ابوزرعهٔ رازی، سرور حفاظ

کتاب‌های سیرت و معرفی‌نامه‌ها به علت قدرت بالای حفظ وی که به واسطه‌ی آن در میان اهل حدیث متمایز گشته بود از وی به عنوان «سرور حُفاظ» نام برده‌اند.

وی امام محمد «ابو زرعة رازی» است. خود وی درباره‌ی خود می‌گوید: «دویست هزار حدیث را چنان در حفظ دارم که دیگران قل هو الله احد را از بر دارند».

نسب و تربیت وی:

او سید الحفاظ امام «عبیدالله بن عبدالکریم بن یزید بن فروخ» محدث ری می‌باشد که به سال ۲۱۰ هجری قمری دیده به جهان گشوده است.

از کودکی طلب علم را آغاز کرد و در سن سیزده سالگی ری را ترک گفت و در کوفه اقامت گزید. سپس باز به ری بازگشت و دوباره به سفر رفت و چهارده سال از وطن دوری گزید. در سن ۳۲ سالگی حدیث گفت. وی برای آموختن از علما به حجاز و شام و مصر و عراق و جزیرة العرب و خراسان سفر کرد. از شیوخ وی می‌توان به «احمد بن یونس یربوعی» و «حسن بن بشر» اشاره کرد.

قدرت حفظ:

از ابن عدی روایت است که گفت: شنیدم ابویعلی موصلی می‌گفت: درباره‌ی حفظ هیچکس نشنیدم مگر آنکه وقتی او را می‌دیدم می‌دانستم که تعریف او از خود او بزرگتر است، مگر ابوزرعه‌ی رازی که خودش از نامش بزرگتر بود که حفظ ابواب و شیوخ و تفسیر را یک جا جمع کرده بود و ما به انتخاب او در واسط شش هزار حدیث نوشتیم.

ثنای علما بر وی:

ابوبکر بن خطیب می‌گوید: وی امامی ربانی و حافظی متقن بود که بسیار حدیث می‌گفت. وی با احمد بن حنبل همنشین بود و با وی مذاکره‌ی حدیث نموده و از وی حدیث روایت کرده است.

ابن ابی شیبة می‌گوید: [در حدیث] حافظ تر از ابوزرعة ندیده‌ام.

محمد بن اسحاق صاغانی می‌گوید: ابوزرعة به احمد بن حنبل شبیه است.

علی بن حسین بن جنید می‌گوید: کسی ندیدم که بیشتر از ابوزرعه به حدیث مسند و منقطع مالک بن انس آگاه باشد و همچنین در سایر علوم.

ابن ابی حاتم می‌گوید: شنیدم یونس بن عبدالاعلی می‌گفت: کسی متواضع‌تر از ابی زرعه ندیدم در حالی که او و ابوحاتم امامان خراسان بودند.

نسائی می‌گوید: ابوزرعه رازی ثقه است.

اسحاق بن ابراهیم بن عبدالحمید قرشی می‌گوید: شنیدم عبدالله بن احمد می‌گفت: شبی با پدرم حفظم را مرور می‌کردم پس گفت: ای فرزندم حفظ حدیث پیش از این از آن ما بود اما اکنون به خراسان تغییر مکان داده است و نزد این چهار جوان است: ابوزرعه، آن که اهل ری هست و محمد بن اسماعیل که اهل بخارا است و عبدالله بن عبدالرحمن که اهل سمرقند است و حسن بن شجاع که از بلخ است…

گوشه‌هایی از زندگی وی:

ابوعلی جزرة می‌گوید: ابوزرعه به من گفت: بیا به نزد سلیمان الشاذکونی برویم و حفظ حدیثمان را با وی مذاکره کنیم. ابوعلی می‌گوید نزد وی رفتیم و ابوزرعة آنقدر با وی مذاکره کرد تا آنکه شاذکونی در حفظش ناتوان ماند. پس هنگامی که خسته و ناتوان شد بر ابوزرعه حدیثی از احادیث اهل ری خواند که ابوزرعه آن را ندانست. سلیمان گفت: سبحان الله حدیثی که از سرزمین خودت روایت شده است را نمی‌شناسی؟ ابوزرعه نیز در این حال ساکت بود و چیزی نمی‌گفت و سلیمان نیز او را به به شرم می‌آورد و به حاضران چنین وانمود می‌کرد که وی را ناتوان کرده است. پس هنگام که از نرد سلیمان خارج شدیم دیدم که ابوزرعه بسیار غمگین است و می‌گوید: نمی‌دانم از کجا این حدیث را آورد؟ به وی گفتم: همین الان این حدیث را ساخت (یعنی به دروغ) تا تو را ناتوان کند و دچار شرم شوی. گفت: واقعا؟ گفتم: آری! پس دوباره خوشحال شد.

***

ابن عدی می‌گوید: شنیدم محمد بن ابراهیم مقری گفت: شنیدم فضلک الصائغ می‌گفت: به مدینه وارد شدم و رفتم تا به در خانه‌ی ابومصعب رسیدم. پس پیرمردی که ریشش را حنا زده بود خارج شد و من در آن حال خواب آلوده بودم پس من را تکان داد و گفت: از کجا آمده‌ای؟ چرا خوابت گرفته؟ گفتم من از ری هستم. گفت: ابوزرعه را ترک کرده‌ای و نزد من آمده‌ای؟ امام مالک و کسان دیگری غیر از او دیده‌ام اما چشمان کسی به مانند ابوزرعه ندیده‌اند.

وفات وی:

گروهی از حفاظ و امامان حدیث در حال وفات وی حضور داشتند. برخی از آن‌ها از جمله حافظ ابوحعفر محمد بن علی تستری (شوشتری) بود که داستان وفات وی را اینگونه تعریف می‌کند:

در هنگام وفات ابوزرعه‌ی رازی در ماشهران به نزد وی حاضر شدیم و ابوحاتم و محمد بن مسلم و منذر شاذان و گروهی از علما نزد وی بودند. پس حدیث تلقین بر شخص در حال مرگ را به یاد آوردیم که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) می‌فرماید: «به مردگان خود لا اله الا الله را تلقین کنید».

اما آن جمع از اینکه لا اله اله الله را به ابوزرعه تلقین کنند خجالت کشیدند و هیبت او آنان را از این کار بازداشت. پس [نقشه‌ای کشیدند و] گفتند: بیایید حدیث را [با سند آن] ذکر نماییم.

محمد بن مسلم بن واره گفت: «ضحاک بن مخلد ما را از عبدالحمید بن جعفر از صالح حدیث گفت» و جمله را نا تمام گذاشت.

ابوحاتم گفت: «بندار ما را حدیث گفت که ابوعاصم ما را حدیث گفت از عبدالحمید بن جعفر از صالح» و دیگر ادامه نداد.

در این حال ابوزرعه در حالی که در حال وفات بود حدیث را به طور کامل چنین روایت کرد:

«بندار ما را حدیث گفت که ابوعاصم ما را چنین حدیث گفت که عبدالحمید بن جعفر ما را حدیث گفت از صالح بن ابی عریب از کثیر بن مرة حضرمی از معاذ بن جبل رضی الله عنه که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«هرکه آخرین سخنش لا اله الا الله باشد وارد بهشت می‌شود» و جان به جان آفرین تسلیم کرد…

ابوالحسین بن منادی و ابو سعید بن یونس رحمه الله می‌گویند: ابوزرعه‌ی رازی در آخرین روز از سال ۲۶۴ هجری قمری دیده از جهان فرو بست.

منبع: عصر اسلام