داستان کشمیر

اخیرا دولت ناسیونالیست هندوی هند به رهبری نارندا مودی ضمن لغو امتیازات ویژه کشمیر تحت اشغال هند تعداد بسیاری از رهبران کشمیری را به حبس خانگی کشانده و برای عزل این منطه از جهان اینترنت را در این منطقه قطع کرده است. منطهٔ مسلمان نشین کشمیر از دوران استقلال هند و پاکستان محل اختلاف این دو کشور بوده است؛ این مقاله نگاهی است به تاریخ کشمیر و ریشه‌های بحران در این منطقه.

داستان کشمیر

هنوز مدت زیاد زمانی از مبارزه‌ی طولانی مسلمانان هند با استعمارگران انگلیسی نگذشته‌ بود که شراره‌های آتش دیگری نمایان شد: نبرد مسلمانان موحد و هندوها. پس از اینکه هند پهناور به دو کشور بزرگ هندوستان و پاکستان تقسیم شد، نقطه‌ی درگیری میان این دو کشور همسایه منطقه‌ی مسلمان نشین کشمیر بود.

تاریخ و جغرافیای کشمیر:

کشمیر از مناطق دارای ویژگی‌های استثنایی در قاره‌ی آسیا به شمار می‌رود؛ و از آنجایی که دارای موقعیت جغرافیایی استثنایی است اهمیت ویژه‌ای دارد؛ بر این اساس عجیب نیست که طی ده‌ها سال شاهد درگیری‌های گوناگون باشد.

کشمیر در شمال غربی شبه‌ قاره‌ی هندوستان واقع شده که از جنوب غربی به و بخشی از شمال غربی به پاکستان متصل است، و از جنوب و جنوب غرب ۳۰۰ کیلومتر با هندوستان هم‌مرز است، کما اینکه افغانستان در مرزهای شمال غربی کشمیر قرار داد. کشمیر همچنین با آنچه «جمهوری‌های مسلمان نشین آسیای میانه» خوانده می‌شود هم مرز است و با ترکستان شرقی چین مرزی طولانی دارد؛ بنابراین کشمیر با بزرگ‌ترین قدرت‌های معاصر جهان در عصر خود هم‌مرز بود: اتحادیه‌ی جماهیر شوروی، چین، هند، پاکستان، و افغانستان. و این موقعیت ویژه‌ی جغرافیایی سبب شعله‌ور شدن چهار جنگ میان هند و پاکستان شده و چندین قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد در رابطه با آن صادر شده است.

کشمیر طبیعتی کوهستانی دارد و از شمال غرب تا جنوب شرق آن‌را سلسله کوه‌های بلندی دربر گرفته است که از مهم‌تریم آن «سلسله کوه‌های کراکورم» است که مرز میان کشمیر و مناطق ترکستان چین محسوب می‌شود و کوه‌های هیمالیا و کوه‌های هندوکوش در شمال غرب آن و کوه‌های لداخ و زسکار در جنوب شرقی آن قرار دارند. این منطقه همچنین چندین دشت دارد از جمله: دشت کشمیر در شمال و دشت جامو در جنوب که کوه‌های بنگال در میان آن واقع شده است.

مساحت کلی کشمیر ۲۲۳ هزار کیلومتر مربع بوده که بر اساس توافق‌نامه‌ی سال ۱۹۷۲ میلادی ۳۷٪ آن به پاکستان و ۶۳٪ آن به هند سپرده شده است، بیشتر ساکنان کشمیر مسلمان‌اند؛ اما تعدادشان به‌سبب کشتارهای هندوها در حال کاهش است.

کمشیر منطقه‌ای حاصل خیز بوده که به کشت میوه و برنج مشهور است و جنگل‌هایی با مساحت پهناور در آن قرار دارد که مردم از آن برای صادرات چوب استفاده می‌کنند. ابریشم کشمیری نیز از شهرت خاصی برخوردار است و بزرگ‌ترین کارخانه‌ی ریسندگی ابریشم دنیا در سرینگر پایتخت اقلیم کشمیر قرار دارد.

اما مشهورترین قبایل کشمیر: قبایل شیخ، پتان، و مغول‌ها هستند که مسلمان بوده و قبایل پاندیت و ریشی که از قابل هندوی افراطی محسوب می‌شوند.

کشمیر و اسلام:

با وجود اینکه اسلام در قرن دوم هجری وارد شمال هند شد، اما طبیعت کوهستانی کشمیر این منطقه را از فتوحات اسلامی دور نگه داشت. سلطان بزرگ اسلام «محمود غزنوی» تلاش کرد این منطقه را فتح کند اما به سبب کوهستانی بودن آن تلاشش ناکام ماند، این منطقه گاهی از سوی هندوها و گاهی از سوی بودایی‌ها مدیریت می‌شده است. در قرن هشتم هجری از طریق برخی دعوتگران مخلص، اسلام درهای کشمیر را کوبید. از مشهورترین این دعوتگران فردی بود به‌نام «بلبل شاه میرزا» که اصالتی خراسانی داشت و در سال ۷۱۵ وارد کشمیر شده و به‌خدمت «سیه دیو» پادشاه بت پرست کمشیر در آمد. بلبل شاه میرزا فردی بالیاقت و شایسته بود، زمانی که «سیه دیو» از دنیا رفت و پسرش «رینگن دیو» که قبلا توسط بلبل شاه میرزا مسلمان شده و خود را «صدرالدین» نامیده بود قدرت را در دست گرفت کشمیری‌ها گروه گروه به اسلام گرویدند و دین اسلام در این منطقه به شکل گسترده‌ای انتشار یافت.

در سال ۷۴۴ هجری قمری «شاه میرزا» استقلال کشمیر را اعلام کرد و حکومتی تشکیل داد بنام «پادشاهان مسلمان کشمیر» که بیش از دو قرن «۷۴۴ تا ۹۹۵ هجری» بر این مناطق حکمرانی می‌کردند و پادشاهانی بسیار قوی و صالح و پارسا داشتند که مشهورترین آن‌ها شاه اسکندر بن قطب الدین بود که از سال ۷۹۶ تا ۸۱۹ هجری قدرت را در اختیار داشت و فردی صالح و پارسا و عادل بود و خصومت زیادی با بودایی‌ها و هندوها داشت و مانع انجام مراسم برهمایی‌ها می‌شد و آن‌ها را وادار به پذیرش اسلام یا مهاجرت یا قتل می‌کرد. همه‌ی معبدهای هندوها و بودایی‌ها را در سراسر کشمیر ویران کرد تا جایی که او را «اسکندر بت شکن» می‌خواندند، خرید و فروش خمر را ممنوع کرد تا جایی که خمر در کشمیر مانند طلا و جواهر کمیاب شد. در آن زمان رعب و وحشت این حاکم مسلمان در دل طاغوت زمانه یعنی تیمور لنگ افتاد اما وی با وجود اینکه شمال هند را به‌کلی ویران کرده بود شهامت حمله به کشمیر را نداشت بنابراین دو فیل بزرگ را برای اظهار دوستی به اسکندرشاه تقدیم کرد.

در سال ۹۹۵ هجری قمری و در زمان حکومت سلطان اکبرشاه در هند، کشمیر به حکم سلطنت اسلامی مغول‌ها در هند در آمد و از آن‌جایی که دارای موقعیت ویژه‌ای بود سلطان‌های دهلی توجه و عنایت خاصی به این منطقه داشتند و «سرینگر» پایتخت کشمیر مقر دائمی معاون سلطان و وزاری ارشد سلطان بود. در آن دوران این منطقه بهترین روزهای خود را تجربه کرد، راه‌ها هموار شد و تعداد ساکنان افزایش یافت و صنایع محلی رونق خاصی گرفت.

از سال ۹۹۵ تا ۱۱۶۴ هجری کشمیر تحت حکم سلطنت اسلامی دهلی بود و در رفاه و نعمت به‌سر می‌برد و به‌علت کوهستانی بودن از آثار منفی تحولات داخلی هند از جمله دخول پرتغالی‌ها و سپس فرانسوی‌ها و پس از آن‌ها انگلیسی‌ها به‌دور بود، کما اینکه از اطماع صلیبی‌ها نیز در امان بود؛ اما با افزایش شورش‌های داخلی در سلطنت اسلامی دهلی بسیاری از امرا استقلال مناطق تحت سلطه‌ی خود را اعلام کردند. در آن زمان افغان‌ها بر کشمیر سیطره یافته و آن‌را به مملکت خود ملحق کردند و کشمیر از سال ۱۱۶۴ تا ۱۲۳۴ به مدت هفتاد سال تحت حکم افغان‌ها بود و در سال ۱۲۳۴ این منطقه وارد دوران تاریک ظلم و استبداد و استعباد شد.

کشمیر و بت پرستی:

طی پنج قرن حکم اسلامی «۷۴۴ تا ۱۲۳۴» کشمیر در امن و امان و رفاه و آرامش به‌سر می‌برد تا این‌که انگلیسی‌ها بر بیشتر مناطق هند مسلط شده و حمله‌های مستمری علیه افغان‌های حامی مجاهدان هندی آغاز کردند. پس از فشار انگلیسی‌ها، افغان‌ها ناچار شدند کشمیر را ترک کنند و انگلستان کشمیر را به سیک‌ها سپرد.

گورو

سیک فرقه‌ای بت پرست است که توسط فردی به نامه «گورو» در دوره‌ی زمانداری سلطان جلال الدین اکبر کورگانی از فرمانروایان مغول هند تأسیس شد. گورو مورد حمایت جلال الدین اکبر بود و دیانت سیک را به‌صورت آمیزه‌ای از اسلام و هندوئیسم بنا نهاد. سلطان جلال الدین قطعه‌ زمینی پهناور در اختیار وی گذاشت که شهر «آمریتسار»‌ را در آن تأسیس نموده و آن‌را شهر مقدس سیک‌ها معرفی کرد. گورو ادعا می‌کرد برای حج به مکه رفته و قرآن خوانده و در آنجا به رتبه‌ی خدایی رسیده است. سیک‌ها دشمنی و عداوت شدیدی با اسلام و مسلمانان دارند، از سوی دیگر دشمن هندوها نیز به‌شمار می‌آیند؛ لذا انگلیس برای سرکوب جنبش مقاوت اسلامی در هند از سیک‌ها حمایت کرد. در دوره‌ی زمامداری رانجیت سینگ بر سیک‌ها، روابط میان آن‌ها با انگلیس بسیار عمیق شد تا جایی که انگلیسی‌ها پنجاب شرقی را به سیک‌ها و شخص رانجیت سینگ واگذار کردند، سیک‌ها همچنین در نبرد با افغان‌ها از انگلیسی‌ها حمایت کردند لذا انگلیس به آن‌ها اجازه داد کشمیر را نیز به اقلیم پنجاب شرقی ملحق نموده و بر آن حکمرانی کنند، و سیک‌ها از سال ۱۲۳۴ تا ۱۲۶۲ هجری قمری بر کشمیر حاکم بودند.

دوره‌ی حکمرانی سیک‌ها بر کشمیر دوره‌ای تاریک بود. سیک‌ها مسلمانان را به شدت تحت فشار قرار می‌دادند و بسیاری از مسلمانان را کشتند. ‌تعداد زیادی از مساجد و مدارس اسلامی تخریب شد و در پی این جرایم پیاپی علیه مسلمانان کشمیر، جنبش‌های اسلامی بزرگی راه‌اندازی شد که بارزترین و مشهورترین آن جنبش امام احمد بن عرفان شهید در سال ۱۲۴۶ هجری قمری بود که روح مقاومت را در مسلمانان هند زنده کرد، در نتیجه انگلیس برای حفاظت و کنترل دیگر مناطق تحت سیطره‌ی خود در شبه قاره‌ی هند به ناچار در سال ۱۲۶۲ هجری قمری برابر با ۱۸۴۶ میلادی به حکم سیک‌ها بر کشمیر پایان داد.

کشمیر و حکم مهاراجه‌های هندو:

پس از سرنگونی حکومت سیک‌ها در کشمیر، انگلیسی‌ها به‌دنبال هم‌پیمان جدیدی برای در اختیار گرفتن قدرت در کشمیر به‌نیابت از آن‌ها بودند تا به نمایندگی‌ از دولت انگلیس صداها را خفه و با مقاومت اسلامی مبارزه کند، لذا گویا که کشمیر از جمله املاک آن‌هاست آن را به‌مبلغ ۷.۵ میلیون روپیه بمدت صد سال ۱۸۴۶-۱۹۴۶ میلادی به یک خانواده‌ی هندی بنام «دواجر» فروختند.

انگلیس با امضای این قرارداد سرزمینی که مالک نبود و ساکنان مسلمان آن را به یک خانواده‌ی هندو فروخت. مسلمانان در سایه‌ی حکم مهاراجه‌های «دواجر» بدترین ستم‌ها را محتمل شد و جهالت و بی‌سوادی و فقر در میانشان شایع شد و حق انجام شعایر عبادی را نداشتند و از ابتدایی‌ترین حقوق مدنی و اجتماعی محروم شدند. آن‌ها با اینکه ۸۰ درصد از ساکنان کشمیر بودند در فقر و بی‌سوادی زندگی می‌کردند و حق پیوستن به ارتش و یا عهده‌دار شدن پست‌های مهم و کلیدی را نداشتند. هرگاه مسلمانان می‌خواستند علیه مهاراجه‌ها قیام کنند دولت انگلیس به‌فریاد دوست و هم‌پیمان خود می‌شتافت.

مسلمانان کشمیر تا اوایل قرن بیست میلادی مصیبت‌های حکومت تحمیلی هندو را به‌جان خریدند. پس از پایان جنگ جهانی اول مسلمانان هند تلاش کردند متحد شده و گروه‌های منظم برای مقاومت تشکیل دهند، لذا احزاب و هیئت‌های مختلفی تأسیس شد و تعداد زیادی از فرماندهان و رهبران مسلمان در کشمیر مطرح شدند؛ که مهم‌ترین‌ آن‌ها شیخ محمد عبدالله معروف به «شیر کشمیر» بود، اما در واقع این فرد خود مصیبتی برای مسلمانان کشمیر بود؛ چرا که هدفش به‌قدرت رسیدن و ریاست بود و هرگاه با گروهی همدست می‌شد تا جایی که مسلمانان کشمیر بعدها به‌جای «شیر کشمیر» او را «خائن کشمیر» ‌می‌خواندند. کما اینکه در آن زمان عالم بزرگ و گرانقدر میرواعظ محمد یوسف شاه مؤسس جمعیت «نصرت اسلام» که عداوت شدیدی با هندوها و قادیانی‌های هم‌پیمان آن‌ها داشت مطرح شد و همچنین چودری غلام مؤسس حزب اسلامی کشمیر.

در سال ۱۹۴۲ میلادی برابر با ۱۳۶۳ هجری قمری دو حزب اسلامی بزرگ در کشمیر وجود داشت:

۱ـ حزب کنفرانس اسلامی به‌ریاست چودری غلام که در واقع امتداد حزب رابطه‌ی اسلامی بود که خواستار کشوری مستقل برای مسلمانان در شبه قاره‌ی هند بود.

۲ـ حزب کنگره‌ی ملی به‌ریاست شیخ محمد عبدالله که در واقع امتداد حزب کنگره‌ی هندی و دارای اکثریت هندو بود و خواستار اتحاد و یکپارچگی هند تحت حکم هندوها بود.

محمدعلی جناح

محمد علی جناح تلاش کرد برای متحد کردن مسلمانان شبه قاره‌ی هند میان این دو حزب آشتی برقرار کند اما ناکام ماند چون محمد عبدالله که خیال حکمرانی کشمیر را در سر می‌پروراند با خواسته‌ی او مخالفت کرد.

کشمیر و اشغال هندوها:

می‌توان گفت مشکل اشغال کشمیر توسط هندوها با تقسیم شبه قاره‌ی هند به دو کشور هند و پاکستان آغاز شد. کشور در آن زمان به دو قسمت تقسیم می‌شد: قسمتی که انگلیسی‌ها بطور مستقیم آن را اداره می‌کرند و قسمت‌ دیگر که عبارت از ۲۲ ایالت و اقلیم بود که دارای حکومت‌هایی خودمختار بود. برخی حکام این ولایت‌ها مسلمان بودند و آن‌ها را «نواب» می‌خواندند و برخی دیگر هندو بودند و آن‌ها را مهاراجه می‌نامیدند. حکومت کشمیر در آن زمان در دست هندوها بود.

در زمان تقسیم هند بنا بر این بود مناطق دارای اکثریت هندو به هند و مناطق دارای اکثریت مسلمان به پاکستان سپرده شود. طبیعی بود که کشمیر از آن پاکستان باشد؛ اما هندوها حاضر نبودند کمشیر را از دست بدهند؛ لذا در شب استقلال که مصادف با ۲۷ رمضان ۱۳۶۶ هجری قمری و ۱۴ اوت ۱۹۴۷ میلادی بود مهارجه‌ی هندوی کشمیر هاری سینگ از روی مکر و حیله با پاکستان توافق کرد که اوضاع همانگونه بماند و او نمایندگی دولت پاکستان را داشته باشد، اما از سوی دیگر گروه‌های مسلح هندو را در پنهان تقویت می‌کرد تا ایجاد ناامنی و ناآرامی کرده و به آزار مسلمانان بپردازند که منجر به یک قیام بزرگ در کشمیر شد.

هاری سینگ

مهارجه‌ی هندوی کشمیر برای تفرقه افکنی میان مسلمانان هند محمد عبدالله را از زندان بیرون آورده و او را به عنوان مدیر بخش حالت‌های فوق العاده در کشمیر تعیین کرد. محمد عبدالله جاه طلب نیز این پست را پذیرفت، کشمیری‌ها از محمد عبدالله خشمگین شده و او را خائن نامیدند. تصدی این پست توسط محمد عبدالله در ماه شوال ۱۳۶۶ هجری قمری با ناآرامی‌هایی همراه بود که تا ذوالحجه‌ی همان سال ادامه داشت و طی آن ۶۲ هزار مسلمان توسط باندهای هندو و نیروهای ویژه‌ی مهاراجه‌ی کشمیر کشته شدند.

پس از این حادثه پاکستان تصمیم گرفت به فریاد مسلمانان کشمیر برسد لذا نیروهای مرزی خود که اکثرا پتان‌ها بودند را در اواخر اکتبر ۱۹۴۷ برابر با اوایل ذوالحجه‌ی ۱۳۶۶ هجری قمری به کشمیر گسیل داشت و موفق شد ۳۷٪ کشمیر را در اختیار بگیرد – که این منطقه تاکنون بخشی از پاکستان است-. هاری سیگ مهاراجه‌ی وقت کشمیر پس از حمله‌ی پاکستان از کشمیر متواری شده و به حکومت هندوی دهلی پناه برد و در ۱۲ ذوالحجه‌ی ۱۳۶۶ هجری قمری برابر با ۲۷ اکتبر ۱۹۴۷ میلادی قراردادی با دولت هند مبنی بر الحاق کشمیر به هند امضا کرد. این قرارداد مغایر با اصول تقسیم شبه‌ قاره‌ی هند به دولت‌های هند و پاکستان و همچنین مخالف با خواسته‌ی مردم کشمیر در پیوستن به دولت پاکستان بود.

در همان روزی که این توافق‌نامه امضا شد نیروهای نظامی هند به کشمیر یورش برده و ۶۷٪ از خاک کشمیر را به‌تصرف خود در آوردند و در آنجا حکومت نظامی اعلام کردند. اشغالگران هندو پس از سیطره بر کشمیر از هیچ جنایتی در حق مسلمانان کشمیری فروگذار نکردند. آن‌ها اعلام کردند کشمیری‌هایی که مایل به مهاجرت به پاکستان هستند می‌توانند از تسهیلات دولت هند برخوردار شوند. هدف آن‌ها جمع آوری بیشترین عدد ممکن از مسلمانان بود، لذا در ۲۱ ذوالحجه‌ی سال ۱۳۶۶ هجری قمری نیم میلیون مسلمان در جامو پایتخت کشمیر ذبح شدند و بسیاری از زنان و دختران مسلمان مورد تجاوز نیروهای وحشی هندو قرار گرفتند.

پس از این فاجعه، مسلمانان برای دفاع از خود و نوامیسشان قیام کردند، و مجاهدان کشمیری در بخش پاکستانی حمله‌ای گسترده علیه هندوها آغاز کردند. زمانی که هند از مقابله با مجاهدان مسلمان ناتوان ماند خواستار دخالت جامعه‌ی جهانی شد و طبق معمول، سازمان ملل متحد مسلمانان و دولت پاکستان را عامل این ناآرامی‌ها دانست و در ۱۹ صفر ۱۳۶۷ هجری قمری برابر با ۳۱ دسامبر ۱۹۴۷ میلادی از دولت پاکستان خواست مجاهدان را از کشمیر به عقب براند که با مخالفت شدید پاکستان روبرو شد، در نتیجه از آن زمان قضیه‌ی کشمیر به یک قضیه‌ی بین المللی چند جانبه تبدیل شد که گروه‌های مختلف داخلی و خارجی در تعیین سرنوشت آن نقش دارند.

سیاست‌های اشغالگران هندو در کشمیر:

در سال ۱۳۶۶ هجری قمری برابر با ۱۹۴۷ میلادی زمانی که هندوها با توسل به قدرت نظامی کمشیر را به‌تصرف خود در آوردند تصور می‌کردند از بین بردن مسلمانان کشمیر زمان زیادی طول نخواهد کشید؛ چرا که ملت کشمیر قبل از آن تحت سلطه‌ی اشغالگرانی مانند مهاراجه‌های خاندان «دوگرا» بودند، بر همین اساس تصور می‌کردند توان مسلمان‌ها از بین رفته است، به همین دلیل هنگام اشغال کشمیر دست به کشتارهای وحشیانه‌ای زدند که بخشی از آن ذکر شد، اما واکنش مسلمانان خلاف آن چیزی بود که هندوها تصور می‌کردند. ملت کشمیر برای دفاع از دین و زمین و ناموسش به‌پا خواست و مجاهدان کشمیری قهرمانی‌های زیادی را رقم زده و جنگی فراگیر علیه هندوها آغاز کردند، در نتیجه بار دیگر هند دست به دامان سازمان ملل شده و از این سازمان خواست جنگ در کشمیر را متوقف کند وکمشیر را به حالت قبلی خود واگذارد.

جواهر لعل نهرو

سازمان ملل تصمیم گرفت رفراندومی در کشمیر با نظارت این سازمان جهت تعیین سرنوشت آن برگزار کند، که نتیجه‌ی قطعی آن پیوستن کشمیر به پاکستان بود؛ چرا که اکثریت مردم خواستار پیوستن کشمیر به پاکستان بودند، اما هند مانع اجرای این رفراندوم شده و به جرایم خود علیه مسلمانان کشمیر و ارعاب آن‌ها ادامه داد و بسیاری از مردم کشمیر را کشت و بسیاری دیگر را به پاکستان آواره کرد. آقای جواهر لعل نهرو نخست وزیر متعصب و فریبکار هند همواره برای گریز از اجرای این رفراندوم در پی حیله‌ای جدید می‌گشت.

در پی فشارهای هند بر مسلمانان کشمیر و وقوع کشتارهای پیاپی علیه مسلمانان توسط هندوها؛ مردم کشمیر قیام‌هایی مستمر علیه دولت هند آغاز کردند. هرگاه هندوها تلاش می‌کردند مقاوت اسلامی را سرکوب کنند مجاهدان کشمیر ضربات دردناک و سهمگینی به هند وارد می‌کردند و این جریان تا سال ۱۹۶۵ میلادی ادامه داشت و طی این مدت مجاهدان کشمیری موفقیت‌های چشمگیری را به‌دست آورده بودند، و نزدیک بود که کشمیر از چنگال هندوها آزاد شود اما هند جنگی گسترده علیه کشمیر و پاکستان را آغاز کرد. این جنگ گسترده دو هفته ادامه داشت و زمانی که هند احساس می‌کرد شکست مفتضحانه‌ای را متحمل می‌شود برای حفظ آبروی خود بار دیگر طبق عادت دست به دامان سازمان ملل متحد شد و اتحاد جماهیر شوروی خواهان میانجی‌گری برای حل این اختلافات شد، در نتیجه در ماه رمضان ۱۳۸۵ هجری قمری برابر با ژانویه‌ی ۱۹۶۶ میلادی اجلاس تاشکند برگزار شد که نتیجه‌ی آن به‌سود پاکستان و کشمیر نبود و مقاومت اسلامی هر آنچه در میدان جهاد بدست آورده بود را در این میز مذاکره از دست داد.

پس از جنگ ۱۹۶۵ میلادی هندوها تصمیم گرفتند استراتژی خود در مبارزه با مسلمانان کشمیر را عوض نموده و از میدان‌ جنگ به میدان اندیشه وارد شوند. آن‌ها از تجارب اسپانیا و روسیه در محو مسلمانان استفاده نموده و گام‌های خطرناکی در این زمینه برداشتند که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

۱ـ تغییر کتاب‌های درسی و تحمیل فرهنگ بت پرستی هندی و وضع مناهج و فرهنگ بی‌بند و باری در مدارس مانند‌ آموزش رقص و خوانندگی.

۲ـ منع آموزش زبانی عربی و تاریخ اسلام برای قطع ارتباط مسلمانان کشمیر با جهان اسلام.

۳ـ نشر اندیشه‌های نژادی هندی، و دامن زدن به اختلافات قبیله‌ای، منطقه‌ای و مذهبی.

۴ـ محدود کردن تولید نسل مسلمانان با بدترین شیوه‌های ممکن.

۵ـ راه‌اندازی فاحشه‌خانه‌های رسمی و توزیع مشروبات الکلی در اماکن عمومی و مغازه‌ها و محل کار مسلمانان برای فاسد کردن آن‌ها.

۶ـ جاسوس پروری و ارسال جاسوس‌ها در میان مسلمانان و مقاوت اسلامی و ساخت رهبریت کشمیری وابسته به اشغالگران هندی.

این سیاست‌ها همسو با کشتارهای روزانه‌ی مسلمانان کشمیری ادامه داشت.

با وجود خباثت هندی‌ها در تعامل با مسلمانان کشمیری و تلاش برای محو آنان در این منطقه، مقاومت اسلامی صداقت خود و حقیقت پاک و آراسته‌اش را با ضدحمله‌هایی علیه هندوها نشان داد که در موارد زیر خلاصه می‌شود:

۱ـ تأسیس روستاهای نمونه که خالی از فسادهای هندوها بود.

۲ـ متحد کردن مسلمانان وآگاهی بخشی به آنان در رابطه با خطر حملات هندوها که منجر به تأسیس «جبهه‌ی اسلامی» ‌شد که بیش از ده حزب سیاسی و جمعیت دینی زیر نظر آن فعالیت می‌کردند.

۳ـ توسعه‌ی ساخت مدارس خصوصی غیر دولتی که با نظارت خود مسلمانان اداره می‌شد.

۴ـ نشر مفهوم وحدت مسلمانان و ضرورت الحاق به پاکستان مسلمان.

 همه‌ی این تلاش‌ها نتیجه داد و نسلی از مسلمانان کشمیر ساخته شد که نسبت به برنامه‌های خبیثانه‌ی هند آگاهی کامل داشتند، نسلی که کار سازمان‌دهی شده آموخته بود و از عزیمت و همت والایی برخوردار بوده و برای دستیابی به هدف خود آماده‌ی هر نوع قربانی و فداکاری بود.

کشمیر و آخرین انتفاضه:

رویدادهای مهمی در منطقه رخ داد که منجر به انتفاضه‌ی بزرگ کشمیر شد از جمله: پیروزی بزرگ مجاهدان افغان در نبرد با اتحادیه‌ی جماهیر شوروی که در آن زمان دومین قدرت جهان محسوب می‌شد و اتحاد نیروهای مقاومت کشمیر در زیر یک سازمان به‌نام «اتحادیه‌ی اسلامی مجاهدان کشمیری»، و اتحاد فعالان سیاسی کشمیری و تأسیس «جنبش آزادی کشمیر».

آخرین انتفاضه‌ی کشمیر در سال ۱۴۱۰ هجری قمری برابر با ۱۹۸۹ میلادی آغاز شد، مجاهدان کشمیر پادگان‌های ارتش هند و فاحشه‌خانه‌ها را هدف قرار دادند؛ هندوها اما در پاسخ به این حملات اقدامات وحشیانه‌ای علیه مسلمانان آغاز کردند و ده‌ها هزار مسلمان کشمیری را کشته و یا زخمی کردند و هزاران تن بازداشت شدند و هر فردی را که شبهه‌ی همکاری عملی و حتی زبانی با مقاومت اسلامی داشت را از کار برکنار می‌کردند. هندوها زیرساخت‌های مدارس، درمانگاه‌ها و مغازه‌ها، مساجد، و شهرهای مسلمانان در کشمیر را پیش روی جهان معاصر ویران کردند، جهانی که از آنچه بر مسلمانان می‌رفت شاد و خرم بود. کشورهای اسلامی اما ـ طبق معمول ـ تنها به محکوم کردن و دعوت به آرامش و خویشتن‌داری اکتفا کردند و هیچ کشور اسلامی حتی جرأت نکرد سفیر هند را اخراج کند.

در سال ۱۹۹۹ میلادی برابر با ۱۴۲۰ هجری قمری تعدادی از مجاهدان کشمیر پاکستان به بخش هندی کشمیر نفوذ کرده و پس از شکست ارتش هند کوه‌های کشمیر را به سیطره‌ی خود در آورند. ماه‌ها تلاش هند برای عقب راندن مجاهدان مسلمان ناکام ماند و هندوها خسارت‌های زیادی را متحمل شدند و سرانجام دست به دامان آمریکا شدند، و آمریکا نیز پاکستان را برای عقب راندن مجاهدان کشمیری تحت فشار گذاشت.

در سال ۱۴۲۹ هجری قمری برابر با ۲۰۰۸ میلادی گروهی از فدائیان کشمیری عملیات بزرگی در شهر بمبئی که پایتخت تجاری هند محسوب می‌شوند انجام دادند که موجب ناآرامی در منطقه شد. هند تا امروز به‌خاطر کشمیر بر طبل جنگ با پاکستان می‌کوبد و تراژدی مسلمانان کمشیر همچنان ادامه دارد.

شریف الزهیری ـ ترجمه: امید بیجاری


منابع:

۱ـ  مأساة كشمير المسلمة.

۲ـ كشمير ميراث متنازع عليه.

۴ـ قضية كشمير المسلمة.

۵ـ التاريخ الإسلامي.

۶ـ تاريخ آسيا الحديث والمعاصر.