بیشترین عاملی که باعث میشود مردم جذب رای خوارج شوند، شجاعت آنان است، آنان برای این میجنگند که یا از بین بروند یا از بین ببرند. و همینطور به سبب یاریِ کسانی که حکومت بر آنان مسلط شده؛ فرقی نمیکند که این افراد ظالم باشند یا مظلوم، همانطور که ازارقه (گروهی از خوارج) وقتی زندان بصره را ویران کردند، همهی زندانیان به آنان ملحق شدند و با آنان بیعت کردند.
آنان بیشترین کسانی هستند که در توهم خود گمان میکنند دین و مظلوم را یاری میدهند، حال آنکه نه باعث عزت دین میشوند و نه به مظلومان یاری میرسانند و بلکه چه بسا باعث زیان دیدن بیشترِ دین و مظلومان شوند. عاصم بن ابیالنجود دربارهی یک خارجی گفت: «به الله سوگند، این نه دین را عزت داده و نه از مظلوم دفاع کرده!».
همینطور مردم به سبب پایداری و تمسک آنان به رایشان، فریب آنان را میخورند. آنان به هیچ عنوان از رای خود کنار نمیروند، گو آنکه رایشان وحی است. حتی وقتی که در برابر مهاجرین و انصار قرار گرفتند و در لشکرشان حتی یک صحابی نبود [اندکی دچار شک نشدند]! و هنگامی که ابوایوب انصاری رضی الله عنه یکی از آنان را از آتش جهنم ترساند، در پاسخ گفت: «خواهی دانست کدامیک از ما به آن شایستهتریم!». شبیب خارجی میگوید: «از دین ما کشتن هر کسی است که بر غیر رای ماست؛ از ما باشد یا از غیر ما!» تا جایی که در این زمینه با خوشاوند و غیر خویشاوند تعارف ندارند، حتی وقتی ازرق (پدر نافع بن ازرق) که خود مردی سنی مذهب بود درگذشت، نافع بن ازرق (از سران خوارج) بر وی نماز نخواند!
پایداری آنان بر باطلشان به سبب اطمینان شدیدی است که به فهم خود دربارهی کتاب الله دارند. آنان خود را در زمینهی کلام الله از علی بن ابیطالب نیز داناتر میدانستند! حال آنکه قصدشان مخالفت با قرآن نبود بلکه فهمشان خطا بود، و بر همین فهم خود تعصب میورزیدند. خوارج آنقدر در رای خود شدید و از نظر سیاستورزی ضعیفند که بدون آنکه بدانند علیه مسلمانان مورد سوء استفادهی اهل کتاب و رافضیان قرار میگیرند.
برخی از صحابه به سبب همین شدت تمسکِ آنان به باطلشان که در توهم خود حق میپنداشتند، نسبت به آنان ترحم میورزیدند. هنگامی که ابوامامه رضی الله عنه آنان را کشته یافت چشمانش اشکبار شد. از او علت گریهاش را پرسیدند، گفت: «از روی دلسوزی برای آنان؛ زیرا آنان از اهل اسلام بودند».
شیخ عبدالعزیز طریفی
از کتاب «المغربیة، شرح العقیدة القیروانیة» اثر شیخ عبدالعزیز طریفی (صفحهی ۲۱۹ ـ ۲۲۰)