روی سر خود تحمل میکند از زنان عربستان سعودی و حتی کشورهایی مثل امارات و کویت و بحرین و قطر که با وجود آزادی نسبی پوشش همچنان زنانش به ارادهی کامل خود محجباند و حتی درصد بالایی از آنان روبنده به چهره میزنند این است که لابد آنجا هم نهاد حکومت یا جامعهی «مردسالار» زنان را مجبور به این پوشش کرده حال آنکه هرگز چنین نیست، اما مشکل این است که هر کس از ظن خود به دیگری مینگرد.
این رسانهها نمیگویند که در همین یک سال اخیر بسیاری از علما و اندیشمندان بسیار پرطرفدار در عربستان سعودی صرفا به دلیل ابراز مخالفت با سیاستهای دستوری ولیعهد بیتجربهی عربستان ـ وگاه به سبب عدم تایید این سیاستها ـ بدون محاکمه و حتی توجیه اتهام در بازداشت به سر میبرند. اینکه در کشوری مانند عربستان سعودی نفوذ علما و دعوتگران آنقدر بالاست که شخصیتی مانند محمد العریفی بیش از بیست میلیون دنبال کننده در توییتر و فیس بوک دارد و به بیان دیگر سلبریتیها و شخصیتهای معروف این کشور معمولا از میان علما و دعوتگران هستند نشان دهندهی تفاوت بنیادین دو جامعهی ایران و عربستان است. حال آنکه نویسندگان سکولار عربستان سعودی که معمولا در روزنامههای کاغذی مطلب مینویسند با آزادی هر چه تمام به نشر افکار خود مشغولند اما معمولا از سوی جامعهی به شدت مذهبی عربستان نادیده گرفته میشوند.
چند روز اخیر فتوا یا اظهار نظر یکی از شیوخ بلندپایهی عربستان که خود عضو بالاترین نهاد مذهبی این کشور است درباره «عبایه» توسط رسانههای عموما وابسته به یک جریان فکری بازتاب گستردهای داشت. ایشان در اظهار نظری «عبایه» را الزامی ندانسته بود. عبایه نوعی لباس بلند و سیاهرنگ است که از روی سر تا پای زن را میپوشاند که نوع دیگری از آنا از کتف تا پا را میپوشاند. این پوشش در عموم کشورهای خلیج مرسوم است و حتی برخی از زنان در جنوب ایران نیز این لباس را میپوشند.
واضح بود که منظور شیخ مطلق الزامی نبودن ذات این پوشش بود به این معنا که حجاب با هر لباسی که شرایط لباس شرعی زن را داشته باشد حاصل میگردد، نه آنکه نوع یا شکل خاصی مد نظر شارع باشد.
عجیب این بود که رسانههای عمدتا سکولار آگاهانه یا ناآگاه به این فرض دامن زدند که منظور شیخ چیز دیگری است! تا آنکه این موضوع را بر روی سایت فارسی بی بی سی دیدم با این تیتر: «روحانی سرشناس عربستان : ضرورتی ندارد زنان عبایه بپوشند»
http://www.bbc.com/persian/world-43015519
چرا باید اظهار نظر یک شیخ در عربستان سعودی برای رسانهای مهم باشد که بهای چندانی به واقعیتهای عربستان سعودی نمیدهد و بیشتر در حال جا انداختن همان کلیشههای همیشگی است؟ دلیل این نحوهی پوشش اخبار سعودی چیست؟ همهی اینها سوالاتی است که برای من همیشه آزاردهنده بوده به ویژه آنکه از نزدیک هر دو جامعهی ایران و سعودی را دیدهام و میدانم چهرهی هر دو جامعه نزد دیگری به شدت غیر واقعی است.
تغییراتی که جدیدا توسط ولیعهد عربستان سعودی و از بالا ـ نه از دورن جامعه ـ و با دستور و بخشنامه در حال اجرا است به مذاق رسانههای سکولار خوش آمده و جامعهی شهرنشین ایران که طبیعی است منتظر چنین اخباری باشد و با آن شاد گردد نیز به نشر گستردهی این اخبار میپردازند حال آنکه در حقیقت از همین الان بخش وسیعی از این جامعه روی خوشی به این تغییرات نشان نداده است، اما رسانهها عموما این واکنش بخش بزرگی از جامعه عربستان را نادیده میگیرند.
البته همانطور که انتظار میرفت شیخ عبدالله المطلق با نشر بیانیهای به تصحیح بدفهمیها دربارهی اظهار نظر اخیر خود پرداخت هرچند حتی یک دهم رسانههایی که به نشر معنادار سخنان قبلی او پرداخته بودند این اظهارات ایشان را منتشر نکردند و نخواهند کرد.
ایشان در این توضیح بیان داشته که از آنجایی که سوال طرح شده در یک برنامهی عمومی بوده و بسیاری از شنوندگان از سرزمینهای دیگرند که زنانشان «عبایه» نمیپوشند بیان کرده که شرط در حجاب این نیست که حتما عبایه باشد و «التزام زن مسلمان به حجاب شرعی با شروط شرعی معروف آن» مد نظر وی بوده است که «فرقی نمیکند عبایهی از روی سر باشد یا از روی کتف یا غیر آن تا وقتی که همهی بدن را بپوشاند، گشاد باشد، بدننما نباشد و باعث شبیه شدن به مردان یا زنان بدکاره نباشد و شفاف نباشد و عطرآگین نبوده و لباس شهرت نباشد که اینها در کتب فقه آمده و معروف است» مواردی که شیخ مطلق بیان کرده تقریبا رای همهی مذاهب فقهی و علمای اسلام است.
وی در ادامه بیان داشته است:
«من از اینکه سخنم را اینگونه فهمیدهاند و چیزی را که نگفتهام به من نسبت دادهاند در شگفتم و حتی بعضی از آنان ـ که خداوند آنان را ببخشد ـ به جایی رسیدهاند که گفتهاند من به خلع حجاب و بدحجابی و خودنمایی فرا خواندهام!! بلکه سخن من دربارهی «عبایهی سر» بود که در جامعهی ما [عربستان سعودی] معروف است و شایسته نیست ما همهی زنان مسلمان را ملزم به پوشیدن این لباس کنیم تا وقتی که لباسشان مخالف شروط حجاب شرعی نیست».
در چنین شرایطی و با این طرز پوشش خبری مسائل عربستان سعودی به نظر میرسد بهترین راه وجود کانالهای ارتباطی راستگو در میان ملتهای مسلمان است تا حداقل رابطهی میان ملتها اسیر کانالهای رسانهای جهتدار و ایدئولوژیک نشود. رسانههایی که یک خبر غیر دقیق را از زبان یک شیخ نقل میکنند سپس توضیح او را نادیده میگیرند.
سلمان انصاری، قشم
فضای رای، بخشی است که در آن به نشر مقالات ارسالی از سوی خوانندگان و کارشناسان میپردازیم. «بینش» در نشر یا عدم نشر مقالات ارسالی آزاد است، اما مقالات ارسالی موضع شخص نویسندهی آن میباشد.