توجه: علی رغم آنکه گفتمان دعوی و فکری در محیط فارسی زبان اهل سنت هنوز در مراحل نخست خود قرار دارد، اما این گفتمان در محیط عرب زبان در مرحلهای پیشرفتهتر است و به نظر میرسد بررسی تجارب و موفقیتها و شکستهای آنان بتواند برای ما که به نوعی هنوز در مراحل آغازین هستیم مفید واقع شود. مترجم.
جوامع اسلامی مدتی طولانی در معرض امواج یک بیداری دینی قرار داشتند که غالبا بر موعظه و شور و حرارت عاطفی استوار بود که من البته از اهمیت این جانب نمیکاهم و بلکه معتقدم این مورد برای تاثیرگذاری بر آگاهی عمومی و فرهنگی جامعه بسیار مهم است ـ چنانکه پژوهشهای مهمی مانند پژوهش هیزل مارکوس و همکارانش به آن اشاره دارد و در کتابم «افقهایی علمی» نیز به اهمیت عواطف به عنوان یکی از ارکان فرهنگ پرداختهام ـ و شور و عاطفه غذای فعالیت دینی و از شالودههای مستحکم تقوا است.
در آن دوره گفتمان شرعی فکری و انتقادی کمیاب بود و گاه با دیدهی شک و بدبینی به آن نگریسته میشد و اگر کسی بر روی آن تمرکز میکرد ممکن بود از وی به عنوان یک خطر محتمل علیه فضای جا افتادهی «بیداری» یاد شود، به ویژه اگر این گفتمان فکری ـ انتقادی به قضایای مهم سیاسی و اجتماعی دوران میپرداخت.
امروزه اما چیزی شبیه به واکنش تند علیه آن گرایش میبینیم و بسیاری اوقات این عکس العمل در ورود جمع غفیری از دعوتگران جدید به حوزهی اندیشهی نقدی همراه با یک نوع اهمال انتقامی ـ اگر این تعبیر درست باشد ـ نسبت به نقش خطاب موعظهای و عاطفی و ایمانی در زندگی جامعه و به ویژه نوجوانان و جوانان نمود مییابد. چیزی بیشتر از سوالهای پی در پی نسل دعوی جدید دربارهی مهمترین کتب فکری و فلسفی نمایانگر این گرایش نیست که گاه به حد افراط میرسد تا جایی که موعظهی حسنه در حومهی این شهر معرفتی جدید مطرود و دور افتاده است.
اما علی رغم اهمیت بالای اندیشه و تفکر نقدی، باید همین الان و خیلی زود به تحولات این مسیر اندیشید تا با گذر زمان قضیه آنقدر بالا نگیرد که نسلی داشته باشیم از نظر گفتمان فکری غنی و از جانب عاطفی و ایمانی و اعمال قلوب و تربیت وجدانی بر اساس قرآن و سنت، ضعیف. اندیشیدن در اسلام یک هدف دارد و هدف آن احساس به وجود الله و احساس به مستحق بودن او برای عبادت و احساس به نیازمندی به اوست. این احساس همان ثمرهای است که از اندیشه انتظار داریم، اما اینکه فکر برای فکر باشد اگر چه به نام اصلاح دینی، آفتی است که زیانش از زیان برانگیختن صرف احساسات و عواطف بدون نظر و بصیرت و اندیشه کمتر نیست.
این را انکار نمیکنم که هر واقعه را باید به صورت جدا بررسی کرد اما منظورم دربارهی رویکرد کلی در فضای کنونی است. همین الان و پیش از آنکه نسلی دیگر بیاید و این خلأ وعظی ـ ایمانی را با یک عکس العمل انتقامی دیگر پر کند باید میان این دو توازن ایجاد کرد و هر چه این توازن زودتر باشد احتمال آن عکس العمل انتقامی نیز ان شاءالله کمتر خواهد شد.
عبدالله الشهری