منطق لیبرال: حواس‌پرتی قلبی

دل نیز همانند بدن، چهره و چشمی دارد و اگر توجهش به سویی باشد از سویی دیگر غافل می‌ماند. بسیاری اوقات، انسان خود را صادق و مخلص می‌داند و این را برای رسیدن به حقیقت کافی می‌داند و بر همین تکیه می‌کند، در نتیجه مشغول به پی‌گیری خواسته‌های نفس می‌شود و جلوی هرگونه عامل تاثیرگذار را می‌گیرد تا در حُکم آن اثر نگذارد و همین مشغولیت و حواس‌پرتی عقلی او را از بررسی آن‌چه حقیقت می‌پندارد و راستی‌آزمایی آن باز می‌دارد و گمان می‌کند که معذور است و مخالفت و حجت‌آوری علیه حکم عقلی‌اش را نوعی سخت‌گیری و تندروی و تجاوز به شمار می‌آورد چرا که او مخلص است و صادق.

الله تعالی می‌فرماید:

{وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (۲۰۴) وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ} [بقره: ۲۰۴ ـ ۲۰۵]

(و از میان مردم کسی است که در زندگی این دنیا سخنش تو را به تعجب وا می‌دارد و الله را بر آن‌چه در دل دارد گواه می‌گیرد و حال آن‌که او سخت‌ترین دشمنان است (۲۰۴) و چون برگردد [یا قدرتی یابد] کوشش می‌کند که در زمین فساد نماید و کشت و نسل را نابود سازد و الله فسادکاری را دوست ندارد).

مشغول شدن بیش از حد به درستی قصد، به سلامت مقصود در پندار و کردار ضربه می‌زند و صاحب خود را از بررسی درستی آن‌چه انجام می‌دهد باز می‌دارد:

{قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (۱۰۳) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا} [کهف: ۱۰۳ ـ ۱۰۴]

(بگو آیا شما را از زیان‌کارترین مردم آگاه گردانم؟ (۱۰۳) آنان کسانی‌اند که کوشش‌شان در زندگی دنیا به هدر رفته و خود می‌پندارند که کار نیک انجام می‌دهند).

و می‌فرماید:

{إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ اللّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ} [اعراف: ۳۰]

(آنان شیاطین را به جای الله دوستان [خود] گرفته‌اند و می‌پندارند که هدایت شدگانند).

تفسیر آن‌چه در عقاید و کارها، تندروی یا بی‌بند و باری دانسته می‌شود به سلامت این سه امر پیشین باز می‌گردد[۱] و هر گاه یکی از آن‌ها دچار اختلال شود این ایراد در نتایجش دیده خواهد شد.

سلامت این سه، سلامت حقیقی است نه ادعایی؛ که میان انسان و اشتباه در نتایج، مانع ایجاد می‌کند.

شیخ عبدالعزیز طریفی ـ مترجم: احمد معینی


[۱] اشاره به فصل «معیار در تندروی و بی‌بندوباری» از همین کتاب ـ مترجم.